تحولات لبنان و فلسطین

کارشناس اقتصادی اندیشکده اقتصاد مقاومتی گفت: در برنامه هفتم توسعه بندی آمده در مورد معافیت‌های مالیاتی مناطق آزاد که عنوان کرده در مجوزهای جدید تنها به مجموعه‌هایی معافیت‌های مالیاتی تعلق می‌گیرد که صادرات محور باشند و این نکته بسیار پرابهام و پر از رانت است.

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم‌جان مناطق آزاد

به گزارش قدس آنلاین، «چرا مناطق آزاد در ایران موفق نیستند» این سوالی است که سال‌هاست مطرح می‌شود؛ اما گویا دولت‌های مختلف یا گوشی برای شنیده دلایل آن ندارند و یا رفع معضلات این مناطق در اولویت‌ برنامه‌هایشان نیست.

فردین کریمی، کارشناس اقتصادی اندیشکده اقتصاد مقاومتی معتقد است که مهم‌ترین و اصلی‌ترین مشکل در خصوص این مناطق این است که اساسا حاکمیت درک صحیحی از کارکرد مناطق آزاد ندارد و همین مسئله سبب شده که باوجود گذشت حدود سه دهه از تشکیل مناطق آزاد در کشور؛ اما موفقیتی در این رابطه نداشته باشیم.

در ادامه مشروح گفت‌وگوی خبرنگار قدس با کریمی را می‌خوانید.

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزادچرا باوجودی که سه دهه از فعالیت مناطق آزاد در کشور می‌گذرد؛ اما آنچنان که باید نتوانستیم به اهدافی که برای تاسیس مناطق آزاد تعریف شده، نائل شویم؟

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد اما روال سیاستگذاری سه دهه اخیر و سیاستگذاری‌هایی که در این سه دهه انجام و نسخه‌هایی که برای مناطق آزاد پیچیده شده، نشان می‌دهد که اساسا درک صحیحی از منطقه آزاد در هیچ دوره‌ای نداشته‌ایم.

در ماده یک قانون چگونگی اداره مناطق آزاد می‌بینید که ۹ هدف متعدد و گاها متناقض با یکدیگر به عنوان اهداف تشکیل مناطق آزاد نوشته شده است؛ از توسعه زیربنایی وعمرانی گرفته تا ارائه خدمات عمومی، کمک به صادرات و جذب سرمایه خارجی؛ همین مسئله نشان می‌دهد که در تاسیس منطقه آزاد و درفرآیند سیاستگذاری این مناطق به درک درستی نرسیده‌ایم.

به‌صورت کلی یک منطقه آزاد موفق باید مراحلی از قبیل سیاستگذاری و تاسیس، کارکرد، زیر ساخت و مرحله ارائه مشوق‌ها را طی کند. به این معنا که سیاستگذار باید متوجه شود که قرار است منطقه آزاد را با چه هدفی دارم تاسیس کند و چه فعالیت‌های اقتصادی‌ای باید در این مناطق انجام شود، همچنین این سیاستگذار باید بداند که در این منطقه می‌بایست بستر تسهیلگری را ایجاد کند تا فعالین اقتصادی‌ای که انجام فعالیت در سرزمین اصلی برایشان مشکل است، به‌راحتی به‌این مناطق وارد شوند.

اما مناطق آزاد ما در یک فرآیند غیر کارشناسی و کاملا سیاسی توسط فشارها و نگاه‌های بخشی نمایندگان مجلس تاسیس می‌شوند و دولت به دلیل اینکه بتواند امتیازاتی از نمایندگان مجلس اخذ کند، در فضایی کاملا سیاسی این مناطق را تاسیس می‌کند و این یعنی ما در همان بدون تاسیس، به‌درستی عمل نکرده‌ایم.

دومین نکته بحث کارکرد است به‌این معنا که مناطق آزاد ایران عملا وارد یک فاز توسعه محلی شدند و از آن هدف اصلی منطقه آزاد که قرار بود پل ارتباطی باشد میان سرمایه‌داران ملی و اقتصاد جهانی غافل شده‌اند. مشاهده می‌کنید که یکی از مناطق آزاد ما با ۴۰۰ هزار هکتار وسعت و پنج شهر و سه شهرستان و ۲۶۰ روستا، بزرگترین منطقه آزاد جهان است و جالب اینکه این منطقه در دهه ۹۰ تاسیس شده و این یعنی اساسا درک صحیحی از احداث منطقه آزاد نداشته و هنوز هم نداریم.

این وسعت سبب شده هر زمان از مدیران عامل منطقه آزاد در مورد صادرات، انتقال فناوری و جذب فناوری سوال می‌کنیم، در پاسخ بگویند«ما مشغول نظافت، احداث مسجد، مدرسه و بیمارستان و غیره هستیم»، بنابراین مناطق آزاد ما تبدیل شده‌اند به‌یک سازمان توسعه محلی و از کارکرد اصلی خود دور شده‌اند.

تمام مناطق آزاد وقتی هدف از تاسیس و کارکرد خودشان را مشخص و در همان راستا سیاستگذاری کردند، وارد توسعه زیرساخت می‌شوند، البته توسعه زیرساخت باید متناسب با اهداف مورد توجه برای ایجاد منطقه آزاد انجام گیرد و دولت خود را موظف به ایجاد این زیرساخت‌ها بداند و در نهایت از سرمایه‌گذار تقاضای سرمایه‌گذاری کند؛ اما در کشور ما در همان ابتدا بودجه قطره چکانی محلی که داده می‌شد را قطع کردند و به‌محله‌ها اعلام شد نه‌تنها از بودجه خزانه سهمی ندارید که ایجاد و توسعه زیرساخت هم باخودتان! در مقابل دولت دو امتیاز به مناطق آزاد می‌دهد و آن اینکه به سازمان منطقه آزاد اجازه زمین فروشی می‌دهد و دوم اینکه عنوان می‌کند چهار میلیارد دلار از واردات سرزمین اصلی را از منطقه آزاد عبور دهید و در مقابل برای توسعه زیرساخت ۱۵ درصد سود بازرگانی دریافت کنید.

بنابراین عملا سیاستگذارِ ما ایجاد و توسعه زیرساخت را برعهده سازمان منطقه آزاد گذاشته و این توسعه را به‌واردات گره زده است و آن‌گاه دعوای ما بر سر این است که چرا مناطق آزاد ما تبدیل به جایگاه واردات کالا شده‌اند. این شیوه اداره باعث شده سازمان‌ها از هدف اصلی خود دور شوند و دغدغه این مدیران به‌جای توجه به صادرات، جذب سرمایه و فناوری؛ جذب شرکت‌هایی باشد که امکان دادن سود بالای بازرگانی داشته باشند.

لایه بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد مشوق‌ها هستند به این معنا که وقتی توسعه زیرساخت انجام شد، باید مشوق‌هایی برای ایجاد انگیزه جهت حضور سرمایه‌گذار خارجی درنظر گیریم، البته این مشوق‌ها باید هدفمند باشد به این معنا که در ابتدا هدف از تشکیل منطقه آزاد را بدانیم و مشخص کنیم چه فعال اقتصادی باید متناسب با مزیت‌های اقتصادی و جغرافیایی در منطقه حضور یابد؛ اما در زمینه مشوق‌ها اعلام کردیم همه اشخاص حقیقی و حقوقی که در مناطق آزاد حضور یابند و سرمایه‌گذاری کنند ۲۰ سال از دادن مالیات معاف هستند و این یعنی برای سیاستگذار اهمیت ندارد فردی که در منطقه آزاد حضور می‌یابد تولید کننده است یا دلال.

مجموعه این مسائل سبب شده که امروز در کشور یک منطقه آزاد موفق و شاخص مناسبی برای اندازه‌گیری میزان موفقیت و یا عدم موفقیت منطقه آزاد نداشته باشیم. متاسفانه امروز میزان دردسرهایی که یک فعال اقتصادی در منطقه آزاد دارد به‌مراتب از فردی که در سرزمین اصلی فعالیت دارد، بیشتر است، چراکه ما یک مدیریت یکپارچه اقتصادی نداریم و صرفا یک مدریت دولتی داریم که تفیض اختیار هم نمی‌کند زیرا جمعیتی که در منطقه آزاد حضور دارند زیاد است به‌همین دلیل وزارتخانه‌ها سازمان‌ها و ادارات زیرمجموعه خود را در این مناطق ایجاد کرده‌اند و یک فعال اقتصادی در این مناطق علاوه بر اینکه برای دریافت مجوز و دیگر مسائل باید به‌این ادارات مراجعه کند، باید به سیکل اداری سازمان منطقه اداری هم وارد شود وهمه اینها سبب شده ما شاخص درستی برای بررسی عملکرد این مناطق نداشته باشیم و عامل اصلی ناکارآمدی مناطق آزاد هم همین سیاستگذاری نادرست و عدم وجود اجماع درخصوص کارکردهای مناطق آزاد است. ما باید در تمام شئون حاکمیت به‌یک اجماع برسیم که وظیفه منطقه آزاد چیست محرومیت زدایی یا توسعه صادرات و جذب سرمایه و فناوری؟

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد عملکرد منطقه آزاد را در رابطه با محرومیت‌زدایی چگونه ارزیابی می‌کنید، آیا توانسته در این راستا موفق عمل کند؟

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد مناطق آزاد باتوجه به اختیارات و منابعی که در اختیار آنان قرار داده‌ایم خوب عمل کرده‌اند و نمره قبولی دریافت می‌کنند؛ اما در رابطه با سیاستگذاری و جهت‌دهی به‌‎فعالیت‌ها نمره قبولی نمی‌دهم و شاید از ۱۰۰ درصد ۲۰ درصد هم موفق عمل نکرده‌اند.

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد مردمی سازی از جمله شعارهایی بود که تیم جدید منطقه آزاد نسبت به آن تاکید بسیار داشتند، عملکرد این تیم را در این رابطه چگونه اریابی می‌کنید و اصولا مردمی‌سازی در منطقه آزاد به چه معناست؟

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد مردمی سازی یک ادبیات اقتصادی است، چنانچه منظور ما از مردمی سازی این است که بافت جمعیتی منطقه از مزایا منتفع شوند، تعریف درستی نیست. در همه دنیا مناطق آزاد در یک منطقه توسعه یافته شکل می‌گیرد و آنگاه از فعال اقتصادی می‌خواهند که در منطقه سرمایه‌گذاری کند؛ اما در کشور ما دقیقا برعکس این اتفاق رخ می‌دهد، یعنی منطقه محروم را منطقه آزاد می‌کنیم تا با حضور فعال اقتصادی، منطقه توسعه یابد. ما امروز الزامات حضور سرمایه‌گذار را فراهم نکرده‌ایم نه زیرساخت‌ها مهیاست و نه در صدور مجوزها تسهیلگری کرده‌ایم و نه برای توسعه کسب‌وکارها برنامه داریم، بنابراین در این رابطه هم اقدامی صورت نگرفته است.

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد آیا در فرصت باقی‌مانده از دولت سیزدهم می‌توان به اصلاح شیوه موجود خوشبین بود؟

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد به نظر من دولت سیزدهم ضعیف‌ترین دولت در مدیریت مناطق آزاد بوده و این از میزان جابه‌جایی مدیران و نزاع‌های سیاسی مشخص است. امروز مناطق آزادی را در کشور داریم که مدت‌هاست به‌وسیله سرپرست اداره می‌شوند و این یعنی دولت سیزدهم برنامه‌ای برای مناطق آزاد ندارد.

از طرفی مشاهده می‌کنید که در برنامه هفتم توسعه هم بندی لحاظ شده که در صورت تصویب توسط مجلس، عملا تیرخلاص بر پیکره مناطق آزاد خواهد بود، بنابراین در دو سال آینده هم چشم‌انداز مثبتی را ارزیابی نمی‌کنم.

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد کمی درخصوص بند گفته شده در برنامه توسعه هفتم توضیح بفرمایید و اینکه به‌چه علت تیر خلاص است.

بررسی دلایل ۳ دهه عدم موفقیت مناطق آزاد در ایران/ برنامه هفتم توسعه تیر خلاص برپیکره کم جان مناطق آزاد در برنامه هفتم توسعه بندی آمده در مورد معافیت‌های مالیاتی مناطق آزاد که عنوان کرده در مجوزهای جدید تنها به مجموعه‌هایی معافیت‌های مالیاتی تعلق می‌گیرد که صادرات محور باشند و این نکته بسیار پرابهام و پر از رانت است که درصورت تصویب آن، باید منتظر فروش مجوز در این مناطق باشیم.

ابهامی که در این رابطه مطرح است اینکه چنانچه واحد مربوطه پس از یک سال صادرات انجام نداد و یا اینکه صادرات در حد اندک انجام شد، تکلیف چه می‌شود. از آن گذشته تمام سرمایه‌گذاران اقتصادی که صادرات انجام نمی‌دهند؛ برخی شرکت‌ها فعالیت عمرانی دارند که این یعنی ایجاد و توسعه زیرساخت برای حضور تولیدکننده صادرات محور و برخی دیگر ماده اولیه تولید صادرات محور را تولید می‌کنند، تکلیف این واحدها چه می‌شود. به‌صورت کلی در صورت تصویب این بند توسط مجلس عملا هیچ سرمایه‌گذاری جدید در مناطق شکل نمی‌گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.