این نویسنده پیشکسوت درباره درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچهها وجود دارد، اظهار کرد: این موضوع دست اولیای بچههاست؛ اینکه پدر و مادرها، فرزندان خود را از دوران کودکی به کتابفروشیها ببرند، آنها را با فضای کتابفروشی آشنا کنند، در میان کتابها بگردند و بر اساس مسائل مختلف کتاب بخرند. بعد از این که آنها دوران کودکی را با کتابهای عکسدار گذراندند، با رفتن به مدرسه و یاد گرفتن خواندن و نوشتن خودشان سراغ کتاب میروند. اما ابتدا باید پدر و مادرها آنها را به داستان و تخیل علاقهمند کنند.
او در ادامه خرید کتاب با توجه به گرانیها را نوعی فداکاری خواند و گفت: البته برای خرید کتاب ابتدا باید خانوادهها مجاب شوند؛ آنها باید چیزی در سفره بگذارند و بعد کتاب بخرند. اگر از قشر پولدار بگذریم - بماند که اغلب آنها به فکر کتاب نیستند و ممکن است فقط کتابی برای بچههایشان بخرند - خیلی از مردم عادی از خرید کتاب عاجز هستند و به همین دلیل تیراژ کتاب به ۱۵۰ و ۲۰۰ تا رسیده است. برای خرید یک رمان و داستان باید حداقل ۲۰۰ هزار تومان پرداخت شود. کدام خانوادهای حاضر است نان در سفرهاش نباشد اما کتاب بخرد؟ همه چیز هم تقصیر خانوادهها و فرزندان نیست، باید وضع معیشتی خانوادهها درست شود تا گردی هم بر کودکان بنشیند.
فقیری سپس تأکید کرد: مدرسهها نقش مهمی در کتابخوان کردن بچهها دارند؛ مدارس با داشتن کتابخانه و ساعتهای کتابخوانی میتوانند بچهها را به خواندن کتاب علاقهمند کنند.
او درباره انتقادهایی که نسبت به تجهیز نشدن کتابخانههای مدارس مطرح میشود گفت: در این زمینه، مسئولان فرهنگی مقصرند؛ اگر وزیر آموزش و پرورش بخشنامهای در این زمینه داشته باشد، به تمام استانهای کشور ابلاغ میشود و مدیران مدرسه موظف به تهیه کتاب و تجهیز کتابخانهها میشوند اما این موضوع اتفاق نمیافتد.
او افزود: اگر بخشنامهای صادر کنند و بودجهای برای آن در نظر بگیرند تا مدارس کتابخانه داشته باشند، طبیعتا مدیران مدارس کتابهای مخصوص کودکان و نوجوانان را تهیه میکنند و کودکان و نوجوانان از کتابخانهها استفاده میکنند. بنابراین تجهیز کتابخانهها هم بودجه میخواهد و هم تصمیم و برنامهریزی از طرف مسئولان آموزش و پرورش.
این نویسنده کتابخانههای عمومی را از عوامل موثر بر کتابخوانی خواند و گفت: کتابخانههای عمومی هم خیلی خوب است اما مسئله این است که به اصطلاح برخی در باغ نیستند؛ پدر و مادر سر کار میروند و یا مادران که خانهدار هستند، وقتی نمیگذارند و خودشان هم علاقهای ندارند که کودکان را به کتابخانه ببرند. این موضوع علاقهمندی میخواهد که پدر و مادرها کودکان را به کتابخانه ببرند.
امین فقیری در پایان تأکید کرد: همانطور که ابتدای صحبتهایم گفتم پدر و مادرها باید بچهها را به کتابفروشی ببرند و آنها را در فضای کتاب بگردانند، کتابهایی که تصاویر جالب دارند برای کودکان بخرند و بخوانند و به مرور سطح کتابها را بالاتر ببرند تا به زمانی برسند که فرزندانشان سواد خواندن و نوشتن پیدا کنند و مستقلا کتاب بخوانند. البته والدین باید نظارت داشته باشند که بچهها کتاب بخوانند و آن را کنار نگذرانند. همه اینها به شرطی است که از کودکی علاقهمندی به کتاب را ایجاد کنیم و در بزرگسالی خود به خود به طرف کتاب میروند.
نظر شما