به گزارش قدس آنلاین در «دوشنبه»، امروز در شهر «جده» عربستان نخستین اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای آسیای مرکزی برگزار میشود.
نشست امروز سران هم برای کشورهای آسیای مرکزی و هم برای کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی که علاقهمند به گسترش حضور و نفوذ خود در جهان اسلام و از جمله آسیای مرکزی است، اهمیت بسزایی دارد. در عین حال باید دید که سران بحرین، قطر، کویت، امارات متحده عربی، عمان و عربستان سعودی از یک سو و ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان از سوی دیگر به چه توافقاتی دست خواهند یافت.
شایان ذکر است که در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲، «ریاض» میزبان نخستین نشست وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و آسیای مرکزی بوده است. در پایان این نشست، برنامه اقدام مشترک برای سالهای ۲۰۲۳-۲۰۲۷ به تصویب رسیده که تشریح اقدامات لازم جهت تقویت همکاریها در زمینههای تجاری، سرمایهگذاری، آموزشی، بهداشتی، فرهنگی و ورزشی بخشی از آن است.
بخشی از مهمترین نظرات و دیدگاههای کارشناسان مسائل منطقه در خصوص اهمیت و پیامدهای احتمالی این نشست که در اختیار خبرنگار منطقهای خبرگزاری فارس قرار دادهاند، به شرح ذیل است:
«طلعت کاژاخان» کارشناس سیاسی قزاق و تحلیلگر مسائل منطقه معتقد است طی ۵-۱۰ سال اخیر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس فعالیتهای قابل توجهی در آسیای مرکزی داشتهاند که اکثر آنها یا در حوزه مسائل اقتصادی یا در حوزه امور دینی و خیریه بوده است.
به عبارت دیگر از آنجا که آسیای مرکزی در نگاه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس منطقه خاصی نبوده و نیاز به دیدگاههای استراتژیک نداشته، مؤلفههای سیاسی این روابط بسیار ضعیف بوده است. اما اکنون شرایط به صورت قابل توجهی تغییر کرده و کشورهای عربی خلیج فارس را به سمت هماهنگی و تلاشهای مشترک سوق داده است.
یکی از دلایل اهمیت آسیای مرکزی این است که این منطقه به عنوان بخشی از پروژههای بزرگ حمل و نقلی و انرژی برای روسیه، چین و ایران به یک منطقه استراتژیک مهم تبدیل شده است. علاوه بر این، مباحث مربوط به عرضه منابع انرژی این منطقه به بازارهای جهانی و ساخت هاب گازی روسیه همراه با ترکیه که ممکن است منابع انرژی دریای خزر به آن هدایت شود، بر اهمیت این منطقه افزوده است.
در این راستا، این نشست بستر کاملاً جدیدی را برای همکاریهای بین منطقهای کشورهای حوزه خلیج فارس و آسیای مرکزی ایفا خواهد کرد. تنها ویژگی و تفاوت مهم این است که عربستان سعودی در شورای همکاری خلیج فارس نقش مهم داشته و احتمال دارد دیدگاههای آن در تعیین اولویتهای کشورهای عربی برای تعامل با آسیای مرکزی ارجحیت پیدا کنند. البته کشور قطر و امارات را نیز باید به عنوان یک عامل مهم و مستقل در نظر گرفت اما در هر صورت «ریاض» دارای متحدان بیشتری در منطقه است.
باید در نظر داشت که برخلاف کشورهای عربی خلیج فارس، در آسیای مرکزی کشوری که نقش رهبر یا پیشگام پذیرفتهشده از جانب کشورهای منطقه را داشته باشد، وجود ندارد. با این حال قزاقستان و ازبکستان دو کشوری هستند که از نظر منطقهای بیشترین پتانسیل را در اختیار دارند و میتوانند نقش اساسی در اجرای طرحهای شورای همکاری خلیج فارس در آسیای مرکزی را ایفا کنند.
آسیای مرکزی در طول چند سال اخیر در قالب «۵+۱» مورد توجه قدرتهای جهانی و منطقهای قرار گرفته است. البته هنوز نشستهای مربوط به این قالب نتایج محسوسی بههمراه نداشته و کشورهای منطقه به لحاظ سیاسی همچنان بر مبنای عوامل جغرافیایی (روسیه و چین) اقدام میکنند که در تعیین مسیر توسعه سیاسی، تجاری و اقتصادیشان اثرگذار است. به عبارت دیگر امنیت و سرمایهگذاری تا حد زیادی به این امر بستگی دارد. البته تشدید فعالیت سایر کشورها و از جمله کشورهای عربی خلیج فارس برای آسیای مرکزی بسیار مفید بوده و ممکن است نویدبخش افزایش سرمایهگذاری و ایجاد مشاغل جدید شود.
البته باید نتایج این نشست را از نزدیک دنبال کرد، زیرا میتواند منجر به ایجاد قالبهای جدیدی برای تعاملات بینمنطقهای شود که قبلاً در چنین سطحی نه وجود داشته و نه از رویکرد نظاممندی برخوردار بوده است. با این وجود باید ظرفیتهای کشورهای عربی و اهداف و منافع واقعی آنها و همچنین تواناییهای کشورهای آسیای مرکزی که با اولویتهای توسعه منطقهای و غیرمنطقهای خود آنها و سایر تعهداتشان مرتبط است، به طور واقعبینانه ارزیابی شود.
در هر صورت، نتایج این نشست از این منظر جالب خواهد بود که کشورهای عربی ضرورت اقدامات هماهنگ و منطقهای در تعاملات خود با آسیای مرکزی را درک کردهاند که این امر میتواند بر بسترها و قالبهای همکاریهای آتی آسیای مرکزی با کشورهای آسهآن، آسیای جنوب شرقی و حتی آمریکای لاتین تاثیر بگذارد.
«نعمت میرزااحمد» کارشناس مسائل منطقه نیز میگوید: کشورهای عربی به دلیل در اختیار داشتن منابع سرشار انرژی و به خصوص نفت دارای نقش مهمی در اقتصاد جهانی است. طبق پیشبینیها مصرف نفت در جهان در میانمدت عملا کاهش نخواهد یافت. این بدان معنی است که کشورهای عربی از این ناحیه درآمدهای هنگفتی کسب خواهند کرد و در فرآیندهای سرمایهگذاری نقش مشارکتکنندگان فعال را خواهند داشت.
از اینجاست که کشورهای عربی خلیج فارس به دنبال تبدیل شدن به یکی از مراکز مالی مهم بینالمللی هستند. در همین زمینه تسهیلاتی برای فعالیتهای مالی و تجاری در نظر گرفته شده است که این کشورها را برای همکاریهای بینالمللی جذاب خواهد کرد. این موضوع برای آسیای مرکزی نیز مهم است.
در حال حاضر قزاقستان و ازبکستان دارای همکاریهای نزدیکتری با کشورهای عربی خلیج فارس بوده و توافقات میلیاردی امضا کردهاند که در صورت تحقق آنها سطح روابط متقابلشان دستخوش تغییر و تحول جدی خواهد شد. اما با این وجود روسیه و چین در چشمانداز میانمدت و حتی بلندمدت مهمترین طرفهای اقتصادی و تجاری کشورهای آسیای مرکزی باقی خواهند ماند.
از سوی دیگر در شرایط کنونی بینالمللی که اختلافات میان قدرتها شدت گرفته است، برای آسیای مرکزی تقویت تعاملات با کشورهای جهان اسلام نه تنها به لحاظ گسترش همکاریهای اقتصادی، تجاری و تنوعبخشی به مسیرهای حمل و نقلی و لجستیکی، بلکه از نظر برجستهسازی تعلق تمدنی و تعمیق تعاملات فرهنگی و بشردوستانه بسیار مهم و ارزشمند است. به عبارت دیگر کشورهای آسیای مرکزی میخواهند این نکته را برجسته کنند که به جز قدرتهای بینالمللی که همکاری خود با منطقه را منوط به فاصله گرفتن با طرف رقیب خود میکنند، محورهای دیگری نیز وجود دارد که میتواند تا حدودی نیازهای این منطقه را برآورده کنند.
همچنین میتوان گفت که کشورهای عربی خلیج فارس و آسیای مرکزی با تهدیدات مشترکی نیز مواجهند که وجود چالشها برای امنیتی ملی، افراط گرایی، تروریسم بینالمللی و قاچاق مواد مخدر اصلی ترین آنها به شمار میرود. به این دلیل است که توجه کشورهای آسیای مرکزی به گسترش همکاریها با این حوزه رو به افزایش بوده و آنها ضمن حضور در مهمترین ساختارهای کشورهای اسلامی نظیر سازمان همکاریهای اسلامی، بانک توسعه اسلامی، اتحادیه جهانی اسلام و غیره مشارکت خود در فرآیندهای جهان اسلام را تامین میکنند.
«اختر بهنام» کارشناس مسائل منطقه در این زمینه میگوید به باور من برگزاری نشست امروز را میتوان ادامه منطقی افزایش توجه کشورهای تاثیرگذار عربی به ویژه عربستان به محور «چین-روسیه» در قبال غرب دانست زیرا تغییر و تحول نظم کنونی جهانی و نوعی فاصله گرفتن عربستان سعودی از آمریکا اهمیت تقویت تعاملات با سایر محورهای جهانی را برجستهتر کرده است. در نتیجه چنین شرایطی ممکن است سران کشورهای عربی خلیج فارس و آسیای مرکزی موفق به ایجاد صفحه جدیدی در روابط میان دو منطقه شوند.
بنابراین به نظر میرسد که از اهداف مهم نشست امروز سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و آسیای مرکزی نظاممندسازی تعاملات بین دو منطقه در زمینههای مختلف مورد علاقه، بهخصوص اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری باشد.
همچنین ایجاد تنوع در مسیرهای حمل و نقلی و لجستیکی با آسیای مرکزی نیز از محورهای اصلی خواهد بود. به وضوح دیده میشود که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با محوریت «ریاض» به دنبال ایجاد هماهنگی در زمینه تحقق برنامهها و پروژههای خود در آسیای مرکزی هستند. اگر این هماهنگی ایجاد شود، شاهد تحولات اساسی در روابط میان این دو منطقه خواهیم شد.
همانگونه که اشاره شد کشورهای آسیای مرکزی در تعاملات خود با سایر مناطق بیشتر اهداف اقتصادی و تجاری و البته جلب سرمایه را در نظر میگیرند. اما کشورهای نفتخیز خلیج فارس به آسیای مرکزی به عنوان منطقهای دارای تاریخ و تمدن مشترک نگاه میکنند و حالا بیشتر از هر زمان دیگری آماده رقابت با قدرتهای منطقهای برای گسترش نفوذ در آسیای مرکزی هستند.
البته نباید این واقعیت موجود را نادیده گرفت که کشورهای آسیای مرکزی فعلا قرار داشتن در محور نفوذ روسیه و چین را بر سایر مناطق ترجیح میدهند. به همین دلیل هم در جذب سرمایه این کشورها به اقتصاد خود با احتیاط و رعایت توازن موجود اقدام خواهند کرد. البته این الزامات ممکن است باعث کندی توسعه مناسبات بین دو منطقه شود.
حالا از طریق مختلف و از جمله از طریق شبکههای اجتماعی این دیدگاه مطرح میشود که ممکن است شکل گرفتن روابط نزدیکتر با کشورهای عربی خلیج فارس منجر به تقویت نفوذ جریانهای بیگانه و وارداتی در آسیای مرکزی شود. اما به نظر من اگر حتی چنین استراتژی هم وجود داشته باشد (که بعید به نظر میرسد)، بدون تردید در نهایت موفق نخواهد شد. زیرا همانگونه که اشاره شد آسیای مرکزی به صورت اساسی منطقه نفوذ چین و روسیه بوده و تحقق چنین استراتژی در عمل بسیار سخت و غیر امکان خواهد بود.
پایان پیام/ح
نظر شما