محرم که می‌شود یاد آرزویم می‌افتم؛ آرزوی زیارت کربلا در روزی مثل همین روزهای اول محرم یا اربعین. دلم غنج می‌رود برای آن پرچم سیاه رنگی که وسط آن قرمز نوشته شده «یاحسین».

روایتی از حال و هوای حرم امام رضا(ع) در ماه عزای امام حسین(ع)؛ در پناه حسینیم

انگار باد می‌رود و طوافی می‌کند و با لبخندی فرو می‌آید و روی صورت زائران می‌نشیند. هرسال محرم که می‌شود دوباره داغ دلم تازه می‌شود که‌ ای کاش کربلا بودم و میان جمعیت وقتی نوایی و مدحی بلند می‌شد من هم بلند از ته دلم با جمعیت فریاد می‌زدم «یاحسین» و همان لحظه سربالا می‌آوردم و به آن پرچم سیاهی که وسط آن قرمز نوشته شده «یاحسین» نگاهی با نیاز می‌انداختم؛ از آن نگاه‌ها که می‌گوید: آقا می‌شود من را هم حاجت روا کنی! 
محرم که می‌شود کار هر سال من این است که می‌آیم و به‌جای حرم جدش، روبه‌روی گنبد طلایی حضرت رضا(ع) می‌نشینم و خیره به آن سیاهی چرخان در باد می‌شوم و قطعه‌ای که روی هشتی زیرگلدسته صحن انقلاب نوشته را می‌خوانم «شکر خدا که در پناه حسینیم».

استقبال از محرم
امروز از پایین پای حضرت به زیارت آمده‌ام؛ در اولین روز محرم. پیراهن‌های سیاه مردان و روسری‌های مشکی زنان همه گواه از استقبال آن‌ها از ماه محرم است. حتی ویترین مغازه‌ها را هم سیاه چیده‌اند. پیرمردی عصازنان جلو من در حرکت است. عابرانی که حوصله کمی دارند اوفی می‌گویند و از کنارش می‌گذرند، ولی او حتی سرش را هم بالا نمی‌آورد. 
چیزی زیر لب می‌خواند، انگار که اذن دخول است. پیراهنی مشکی به تن دارد، کلاهی سبز به سر و عصایی قهوه‌ای که انگار شلوارش را با آن ست کرده است. ورودی حرم همکلام می‌شویم؛ وقتی که می‌ایستد تا سلام دهد. می‌گوید: حرم خانه من است. 
هر روز باید بیایم وگرنه روزم شب نمی‌شود. جوان‌تر که بودم و مغازه می‌رفتم صبح، پیش از شروع کار و شب پس از پایان کار، حرم می‌آمدم. برکت زندگی‌ام امام رضا(ع) است. 

عزاداری در حرم
داخل حرم هم همه عزادارند. صدای مداحی بعضی از دسته‌های عزا به گوش می‌رسد. صدای روضه است که از گوشه و کنار می‌آید. با زائری هم‌صحبت می‌شوم که اهل اصفهان است. 
زنی حدود ۵۰ساله است که با کاروان آمده و امسال برای نخستین‌بار قرار است روز تاسوعا و عاشورا مشهد باشد. می‌گوید: همیشه حرم را روز تاسوعا و عاشورا از تلویزیون می‌دیدم و آرزویم بود یک سالی اینجا باشم و مراسمی که برگزار می‌کنند به‌خصوص مراسم شیرخوارگان را 
ببینم. اینجا در حرم امام رضا(ع) همه چیز یک حال و هوای دیگری دارد. کربلا که فعلاً به‌خاطر هزینه‌ها نمی‌شود بروم و با این پای دردناکم پیاده هم سعادت ندارم. به قول قدیمی‌ها آمده‌ام حج فقرا تا شاید زیارت آقا امام حسین(ع) را برای سال آینده بگیرم. آدم وقت عزای ائمه(ع) باید در حرم خودشان باشد. 
غروبی که آخرین نقاره را زدند دلم خیلی شکست. همه فیلم می‌گرفتند. انگار خادمان هم با غم و اندوه این کار را می‌کردند. 

خبرنگار: لیلا لاریچه

منبع: روزنامه قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.