طبق فهرست موسسه بینالمللی «United Explanations» (۲۰۱۸) هندیها با ۱۰ ساعت و ۴۲ دقیقه مطالعه در هفته، پیشتاز مطالعه در جهان هستند.
هندیها روشهای ساده ولی راهبردی برای ترویج کتابخوانی دارند برای نمونه، استفاده از اتوبوسهای سیّار و نه چندان شیک برای رساندن کتاب به مناطق محروم باعث شده این سرزمین پر از رنگ در صدر جدول آمار کتابخوانترین کشورهای جهان قرار بگیرد .
این آمار هر کسی را وسوسه میکند تا درباره ادبیات هند بیشتر بداند. واقعیت این است که ادبیات هند برای مردم دنیا ناشناخته نیست. اولین مصداق این ادعا «رابیندرانات تاگور»، شاعر و نویسندهٔ هندی است که در سال ۱۹۱۳ با دفتر شعر گیتانجالی توانست جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند همچنین از تعداد چشمگیر رماننویسان هندی که در ۵۰ سال گذشته برنده جایزه بوکر شدهاند، میتوان فهمید که فرهنگ ادبی این کشور به سرعت در حال گسترش است.
ادبیات هند و معروفترین نویسنده هندی
ادبیات هند برای ایرانی ها ناشناخته نیست. تا کنون آثاری از نویسندگانی مثل:«آراویند آدیکا»، «ارونداتی روی»، «رابیندرانات تاگور»، «ویکاس سواروپ»،«کیران دسای»، «ایندو ساندارسان»، «آنیتا دسای»،«ر. ک. نارایان» و... منتشر شده است که آثار نویسندگانی مثل آنیستا دسای هم اتفاقا مورد اقبال قرار گرفته است. اما ایرانیها ادبیات هند را نه به نام «رابیندرانات تاگور» که به نام یک نویسنده هندی زن می شناسند. در حقیقت این نویسنده با انعکاس فرهنگ هند در آثارش توانسته برای مخاطبان ایرانی دلبری کند و نماینده خوبی برای کشورش باشد و آثارش را در قفسه های کتاب خوانندههای ایرانی بگنجاند.
از آنجا که ایرانی ها با آثار این نویسنده توانستند با ادبیات هند ارتباط بیشتری برقرار کنند امروز به معرفی مختصری از این نویسنده و آثارش میپردازیم.
جومپا لاهیری که نام هندیاش «نیلانجاناسودشا» بود در ۱۱جولای(ژوئیه) ۱۹۶۷ در لندن و از پدر و مادری بنگالی به دنیا آمد. پدر و مادر لاهیری از مهاجران هندی (بنگالی) بودند که از کلکته به لندن مهاجرت کرده بودند. پدر جومپا کتابدار دانشگاه بود. او در لندن به دنیا آمد، خانوادهاش وقتی که وی ۳ ساله بود به آمریکا مهاجرت کردند و به این ترتیب جومپا در رود آیلند آمریکا بزرگ شد. مادر جومپا علاقهمند بود که فرزندانش با فرهنگ بنگالی به خوبی آشنا باشند از همین رو آنها اغلب برای دیدن اقوامشان به کلکته میرفتند.. جومپا لاهیری پس از ورود به مدرسه تصمیم گرفت نام خود را به «جومپا»تغییر بدهد که ماجرای این تغییر نام در رمان «همنام» آورده شده است.
جومپا لاهیری به کالج برنارد رفت و مدرک لیسانس را در رشته ادبیات انگلیسی در سال ۱۹۸۹ دریافت کرد. پس از آن به دانشگاه بوستون رفت و سه مدرک فوق لیسانس را در رشته های زبان انگلیسی، نگارش خلاقانه و ادبیات تطبیقی و هم چنین مدرک دکترا را در رشته مطالعات رنسانس از این دانشگاه دریافت کرد.
لاهیری در سال ۲۰۰۱ با آلبرتو ووروولیاس-بوش روزنامهنگار ازدواج کرد. آنها دارای دو فرزند به نامهای اکتاویو و نور هستند و در بروکلین زندگی میکنند.
رویایی که در «کیپکاد» محقق شد
لاهیری رویای نویسنده شدن را نداشت. در حقیقت نویسندگی برای او هدفی دست نیافتنی بود. انزوا و خجالتی بودن او در کودکی باعث شد به مطالعه علاقهمند شود و بیشتر اوقاتش را با کتاب سپری کند. در 30 سالگی و بعد از گرفتن دکترا علیرغم اصرار خانواده بر تدریس به جزیره کیپکاد( روستایی در ایالات متحده آمریکا که در شهرستان برنستبل، ماساچوست واقع شده) رفت . این تنهایی خودخواسته در موقعیت جفرافیایی شگفتانگیز کیپکاد و پشتوانه مطالعه کودکی اسباب نویسندگی او را فراهم کرد و مسیر نویسندگی او را هموار. او آگاهانه بر ترسهایش در نویسندگی غلبه کرد و شروع به نوشتن کرد. هفتماه حضور در کیپکاد باعث شد لاهیری به عنوان یک نویسنده، خودش را به جامعه ادبی معرفی کند و به صورت حرفهای به نویسندگی بپردازد.
لاهیری با نوشتن و انتشار اولین اثرش به نام «همنام» در سال ۲۰۰۴ نام خودش را سر زبانها انداخت و در عرصه نویسندگی با قدرت ظاهر شد. اولین اثر او، یکی از کتابهای مشهور ادبیات هند شد . این کتاب نخست در نیویوکر به عنوان یک داستان کوتاه منتشر شد، اما لاهیری بعدها آن را گسترش داد و به صورت یک رمان کامل درآورد.
وقایع این رمان در شهرهای کلکته، بوستون و نیویورک رخ میدهد و به بررسی تفاوتهای ظریف مربوط به گرفتار شدن میان دو فرهنگ متضاد، از جمله تفاوتهای مذهبی، اجتماعی و ایدئولوژیکی میپردازد. رمان همنام، داستان مهاجرت خانوادهی گانگولی از کلکته به آمریکا و به دنیا آمدن فرزندشان را روایت میکند.
لاهیری بعد ها مجموعه داستان «مترجم دردها» را هم نوشت و در این ژانر هم موفق ظاهر شد. این مجموعه داستان جایزه پولیتزر را برای نویسنده اش به ارمغان آورد.
لاهیری در سال ۲۰۰۸ دومین مجموعه داستان خود را به نام «خاک غریب» منتشر کرد. این کتاب همچون آثار قبلی لاهیری، به مقوله مهاجرت و هندی آمریکاییهایی میپردازد که تلاش میکنند در سرزمین جدیدی که به آن مهاجرت کردهاند ریشه بگیرند. شخصیت این داستانها همه مهاجران هندی و بجههای آمریکاییشدهشان هستند که بین دو کشور و دو فرهنگ متفاوت قرار گرفتهاند و در واقع به هیچکدام نیز تعلق ندارند. کتاب شامل هشت داستان است که ماجرای آنها در جاهایی همچون کمبریج و سیاتل، واشینگتن گرفته تا هند و تایلند اتفاق میافتد.
«خاک غریب» که در ایران با عنوان «به کسی مربوط نیست» هم ترجمه شده است، در فهرست مرور کتاب نیویورک تایمز در رده اول بهترین کتاب سال ۲۰۰۸ قرار گرفت و جایزه بینالمللی فرانک اکانر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
نوشتن به ایتالیایی و تجربهای تازه
لاهیری بعد از انتشار «خاک غریب»، تصمیمی سخت گرفت. او به رم رفت و نوشتن به زبان ایتالیایی را شروع کرد. به گفته خودش برای اولین بار در سفری به فلورانس شیفته زبان ایتالیایی شد. شیفتگی او به یادگیری زبان تازه آنچنان بود که زندگی در آمریکا را تاب نیاورد و همراه خانوادهاش از آمریکا به ایتالیا مهاجرت کرد و سالیانی در رم ساکن شد و کتاب «به زبانی دیگر» را به زبان ایتالیایی نوشت. لاهیری برای نوشتن این کتاب به زبان ایتالیایی مدتی دراز جز به ایتالیایی چیزی نخواند و ننوشت.
انتشار «به عبارتی دیگر» آغاز مسیری تازه برای لاهیری بود. این کتاب هم زبان جدیدی داشت و هم لاهیری در آن به موضوع تازهای پرداخته بود و همین مساله مخاطب لاهیری را با سوالهای متعددی مواجه میکرد.
بر خلاف سایر آثار، لاهیری در این کتاب به ماجرایی عاشقانه پرداخته بود؛ عاشقانهای طولانی و بعضا دشوار درباره شور و اشتیاق وسواس گونه نویسنده ای بزرگ نسبت به زبانی دیگر.
بعد از چاپ «به عبارت دیگر» خوانندگان به او میگفتند: «چطور نویسنده ای که در ایالات متحده ساکن است کتابی به زبان ایتالیایی مینویسد و چرا باز هم درباره خانواده و تجربههای مهاجرت چیزی ننوشته؟!» اما لاهیری نویسندهای است که دوست دارد در نویسندگی به تجربههای تازه برسد.
او در پاسخ به منتقدان و خوانندگان آثارش گفت: « نمیتوانم خودم را در قفسی که دیگران برایم ساختهاند محبوس کنم. من قضاوتها را میشنوم امامیدانم بعضی از آنها به مسیر نویسندگی من آسیب میرسانند در حالیکه من دوست دارم مسیرهای تازه ای تجربه کنم تا اشتهای نویسندگی در من از بین نرود!» در واقع یادگیری یک زبان دیگر و نوشتن به آن زبان برای لاهیری در حکم فرار از جبری بود که نویسندهها گاها مجبورند به آن تن بدهند.لاهیری میخوست به روش خودش بنویسد؛ بدون فشار و اجبار و زبان ایتالیایی این امکان را بیش از هر زبان دیگری برای او فراهم میکرد.
جومپالاهیری در ایران
همه کتابهای لاهیری که در این مطلب به آنها اشاره شد در ایران به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدهاند. ترجمه همه این آثار را امیرمهدی حقیقت انجام داده و برخی از این آثار را مترجمان دیگری نیز از جمله مژده دقیقی، فریده اشرفی، زهره خلیلی و گیتا گرکانی هم ترجمه کردهاند.
جومپا لاهیری طی قراردادی رسمی کپی رایت ترجمهٔ فارسی خاک غریب و گودی را به نشر ماهی واگذار کرده است، ترجمه این آثار که به خوبی هم انجام شده، بر عهده امیرمهدی حقیقت بوده است.
نظر شما