نباید از این مسئله بهراحتی عبور کرد، باید تصمیمگیران و سیاستمداران برای حل این موضوع اقداماتی انجام دهند.امروز در تمام جهان شرایط اجتماعی و مدنی متفاوت شکل گرفته وما نیز دراین شرایط جدید قرار گرفتهایم. تولید، توزیع و اعمال قدرت در این شرایط شبکهای و پیچیده شده است.
در جهان و بهخصوص در ایران ما با مفهومی بهنام شبکهای شدن قدرت مواجه هستیم که براساس آن قدرت بهصورت متمرکز تولید و توزیع نمیشود، بلکه در بستر شرایط پیچیده اجتماعی و سیاسی، تولید و در جامعه توزیع میشود و باید کارگزاران ومسئولان از شرایط جدید فهم و آگاهی لازم را داشته باشند و شکل حکمرانی خود را با آن متناسبسازی کنند. در همین راستا مسئولان و حکمرانان ضمن فهم شرایط جدید و بر اساس آن باید به دو مسئله اساسی توجه کنند؛ ۱- تقویت جایگاه حاکمیتی دولت ۲- تمرکز اعمال قدرت و اقتدار از سوی حاکمیت متناسب با شرایط جدید.
متناسبسازی حکمرانی اصلاً به معنای حذف برخوردهای بازدارنده و اعمال اقتدار نیست؛ چرا که این اساس هر حکومتی است؛ بنابراین اقدامات بازدارنده در قبال هنجارشکنان واجب است، اما این اقدامات اگر با هوشمندی متناسب با شرایط جدید همراه نباشد، نه تنها نتیجهبخش نخواهد بود که می تواند به ضد خود تبدیل شود. جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای گذشته درگیر یک جنگ ترکیبی از سوی دشمنان بوده و ما امروز نیز در سطح جامعه شاهد آن هستیم سرویسهای امنیتی بیگانه تمام ابزارها و امکانات خودشان را در زمینههای قدرت سخت، نیمهسخت و نرم قرار داده است و هر کدام را متناسب با زمان و مکان خود برنامهریزی و استفاده میکند.
بنابراین هوشمندسازی حکمرانی از واجبات کشور است. اما در شریط جدید ما با سه چالش مواجه هستیم که نخست: در حوزه حکمرانی در امر تصمیمگیری، بین مسئولان هیچ تمرکزی وجود ندارد، در صورتیکه لازمه هوشمندسازی در مدیریت کشور بهخصوص در مباحث اجتماعی وحدت رویه است.
متأسفانه هرکدام از قوای سهگانه برای خود تصمیمگیریهایی انجام میدهند و حتی در دولت هر وزارتخانهای جدا گانه از وزارتخانه دیگر تصمیمگیری و اقدام میکند و این وجهه حاکمیت را خدشهدار میکند و ما امروز در کشور نیازمند یک نهاد و فرایندی هستیم که وحدت تصمیمگیری را میان مسئولان کشور ایجاد کند.
مسئله دوم؛ نبودن برنامه جامع و نقشه راه مشخص میان حکمرانان در کشور است، بهطوریکه بتوان با ابتکار عمل آن را دست بگیرند و این مسئله بسیار مهمی است که در شرایط جدید ما نیازمند نقشه راه جدید در حوزه مسائل اجتماعی هستیم که متأسفانه نتوانستیم تا امروز به آن دست یابیم و ابتکار عمل را به دست بگیریم. همین امر جامعه را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد. نبود نقشه راه میان مسئولان نه تنها هیچ کمکی به خروج از شرایط فعلی برای کشور نمیکند، بلکه تا وقتی ابتکار عمل در دست نباشد ما نمیتوانیم فضای سیاسی و اجتماعی را به دست بگیریم.
و مسئله سوم؛ هوشمند نبودن برخوردها با کنشگران اجتماعی و هنجارشکنان است که این مسئله معلول دو محور اولیه است. وقتی تمرکز درتصمیمگیری و یا نقشه مشخص وشفافی در بین مسئولان و حکمرانان وجود نداشته باشد، طبیعتاً برخوردها با کنشگران نیز هوشمندانه وبازدارنده نخواهد بود و ما صرفاً شاهد برخوردهای سلیقهای مقطعی و متأثر و خارج از فضای اجتماعی هستیم.
بنابراین ضروری است توجه ویژهای به فضای جدید جامعه داشته باشیم و متناسب با آن فضای حکمرانی و نظام تصمیمگیری را اصلاح کنیم. دولت نیز باید اقدامات هوشمندانه وبازدارندهای را در سطح جامعه صورت دهد.
نظر شما