در مورد اولی، شاید عبارت «جامعه بازار» کموبیش به گوشتان خورده باشد. با ظهور و بروز عصر سرمایهداری دو اتفاق رقم میخورد. اول از همه اینکه تمام روابط مبادلهای میشود؛ یعنی ارزش مبادلهای و خرید وفروش بر روابط سیطره مییابد و به همه چیز با منطق خرید و فروش نگاه میشود.دوم اینکه همه چیز کالا میشود. در واقع این خصوصیت جامعه سرمایهداری است که به همه چیز در آن میتوان به مثابه کالا و به تمام روابط نیز به مانند یک بازار نگاه کرد. پس می توان گفت که «جامعه بازار» در چنین موقعیتی متولد شده، شکل گرفته و تعین یافته است.
مطالعه مقدمه کتاب مایکل سندل با عنوان «همه چیز را با پول نمی توان خرید» میتواند نمونه خوبی برای فهم این جامعه باشد. او در این کتاب توضیح میدهد چگونه در دنیای سرمایهداری مثل آمریکا، چیزهایی مثل حق صف، دانشگاه، درمان حتی مادر به عنوان یک شخصیت مقدس را میشود با پول خرید!
به هر ترتیب، گفتیم خروجی این وضعیت «جامعه بازار» است به جای«جامعه دارای بازار». البته باید در نظر داشت تشکیل جامعه بازار در غرب یک سیر طولانی دارد از عصر شکار به کشاورزی و بعد تا عصر تجارت و صنعتی شدن که اقتصادسیاسی متکفل آن است. برای مطالعه تفصیلی در این خصوص میتوان به کتاب «تکامل نهادها و ایدئولوژیها» اثر «هانت» مراجعه کرد.
تمام بیان این مقدمه برای رسیدن به این گزاره بود که اربعین دقیقاً در نقطه مقابل جامعه بازار سرمایهداری، یک «جامعه نابازار» است. امروزه اربعین فراتر از یک مناسک، به یک «جامعه» مبدل شده؛ چرا که همه نشانههای یک جامعه را دارد غیر از زمان طولانی. روی همین حساب شاید با اندکی تسامح بتوان گفت ما با یک جامعه مینیمال طرفیم.
روابط نیز در اربعین دقیقاً در نقطه مقابل نگاه سرمایهداری است. اگر رقابت مهمترین مشخصه و ویژگی جامعه سرمایهداری است ما در جامعه اربعین، نصرت و تعاون را شاهدیم. در جامعه اربعین بر خلاف جامعه بازار، اخوت و برادری جای رقابت و تسخیر را گرفته است.
با این تفاسیر میتوان مدعی شد اربعین یک قدم جلوتر از جامعه معمولیِ « دارای بازار» است. تمام کسانی که تجربه شرکت در اربعین را دارند گواه این گزارهاند که شاهد شکلگیری «جامعه نابازار» در اربعین هستند. در این جامعه از مسکن گرفته تا آب و غذا، درمان، آموزش و ....کاملاً رایگان است. اربعین برای ۲۱ میلیون عراقی که از درب خانه راهی این پیادهروی میشوند( ۴۰درصد جمعیت عراق)کاملاً نابازار است. پس اربعین نه تنها مانع کالایی شدن شده که آن بخش از جامعه که مبادلهای و کالایی است را هم تبرعی و موقتاً برای زائران ناکالا کرده است.
انسان یاریگرِ اربعین در مقابل انسان سوداگرِ سرمایهداری
از آن سو، انسانِ اربعینی نیز حائز ویژگیهایی است که دقیقاً او را مقابل انسانِ سوداگر قرار می دهد. برای درکِ انسانِ عصر سرمایهداری بد نیست به توصیفات تئوریسینهای آن نگاهی بیندازیم. در نظریات این تئوریسینها مسئله لذتگرایی، حسابگر بودن انسان با توجیه عقلانیت ابزاری پررنگ میشود. برای نمونه «بنتام» میگوید: ما فقط یک وظیفه داریم و آن جستوجوی بالاترین لذت ممکن است و مسئله رفتار انسان، فقط مسئله تعیین این است که چه چیزهایی بیشترین لذت را به انسان میبخشد. «هابز» نیز همین دیدگاه را دارد و میگوید: جز ملاحظه منافع شخصی، چیز دیگری نمیتواند انگیزه رفتار آدمی باشد.
با این توصیفات، در جامعهای که همیشه«نفع شخصی» بر «خیرعمومی» ترجیح پیدا میکند بهترین توصیف برای انسان آن جامعه، جمله مشهور هابز است که گفت:« انسان گرگ انسان است».
اما انسان اربعینی، «انسان یاریگر» است. یاریگری حائز سه ساحت همیاری (کار جمعی)، خودیاری و دگریاری (یاری یکطرفه بدون توقع کمک) که ساحت آخری، بالاترین نوع همکاری است و ما این مورد را در اربعین به وضوح شاهدیم. موکبداران، خودشان و مالشان را برای امام حسین (ع) میدانند. انسان اربعینی مصداق بارز «یوثرون علی انفسهم» است. آمارهای اربعینی اگر چه دقیق نیست اما اندکی این واقعیت بزرگ را بازنمایی میکند: اربعین ۱۴۰۱ بیش از
۶۰۰ هزار نفر رایگان پخت و پز کردند. ۵۰۰ هزارتن میوه، ۱۵۰ میلیون لیترآب، ۲هزارو۸۹۳ موکب ایرانی و درمجموع بیش از ۱۰۰ هزار موکب خدمت رایگان به مردم داده شد!
اربعین و اقتصاد تبرعی (رایگان)
تکمیلکننده سهگانه معجزه اربعین، اقتصاد تبرعی و رایگان آن است. در اسلام بخشی ازجیدیپی اقتصاد، اقتصاد تبرعی( رایگان) است که برای شخص عایدی ندارد. اقتصاد تبرعی موجب تقویت نهاد اجتماعی و خدمات عمومی مثل درمان، آموزش، زیارت
( مثل اربعین)و...میشود. امروز متکفل این امور یا دولت است یا به بازار(نئولیبرالیسم) واگذار میشود. اربعین اما در دولایه با اقتصاد سرمایهداری مبارزه می کند: اولاً احیای ظرفیت اقتصاد تبرعی است که مانع کالایی شدن خدمات عمومی میشود و دیگری کمک به اقتصاد مبادلهای واقعی خدمت و کالا به جای بازارهای صوری مبادلهای.
مطالعه مقدمه کتاب مایکل سندل با عنوان «همه چیز را با پول نمی توان خرید» میتواند نمونه خوبی برای فهم این جامعه باشد. او در این کتاب توضیح میدهد چگونه در دنیای سرمایهداری مثل آمریکا، چیزهایی مثل حق صف، دانشگاه، درمان حتی مادر به عنوان یک شخصیت مقدس را میشود با پول خرید!
به هر ترتیب، گفتیم خروجی این وضعیت «جامعه بازار» است به جای«جامعه دارای بازار». البته باید در نظر داشت تشکیل جامعه بازار در غرب یک سیر طولانی دارد از عصر شکار به کشاورزی و بعد تا عصر تجارت و صنعتی شدن که اقتصادسیاسی متکفل آن است. برای مطالعه تفصیلی در این خصوص میتوان به کتاب «تکامل نهادها و ایدئولوژیها» اثر «هانت» مراجعه کرد.
تمام بیان این مقدمه برای رسیدن به این گزاره بود که اربعین دقیقاً در نقطه مقابل جامعه بازار سرمایهداری، یک «جامعه نابازار» است. امروزه اربعین فراتر از یک مناسک، به یک «جامعه» مبدل شده؛ چرا که همه نشانههای یک جامعه را دارد غیر از زمان طولانی. روی همین حساب شاید با اندکی تسامح بتوان گفت ما با یک جامعه مینیمال طرفیم.
روابط نیز در اربعین دقیقاً در نقطه مقابل نگاه سرمایهداری است. اگر رقابت مهمترین مشخصه و ویژگی جامعه سرمایهداری است ما در جامعه اربعین، نصرت و تعاون را شاهدیم. در جامعه اربعین بر خلاف جامعه بازار، اخوت و برادری جای رقابت و تسخیر را گرفته است.
با این تفاسیر میتوان مدعی شد اربعین یک قدم جلوتر از جامعه معمولیِ « دارای بازار» است. تمام کسانی که تجربه شرکت در اربعین را دارند گواه این گزارهاند که شاهد شکلگیری «جامعه نابازار» در اربعین هستند. در این جامعه از مسکن گرفته تا آب و غذا، درمان، آموزش و ....کاملاً رایگان است. اربعین برای ۲۱ میلیون عراقی که از درب خانه راهی این پیادهروی میشوند( ۴۰درصد جمعیت عراق)کاملاً نابازار است. پس اربعین نه تنها مانع کالایی شدن شده که آن بخش از جامعه که مبادلهای و کالایی است را هم تبرعی و موقتاً برای زائران ناکالا کرده است.
انسان یاریگرِ اربعین در مقابل انسان سوداگرِ سرمایهداری
از آن سو، انسانِ اربعینی نیز حائز ویژگیهایی است که دقیقاً او را مقابل انسانِ سوداگر قرار می دهد. برای درکِ انسانِ عصر سرمایهداری بد نیست به توصیفات تئوریسینهای آن نگاهی بیندازیم. در نظریات این تئوریسینها مسئله لذتگرایی، حسابگر بودن انسان با توجیه عقلانیت ابزاری پررنگ میشود. برای نمونه «بنتام» میگوید: ما فقط یک وظیفه داریم و آن جستوجوی بالاترین لذت ممکن است و مسئله رفتار انسان، فقط مسئله تعیین این است که چه چیزهایی بیشترین لذت را به انسان میبخشد. «هابز» نیز همین دیدگاه را دارد و میگوید: جز ملاحظه منافع شخصی، چیز دیگری نمیتواند انگیزه رفتار آدمی باشد.
با این توصیفات، در جامعهای که همیشه«نفع شخصی» بر «خیرعمومی» ترجیح پیدا میکند بهترین توصیف برای انسان آن جامعه، جمله مشهور هابز است که گفت:« انسان گرگ انسان است».
اما انسان اربعینی، «انسان یاریگر» است. یاریگری حائز سه ساحت همیاری (کار جمعی)، خودیاری و دگریاری (یاری یکطرفه بدون توقع کمک) که ساحت آخری، بالاترین نوع همکاری است و ما این مورد را در اربعین به وضوح شاهدیم. موکبداران، خودشان و مالشان را برای امام حسین (ع) میدانند. انسان اربعینی مصداق بارز «یوثرون علی انفسهم» است. آمارهای اربعینی اگر چه دقیق نیست اما اندکی این واقعیت بزرگ را بازنمایی میکند: اربعین ۱۴۰۱ بیش از
۶۰۰ هزار نفر رایگان پخت و پز کردند. ۵۰۰ هزارتن میوه، ۱۵۰ میلیون لیترآب، ۲هزارو۸۹۳ موکب ایرانی و درمجموع بیش از ۱۰۰ هزار موکب خدمت رایگان به مردم داده شد!
اربعین و اقتصاد تبرعی (رایگان)
تکمیلکننده سهگانه معجزه اربعین، اقتصاد تبرعی و رایگان آن است. در اسلام بخشی ازجیدیپی اقتصاد، اقتصاد تبرعی( رایگان) است که برای شخص عایدی ندارد. اقتصاد تبرعی موجب تقویت نهاد اجتماعی و خدمات عمومی مثل درمان، آموزش، زیارت
( مثل اربعین)و...میشود. امروز متکفل این امور یا دولت است یا به بازار(نئولیبرالیسم) واگذار میشود. اربعین اما در دولایه با اقتصاد سرمایهداری مبارزه می کند: اولاً احیای ظرفیت اقتصاد تبرعی است که مانع کالایی شدن خدمات عمومی میشود و دیگری کمک به اقتصاد مبادلهای واقعی خدمت و کالا به جای بازارهای صوری مبادلهای.
نظر شما