این روزها شاهد هستیم که در بازار سرمایه نهادهای سیاست گذار و نهادهای مجری آن سیاست ها در یکپارچگی با هم عمل نمی کنند و اگر بخواهیم این مطلب را شفاف تر توضیح بدهم و مصادیقی را هم برایش عنوان بکنم باید بگویم یکی از سیاست های کلی همیشه این بوده که ما بتوانیم بازار سرمایه را در تمام ابعادش تقویت کنیم. در حال حاضر ارزش معاملات بازار سرمایه بسیار پایین آمده و این بدان معناست که بازار سرمایه از روزهای پررونق خود فاصله گرفته است، در کنار این کم رمقی شاهد هستیم که یک سری از نهادها دائما به دنبال پذیره نویسی صندوق های جدید هستند!
پذیره نویسی صندوق ها و عرضه اولیه های جدید در شرایطی در بازار سرمایه می افتد که هنوز اعتماد عمومی به بازار برنگشته است. حتی زمانی هم که تقریبا می توانستیم بگوییم اقبال به سمت بازار سرمایه بیشتر شده است، مثل اردیبهشت ماه سال جاری، دیدیم که کارایی اطلاعاتی در بازار دچار اختلال شد.
کارایی اطلاعاتی یعنی اینکه همه ذی نفعان باید بتوانند به اطلاعات متقن و به روز در بازار سرمایه دسترسی داشته باشند و این اطلاعات به موقع توسط نهادها و شرکت ها و غیره منتشر بشود و در اختیار همه قرار بگیرد اما ما شاهد هستیم کارایی اطلاعاتی از کاهش می یابد و بنابراین کارایی تخصیصی بازار سرمایه هم از کاهش می یابد. کارایی تخصیصی در بازار سرمایه، ناظر به این است که پول و سرمایه باید به آن شرکت هایی تخصیص پیدا کند که سود آورتر هستند و پتانسیل های بهتری برای سرمایه گذاری دارند.
پیش بینی ناپذیری بازار به دلیل تغییر مدام قوانین
وقتی که در بازار، داده ها و اطلاعات ناکافی هست، نهادهای سیاست گذار یکپارچه با یکدیگر عمل نمی کنند، تغییر و تحولات با نرخ بالایی در قوانین و مقررات و دستور المعل های بازار سرمایه صورت می گیرد و دستورالعملهایی که بر حاشیه سود شرکت ها موثرند تغییراتی ایجاد می شود، عملا از اثربخشیِ براوردها و پیشبینی های تحلیل گران در اکوسیستم بازار سرمایه کشور کم می شود.
در این چنین شرایطی بازار دیگر پیش بینی پذیر نیست، چون هر لحظه ممکن است که با تدوین یک سری قوانین و مقررات جدید در مکانیزم بازار اخلال ایجاد شود.
اما در ادامه این نکته هم حائز اهمیت است که بازار سرمایه در چند ماه اخیر علیرغم اینکه از نظر مبنای شاخص کل نه ریزشی و نه افزایش قیمتی را تجربه کرده اما به لحاظ ارزش دلاری شاهد کاهش ارزش دلاری در ان هستیم و این بدان معناست که بازار سرمایه نتوانسته خودش را با تورم وفق بدهد.
عقب ماندگی بازار سرمایه از فضای تورم کشور
علیرغم اینکه در سالهای گذشته هر موقع موج های تورمی وارد فضای اقتصاد می شد بازار سرمایه هم با اندکی تاخیر خودش را این امواج انظباق می داد ولی در حال حاضر چنین انطباقی وجود ندارد و بازار سرمایه از فضای تورم در کشور جا مانده است. یکی از دلایل این جاماندگی بی اعتمادی عموم فعالان بازار سرمایه به بورس هست. این بی اعتمادی باید ریشه یابی و حل و فصل شود.
با تفاسیری که گفته شد با توجه به اینکه سیاست گذار همچنان اولویت های بازار را در پذیره نویسی صندوق های جدید و عرضه اولیه ها تعریف کرده است و به عمیق تر شدن فضای اعتماد سهامداران وقعی ننهاده است، باید گفت این مهم جای اشکال دارد.
به نظر می رسد این مساله هنوز به عنوان یک اولویت از طرف نهادهای تصمیم گیر تعریف نشده است اینکه ما چه باید بکنیم که اعتماد عمومی به بازار برگردد و چه کارهایی نباید بکنیم که به ان اعتماد آسیب برسد. در صورتی که این موضوع اگر به عنوان اولویت تعریف شود و برنامه عملیاتی ذیل آن تعریف بشود قاعدتا به نفع همه فعالان بازار خواهد بود.
نقشه راه برای سرمایه گذاران خرد در بورس
اما اگر بخواهیم یک نقشه راه برای افرادی که علاقه مند هستند در بازار بورس سرمایه گذاری داشته باشند، ارائه بدهیم باید بگویم در شرایطی که بازار مثل الان به لحاظ ارزش معاملات سطح پایینی را تجربه می کند، عموما یکی از استراتژی های سرمایه گذاری، خرید واحدهای صندوق ها هست.
این صندوق ها در فضای بازارسرمایه چند دسته دارند. یکی از انواع صندوق ها «صندوق با درآمد ثابت» است که ما همیشه اعتقاد داریم برای سرمایه های بزرگ مناسب است که بخشی از سبد سرمایه گذاری به این نوع از صندوق ها تخصیص داده بشود. چون این صندوق ها اساسا «فری ریسک یا بدون ریسک» ارزیابی می شوند و سودی معادل شبکه بانکی کشور و حتی بالاتر (به صورت موثر) نصیب سرمایه گذاران می کنند.
در کنار آن یک سری صندوق هایی تحت عنوان «صندوق های سهامی» داریم که کار این صندوق ها این است که سهام شرکت های مختلف را خریداری می کنند و عموما توسط تیم های تحلیلی و معامله گری قوی مدیریت می شوند قاعدتا خرید واحدهای صندوق های سهامی هم می توانند به عنوان بخشی از سبد خوب باشند. یک سری صندوق های دیگر هم تحت عنوان «صندوق های مختلط» هستند که تقریبا نیمی از دارایی های صندوق در سهام است و نیمی دیگر در اوراق درآمد ثابت. یعنی یک ترکیبی از دو مورد قبل که عرض کردم.
رشد سهام صندوق های کالایی همراه با تورم
یک دسته دیگر از صندوق ها هم هستند که تحت عنوان «صندوق های مبتنی بر کالاها» که از جمله اینها میتوانیم به صندوق هایی که مبتنی بر طلا یا دارایی های دیگر مثل زعفران هستند اشاره کنیم. سوابق اینها، مخصوصا صندوق های طلا نشان داده است که همراه موج های تورمی حرکت می کنند. بنابراین می شود به عنوان بخشی از سبد سرمایه گذاری ما تخصیص داده بشود و احتمالا مفید و مثبت خواهد بود.
یک نوعی از صندوق ها نیز هستند که عملا در یک صنعت خاص فعالیت می کنند و اخیرا هم در بازار سرمایه در حال پذیره نویسی هستند. صندوق هایی که مثلا مبتنی بر صنعت سیمان یا مبتنی بر صنعت پتروشیمی یا فلزات اساسی و غیره هستند که به طور کلی با رعایت کردن به اصول تنوع بخشی به سبد سرمایه گذاری می توانیم به این نوع از صندوق ها هم فکر کنیم، انواع دیگری از صندوق ها نیز وجود دارد که خارج از حوصله بحث ما است.
در نهایت باید بگویم، با توجه به رونق کم در بازار سرمایه و پایین بودن ارزش معاملات و با توجه به اینکه معامله کردن صندوق ها یعنی خرید و فروش واحدهای صندوق ها کارمزد کمتری نسبت به سهام شرکت ها داشته و ریسک کمتری نیز نسبت به خرید و فروش شرکت ها دارد، به عنوانِ یک استراتژی معاملاتی مطرح می شود.
نظر شما