نوستالژیها مثل قطعه و بخشی از یک دریا یا اقیانوس هستند و خوبیشان این است که گاهی میشود لباس گرفتاریها و رنجها و پیراهن غم و غصهها و جوش و خروش زندگی روزانه را از تن بیرون کرد و تن به این دریا زد. با موجهایش به گذشته سفر کرد یا در اعماق آن به غواصی و صید مروارید خاطرات پرداخت. «سم لیت» نویسنده و روزنامهنگارانگلیسی البته نگاهی دیگر به نوستالژیها و نسبت آن با زندگی آدمهای امروزی دارد. آدمهایی که گذشته و خاطراتشان آنقدر کمعمق است که بعید است بشود چیزی به نام نوستالژی به مفهوم واقعیاش را میان آنها پیدا کرد. بخشهایی از مقاله او در این باره را به نقل از «ترجمان» و با اندکی تغییرات بخوانید.
نسل بومیان دیجیتال
تازهترین پدیدهای که میان شاخهای از نسل Z (متولدین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) در تیکتاک مُد شده «ویدئوهای یادآورانه» است. آنها پس از رسیدن به سن پختگی، مثلاً ۱۱سالگی، بایگانی زندگی و خاطراتشان را شخم میزنند تا انتقاد ملایمی از خودشان کرده باشند. مثلاً از مدل موی خجالتآوری که در گذشتهای مبهم و دوردست، مثلاً ۱۸ماه پیش داشتهاند، حرف بزنند!به نظر من... امروزه نسل بومیان دیجیتال در جهانی به بزرگسالی رسیدهاند که در آن «گذشته» دیگر معنای سابق را ندارد. در جهان امروز(با وجود ثبت و ضبط تمام وقایع زندگی روزانه در بایگانی اینستاگرام، فیسبوک و...) دیگرهیچچیز فراموش نمیشود که بعد بشود نشست و با آن نوستالژیسازی کرد.
نسل بومیان دیجیتال
تازهترین پدیدهای که میان شاخهای از نسل Z (متولدین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲) در تیکتاک مُد شده «ویدئوهای یادآورانه» است. آنها پس از رسیدن به سن پختگی، مثلاً ۱۱سالگی، بایگانی زندگی و خاطراتشان را شخم میزنند تا انتقاد ملایمی از خودشان کرده باشند. مثلاً از مدل موی خجالتآوری که در گذشتهای مبهم و دوردست، مثلاً ۱۸ماه پیش داشتهاند، حرف بزنند!به نظر من... امروزه نسل بومیان دیجیتال در جهانی به بزرگسالی رسیدهاند که در آن «گذشته» دیگر معنای سابق را ندارد. در جهان امروز(با وجود ثبت و ضبط تمام وقایع زندگی روزانه در بایگانی اینستاگرام، فیسبوک و...) دیگرهیچچیز فراموش نمیشود که بعد بشود نشست و با آن نوستالژیسازی کرد.
هرچیزی که تجربه کردهاید و هر اقدامی که انجام دادهاید، بهنحوی نازُدودنی، جایی ثبتوضبط میشود. دیگر شما نمیتوانید (با فراموش کردن خطاها و خاطرات ناجور) گذشتهتان را فقط با خاطرات دلپذیر جلا دهید. نمیتوانید پیازداغ سرگذشتتان را زیاد کنید یا آن را بازآفرینی و یا از نو روایت کنید. نهایتِ کاری که از شما ساخته است، ترکیب دوباره مواد خام و تبدیل آنها به مشآپ یا ویدئویی کوتاه و جذاب است که حالا برای خودش سند زمان حال شما به حساب میآید. اما دغدغه اصلی من اینجا تأثیر روانی و فرهنگی این پدیده بر جمعیتی وسیعتر است... ازجمله اثرات فرعی همه اینها که به نظر حتی بر آینده سیاست اثرگذار باشد این است که افرادی وارد مشاغل دولتی میشوند که یکی از یکی عجیبوغریبترند!شاید با غُرغر بگوییم مقصر این وضعیت جوانان ابلهی هستند که دائم در رسانههای اجتماعی احمقانهشان سیر و سیاحت میکنند.
اما واقعیت این است که امروزه به هزار روش مختلف، زندگی ما پیوسته ضبط شده و اشتباهاتمان نه درس عبرتی برای آینده بلکه موجب قطورشدن پرونده خطاهایمان میشود.اکثر ما یا کسانی که در زمانهای بزرگ شدهاند که اینترنت هنوز برج و باروی عظیمش را برپا نکرده بود، درکِ شخصی از سرگذشتمان را براساس خاطرات نامعتبر (آن جور که خودمان دوست داشتیم) ساختهایم. شاید عکسها، اسناد رنگورورفته و کتابهای درسی قدیمی و... بخشی از سالهای جوانیمان را نشان دهند اما اینها (مثل محتویات امروز اینترنت و فضای ابری) همراه همیشگی ما نیستند. در کوتاهمدت یا اغلب حتی در میانمدت، علاقه چندانی به آنها نداریم چون معمولاً در اتاقهای زیرشیروانی و کشوها دارند خاک میخورند.
نظر شما