سقوط یک پلهای ایران در جدول توزیع مدال در پایان این دوره شاید زیاد خودنمایی نکند، اما میتواند تهدیدی بزرگ برای آینده ورزش ایران به حساب آید که اگر به آن توجه نشود، دوره بعدی بازیها کشورهایی نظیر تایلند، بحرین، کره شمالی و حتی قزاقستان میتوانند همانطور که هند و چین تایپه ما را پشت سر گذاشتند به این موفقیت دست پیدا کنند.
با وجود این، اتفاق مهم و مبارکی که در هانگژو برای ورزش ایران رقم خورد موفقیت ارتشهای یک نفره در این مسابقات بود. ورزشکارانی که بدون حمایت و پشتیبانی با تکیه بر علاقهمندی خود فرایند آمادهسازی را سپری کردند و موفق به صید مدال شدند تا به این ترتیب یک پیام روشن را برای مدیران مخابره کنند که بدون حمایت میتوان شگفتی خلق کرد!
اما سؤال مهم و اساسی که باید از وزیر ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک در این مقطع پرسید این است که تا کی و چه زمان قرار است بودجه ورزش صرف رشتههای بدون افتخار نظیر فوتبال شود. اگر هزینهای که صرف تیم مملو از ناکامی فوتبال شد در اختیار ورزشکارانی نظیر مهدی الفتی در ژیمناستیک یا فرانک پرتو آذر در دوچرخه سواری میشد مطمئناً رنگ مدالهای ارزشمند آنها به مراتب خوشرنگتر از حال حاضر بود.
اگر پیش از اعزام کاروان به بازیهای آسیایی توجه بیشتری به ملی پوشان سنگنوردی میشد، مطمئناً امروز به جای تک مدال علیپور تعداد مردان و زنان صاحب مدال طلای این رشته بیشتر از حال حاضر بود! موفقیت رشتههایی چون ژیمناستیک، دوچرخه سواری، سنگنوردی، شطرنج نشان داد ما استعدادهای فراوانی در ورزش ایران در اختیار داریم که قابلیت افتخارآفرینی برای کشورمان را دارند، اما در یک کج سلیقگی مزمن با لجاجت منحصر به فرد تمایلی به حمایت از آنها نداریم.
بانوان ایران در این دوره از رقابتها نشان دادند قابلیت درخشش و موفقیت در رشتههای مختلف را دارند تا جایی که حتی جور آقایان را در برخی رشتهها کشیدند و پرچم ایران را برافراشته نگه داشتند، اما واقعاً متولیان دستگاه ورزش و مسئولان کمیته ملی المپیک به اندازه کافی از آنها حمایت کردند؟
اگر متولیان دستگاه ورزش و رؤسای فدراسیونهای ورزشی قدرشناس افتخارآفرینی رشتههای انفرادی و مقام آوران هانگژو نباشند، بعید نیست همانند سالهای گذشته شاهد کوچ دسته جمعی استعدادهای این مرز و بوم در حوزه ورزش باشیم، چون ورزشکاران قادر نیستند با وجود دغدغه های معیشتی و اقتصادی هزینههای ورزش حرفهای و قهرمانی را به صورت شخصی پرداخت کنند.
کشورهای بدون استعداد منطقه و حتی اروپایی مترصد کوچکترین موقعیتی هستند که با پول زمینه حضور و مهاجرت ورزشکاران ایران را به خاک خود رقم زنند. از این رو با کوچکترین ندانم کاری و سوءمدیریت این خطر ورزش ما را تهدید میکند تا تک تک مدال آوران ایران در این مسابقات در آستانه مهاجرت قرار گیرند.
اگر امروز چین توانست رکورد کسب مدال طلا را بشکند و در تاریخ نام چین را به ثبت درآورند، تنها و تنها به واسطه مدیریت منطقی، سرمایهگذاری ایدهآل و نگاه فرا منطقهای آنها به مقوله ورزش است.
کاش به جای اینکه امروز کمیته بررسی شکست و کشف علل ناکامی راهاندازی کنیم تا عدهای به همین واسطه درآمد پر و پیمان داشته باشند و هزینهای نو برای خرید شیرینی و چای و میوه صرف برگزاری این جلسات شود، به سراغ تغییر روشهای مدیریتی میرفتیم تا با قاعده و اصول از توانمندیهای خود بهره ببریم!
نظر شما