جنگ قره باغ در سال ۲۰۲۰ ،اعزام سربازان حافظ صلح روسیه را به این منطقه در پی داشت.چرایی وچگونگی  این نیروها واهداف آنها سوالاتی است که پاسخ آن را در فروپاشی نظام  شوروی و نیاز های روسیه بعد از آن  می توان پیدا کرد.

گروه حافظان صلح روسیه چه کسانی هستند و از آن‌ها چه می‌دانیم؟

حمید اسدی خبرنگار تحریریه جوان قدس : امضاء بیانیه سه جانبه ۲ روز قبل از اتمام جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ قره باغ منطقه قفقاز ، نیروهایی برای حفاظت از مردمان محلی مناطق قره باغ کوهستانی که  شامل ۶ شهر می شود توسط روسیه اعزام شدند. نیروهایی که تحت عنوان نیروهای حافظ صلح روسی به این مناطق آمدند، در پی  بیانیه مشترک جمهوری آذربایجان ،جمهوری ارمنستان و فدراسیون روسیه در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ امضا شد که به موجب آن از ساعت ۰۰:۰۰ به وقت مسکو درگیری ها به اتمام رسید  و آتش بس کامل برقرار شد.

یکی از مفاد این توافق نامه ،استقرارحدود  ۲ هزار سرباز نیروی حافظ صلح روسی در دالان لاچین قره باغ کوهستانی حداقل به مدت ۵ سال تا  ۲۰۲۵  در این منطقه خواهد بود و اگر یکی از طرفین کمتر از ۶ ماه به اتمام این تاریخ اعتراض نکنند ،این مدت برای ۵ سال دیگر به طور خودکار تمدید می شود . جمهوری آذربایجان نیز اعلام کرد در کنار نیروهای روسی ، نیروهای ترکیه نیز در فرآیند صلح بانی حضور خواهند داشت.

جمهوری آذربایجان در تاریخ ۱۹ و ۲۰ اکتبر شروع به عملیات  نظامی در این مناطق کرد،که باعث مهاجرت  ۱۰۰ هزار ارمنی از این منطقه به ارمنستان شد. نیرو های حافظ صلح روسی در چند روز اخیر شروع به برچیدن پست های دیده بانی و پاسگاه های خود در این مناطق کرده اند ؛ علت این موضوع هم رسما اعلام نشده اما ولادیمیر پوتین رییس جمهور فدراسیون روسیه ۶ اکتبر در انجمن باشگاه والدی اعلام کرد برای حفاظت از  ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ ارمنی نیازی به حضور ۲هزار سرباز روسی وجود ندارد.

سوالی که اینجا مطرح می شود این است که نیروهای حافظ صلح روسیه  دقیقا چه کسانی هستند ؟ در چه کشور هایی اقدام به فعالیت می کنند؟ و چه اهدافی را دنبال می کنند؟

امنیت دسته جمعی یا احیاء ورشو؟

کشور روسیه پس از فروپاشی شوروری برای حفظ و تثبیت قدرت خودش اقدام به تاسیس سازمان هایی با رویکرد سیاسی ، امنیتی و اقتصادی کرد تا بتواند از نفوذ و پیش روی ناتو به رهبری امریکا در نزدیکی مرز های خودش جلوگیری کند .

قرار داد های مختلفی هم بین روسیه و قدرت های جهانی از جمله ایالات متحده امضا شد ،اما اینها برای روس ها کافی نبود .چرا  که اطمینانی به وعده های غربی  ها نداشتند و از طرفی سعی داشتند با ایجاد ساختار ها و سازمان های منطقه ای درقفقاز ، شرق اروپا  و آسیانه میانه بازیگر اصلی باقی بمانند و اقتدار از دست رفته خودشان را احیا کنند. این مجموعه ها  در واقع پاسخی به نیاز های روسیه بعد از شوروی بود.

سازمان پیمان امنیت دسته جمعی  یا به اختصار  CSTO یکی از همین اقدامات روس ها بود که در سال ۱۹۹۲ با نیروهای مسلح متحد کشور های  مشترک المنافع به جا مانده از شوروری ،جایگزین شد. این پیمان امنیتی عملا جایگزین پیمان ورشو شده بود .

 اعزام سربازان حافظ صلح روسی به قره باغ در پی توافق جنگ ۴۴ روزه بین دو جموری آذربایجان و ارمنستان ،اعزام نیرو های هوابرد روسیه تحت عنوان نیروهای حافظ صلح روسیه به قزاقستان در پی نا آرامی های ژانویه سال ۲۰۲۰  این  کشور به تصمیم دبیر خانه این پیمان  به رهبری روسیه ،برای کمک و تثبیت موقعیت  امنیتی قزاقستان، بخشی از اقداماتی است که در چند سال اخیر توسط این مجموعه انجام شده است؛که نشان از هوشیاری مسکو نسبت انقلاب های مخملی و کودتا ها در منطقه آسیانه میانه دارد.

این موضوع نمود عینی و ماهیت واقعی پیمان امنیت دسته جمعی است که تحت عنوان نیروهای حافظ صلح روسی اقدام به فعالیت های پیشگیرانه در حوزه نفوذ روسیه است. در واقع این اقدامات روس ها یاد آوری ، قرار داد های چندین سال پیش با غرب است تا از فعالیت و ورود نیروهای ناتو جلوگیری کند.

سازمان در ۱۵ مه ۱۹۹۲ در شهر تاشکند ازبکستان امضا شد و در تاریخ ۲۰ آوریل ۱۹۹۴ به طور رسمی فعالیتش را شروع کرد.مدت زمان فعالیت این مجموعه در صورت عدم تمدید ۵ سال اعلام شده بود. زبان رسمی این پیمان روسی و مقر دفتر این مجموعه در مسکو واقع می باشد.

 این پیمان ۶ عضو دائم  ، ۳ عضو ناظر و ۳ عضو سابق دارد .اعضای دائم این سازمان  متشکل از روسیه، بلاروس ،ارمنستان ،قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان ؛و اعضای ناظر متشکل از اتحادیه روسیه -بلاروس ، صربستان و افغانستان می باشد همچنین گرجستان ،ازبکستان و جمهوری آذربایجان ۳ عضو سابق این مجموعه می باشد .

اهداف سازمانی

 هدف روسیه از تاسیس چنین سازمانی در وهله اول کاملا نظامی بود ولی بعد ها توانست در زمینه های دیگری فعالیت کند.

 همچنین این ساختار عضو ناظر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است و در چوکات سازمان ملل متحد رسمیت بین المللی پذیرفت .در اینجا به بخشی از اهداف سازمانی این پیمان اشاره می کنیم.

۱-حفظ و فراهم سازی امنیت کشور های عضو

۲-مبارزه با تروریسم و جنایات سازمان یافته

۳-مبارزه با قاچاق مواد مخدر و سلاح و جابجایی آن در منطقه

۴-مبارزه با تندروی و تجزیه طلبی

۵-ایجاد پایگاه نظامی در برخی کشور های عضو با هدف افزایش امنیت اعضا

۶-پیگیری تحولات افغانستان و ارائه پیشنهاد های مناسب برای حل مشکلات این کشور مثل جنگ و مواد مخدر

تنها هدفی که توانستند به طور  موفقیت آمیز انجام بدهند  ،گزینه پنجم بوده است.چرا که تقریبا در تمام کشور های عضو این پیمان پایگاه های نظامی رزمی این سازمان به رهبری روسیه وجود دارد.

آینده امیدار کننده

اینکه آیا این سازمان بتواند با سایر سازمان های نظامی یا غیر نظامی بین المللی همکاری کند یا نه ،پاسخ روشنی وجود ندارد.به طور مثال همکاری با ناتو یا ائتلاف های بین المللی یا منطقه ای مثل ایساف که در سال ۲۰۰۱ در پی حمله به افغانستان تشکیل شد و یا  سازمان امنیت اروپا OSCE  شبیه  به یک شوخی  می ماند تا  واقعیت؛    اما ماجرای OSCE  کمی متفاوت از تر ناتو است. چرا که اروپا و یا روسیه در بعضی زمان ها مجبور شدند برای حل مشکلاتشان از خودشان نرمش و سازش نشان بدهند و کشور آمریکا دیگر نمی تواند مستقیم در مسایل این قاره دخالت کند .

 پیمان  شانگهای ، پیمان بریکس و حتی اتحادیه عرب مجموعه هایی است که امنیت دسته جمعی می تواند به راحتی به آنها همکاری کند و روس ها می توانند به آن امیدوار باشند . البته این همکاری هم الزاماتی دارد که از جمله آنها می توان به دخالت یا فشار های دیپلماتیک طرف های ثالث مثل آمریکا یا اسراییل  اشاره کرد.چرا که اگر سطح همکاری سازمان های بین المللی روسیه با سایر سازمان های بین المللی هم راستا ، بعد نظامی و اطلاعاتی بپذیرد قطعا دخالت های خارجی در روابط ما بین روسیه با سایر  کشور ها تفاق می افتد.   

مشکلات حل نشده

انگیزه کشور های عضو یا ناظر وحتی اعضای سابق برای پیوستن به ناتو ، یکی از مشکلات جدی فدراسیون روسیه در این پیمان نظامی است که تا حد زیادی اعتبار عملی این سازمان را کاهش داده است.ازسوی دیگر مشکلات زیست محیطی و اقلیمی در جغرافیای کشور های عضو ، مسایل تجاری و بازرگانی ،حدود و ثغور تمامیت ارضی اعضا  نیز از چالش های پیش روی حل نشده روس ها می باشد. 

  لازم به ذکر است هرچند روسیه تا حد قابل قبولی توانسته امنیت کشور های اطراف خودش را با پیمان های امنیتی سیاسی همچون امنیت دسته جمعی تامین کند اما هیچ تضمینی نسبت به موفقیت این کشور و متحدانش برای پیشبرد اهداف و تثبیت اوضاع فعلی همه جانبه در آینده وجود ندارد.

شاهد این موضوع هم تنش های ادامه دار بین دو جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان است که  همچنان در تمام عرصه ها وام دار و میراث دار شوروی سابق هستند و علی رغم اینکه بیش از دو دهه است تلاش زیادی برای خارج شدن از فرهنگ خشن شوروی کردند، اما  کماکان بی نتیجه مانده است .

جنگ اوکراین هم درشرق اروپا مثالی دیگری بر این مدعاست ؛چرا که اساسا صفر تا صد فرهنگ و زیست اجتماعی اوکراین تا مغز استخوان آمیخته با روسیه هست ولیکن حاکمان کاخ کرملین نتوانستند از این جنگ ویرانگر و پرهزینه با وجود سازمان های متعددی همچون پیمان امنیت دسته جمعی پیشگری کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.