۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۹:۰۲
کد خبر: 926829

جهاد تبلیغ و جهان رسانه‌ای شده

حمزه واقعی/ مدرس و پژوهشگر مطالعات میان‌رشته‌ای

 تجربه عصر دیجیتال می‌گوید برای رسیدن به صبح موفقیت باید هم در امروز زیست و هم زبانِ امروزی داشت. برقراری ارتباط با مخاطب باید هوشمندسازی شود.

حضور پرشتاب، متهورانه، متقن و در قواره‌ای به‌شدت اندیشگون و حرفه‌ای و حضوری کارآمد در زمان، یک بایستگی اولویت‌دار است که برای همه مدیوم‌ها اعم از سایبر و کاغذی و رسانه‌های دیداری -شنیداری و صوتی و تصویری به معنای وسیع آن و همه ساحت‌های آن و نیز پیام‌رسان‌ها و اساساً همه قلمروهای فضای مجازی و انواع قالب‌های نوظهور و مؤثر بر جامعه هدف، شرایطی شتاب‌ناک و پرآشوب ایجاد کرده است.

از سوی دیگر، در جهان بی‌ثبات و متغیری زیست می‌کنیم که تکانه‌های بسیار زیاد و پیش‌بینی ناپذیری دارد، کافی است یک دانشمند یاغی یک تصمیم خطرناک بگیرد و تمام کره زمین را به‌سرعت به تلی از خاکستر تبدیل کند.

گذشته از همه این‌ها، جهان ما به‌شدت رسانه‌ای شده است و مخاطب با انبوهی از پیام‌های مخرب و دروغ ولی راست‌نما مواجه است و این خطر رسانه‌های رهزن، مدام جهان را هولناک‌تر می‌کند. در این زمینه و زمانه سیال و پیش‌بینی ناپذیر، این رسانه‌های ما هستند که پرتکاپو و حرفه‌ای، محکم و مقتدر و صلایی پرصلابت باید نگاه جهان را به سمت اخلاق، معنویت و دین معطوف کنند و نه تنها بر رسانه‌های ما، بلکه بر همه نهادها، سازمان‌های آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و نیز چهره‌های فکری، فرهنگی، هنری و اندیشمندان ماست که در وسط میدان حاضر شوند و رسانه‌ها را تمام قامت، حمایت کنند تا در این جهان رسانه‌ای شده، به جهاد تبیین عمیق و اثرگذار دست یابیم.

 پرسش‌های تازه پاسخ‌هایی به‌روز می‌طلبد. مسئله‌یابی ضرورتی است برای امروز که باید به آینده‌پژوهی ارتقا یابد.

 تجربه عصر دیجیتال می‌گوید برای رسیدن به صبح موفقیت باید هم در امروز زیست و هم زبانِ امروزی داشت. برقراری ارتباط با مخاطب باید هوشمندسازی شود.

 دیگر چون گذشته نمی‌توان فقط با «گفتِ» بدونِ «گو» و بدون شنیدن به انجام رسالت پرداخت. تکلیف ابلاغ، بلاغت امروزی می‌طلبد. شیوه‌ای که درهمه رسانه‌ها و به‌ویژه رسانه‌های تعاملی بتواند مفاهمه‌برانگیز باشد. باید بپذیریم اکنون زبان ما به‌ویژه نسلِ دو سه دهه اخیر، به‌شدت دچار شکاف شده است؛ بلکه بهتر است بگوییم در دو جهان متفاوت و گاه متعارض می‌اندیشیم و هر کس برمبنای همان جهان خود می‌زید و کنشگری می‌کند؛ از این رو، نیازمند مترجمانی دانشور و کاربلد هستیم که هم زبان فکری مبدأ را بشناسند و هم زبان فکری مقصد را و توان فراوری «فرسته‌های ما» و دریافت‌های آنان را داشته باشند والا فاصله‌ها بیشتر و بیشتر خواهد شد. وقتی زبان همدیگر را نفهمیم، دغدغه‌هایمان هم از یک جنس نخواهد بود. تا تجانس هم نباشد، هیچ معجزه‌ای اتفاق نمی‌افتد حتی اگر عطرِ پیراهنِ یوسف بوزد. اعجاز بینایی یعقوب(ع) ثمره تجانس است و الا از مصر تا کنعان راه درازی است و در این میان جز چشمان یعقوب، دیده دیگری بینا نشد. اگر می‌خواهیم برگرفته از رسانه‌نگاران اندیشمند و نیروهای اندیشه‌ورز کشور حرف خود را بزنیم و صدای خود را داشته باشیم و این پیام‌ها، برای دیگران هم قابل فهم باشد باید ساخت، زیست و دغدغه‌های نو را بشناسیم. وگرنه اگر بخواهیم با نگاهی بسیط و ساده‌یاب، حرف خود را بزنیم سبب می‌شود در برابر تفاوت نگاهی که گاه تا 180درجه دامن باز کرده، همان اول تیغ طرد و پتک نفی برنداریم و بذر نفرت نکاریم. بلکه بدانیم ضرورت هر نسل، عصری متفاوت است؛ درک این مهم سبب خواهد شد هم جاپایمان سست نشود و هم در میدان آنان جای پای تازه پیدا کنیم. اینکه حاصل شد فرصت برای اثبات هم بدون درگیری، تناقض و تعارض فراهم خواهد آمد و امکان مفاهمه و اشتراک افق، بر اساس قواعد حقیقی و تغییرناپذیر ایجاد خواهد شد. آن وقت بر اساس پایه‌های استوار اخلاقی که میان همه انسان‌ها مشترک است خواهیم توانست از موضع حقانیت، حقیقت‌های دینی را بیان کنیم. بدانیم مثل قبل نمی‌شود سخن گفت چون نسل نو مثل قبل گوش شنوایی ندارد. زبانش اگر نه بیشتر لااقل به اندازه دو گوشش برای خود سهم قائل است تا در برابر هر موضوعی، موضعِ خود را بگیرد. ما هم به اندازه گوش‌هایش برای هوش و حرفش احترام بگذاریم تا در زیست ارتباطی و تعاملی به تکلیف ابلاغی اثرگذار خود عمل کنیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.