علی اکبر دماوندی/ استادیار موسسه آموزش و ترویج کشاورزی
بررسی برنامه هفتم توسعه و مرور برنامههای قبلی دولت در حوزه محیط زیست با مصداقهای متعدد نشان از اجرایی نشدن و یا غیرقابل اجرا بودن برخی از قوانین و سیاستگذاریها می دهد که قانون هوای پاک از جمله آن هاست.
برای مثال در قانون هوای پاک به موضوع آلودگی های شیمیایی به طور مفصل تاکید شده، اما به آلودگیهای ناشی از گرد و غبار به صورت کلی پرداخته شده است، درحالی که طی دو دهه اخیر، آلودگیهای ناشی از گرد و غبار رو به افزایش بوده و اکنون به یکی از معضلات اساسی برخی از کلانشهرها تبدیل شده است.
در بخشی دیگر از قانون هوای پاک، قانونگذار واحدهای صنعتی را موظف کرده است ۱۰ درصد فضایی را که در اختیار دارند به نهال کاری اختصاص دهند، حال آنکه معلوم نیست با وجود چالش آبی در مناطق مختلف کشور، آب این نهال ها را باید از کجا تامین کرد، ضمن آنکه نهال کاری وظیفه سازمان منابع طبیعی است و سازمان محیط زیست وظیفه مستقیمی در این حوزه ندارد. اینگونه ابهامات و ناهماهنگی های بین دستگاهی مسئلهای آشکار در متن قانون است که اجرای آن را با چالش مواجه کرده است.
البته علاوه بر این ابهامات و ناهماهنگیها ایرادهای فنی و نگارشی متعددی نیز در متن این قانون می توان مشاهده کرد. به عنوان نمونه در یکی از مواد قانون در خصوص خودروها و موتورسیکلت ها به استانداردهای روز دنیا اشاره شده، درحالی که معلوم نیست منظور از استانداردهای روز دنیا چیست. بنابراین علاوه بر نبود شفافیت، زمان بندی مشخصی برای اجرای این قانون وجود ندارد و بیشتر اهداف پیش بینی شده کیفی و غیر قابل ارزیابی است، به همین دلیل این موضوع نیز ضمانت اجرایی ندارد.
عملیات طرح آزادراه تهران - شمال که از سال ۱۳۷۵ آغاز شده و همچنان ادامه دارد، نمونهای دیگر از تصمیمهای زیست محیطی است که با وجود تاکید بر قیدهای محیط زیستی و پیشگیری از انجام عملیات عمرانی آسیب رسان به محیط زیست، به آن عمل نشده است و شواهد نشان میدهد با احداث این آزادراه در فصلهای مختلف سال شمار زیادی از مسافران به استانهای شمالی بویژه استان مازندران هجوم میبرند و موجب افزایش آلایندههای ناشی از سوختهای فسیلی، افزایش تولید زباله و آلودگی مسیر رودخانهها در این مناطق می شوند. در حالی که پیش از آغاز پروژه های عمرانی باید بازخوردها و پسخوردهای محیط زیستی آن با دقت شبیه سازی شود تا با اجرای آنها آسیبی متوجه محیط زیست نشود.
احداث بزرگراه شهید کلانتری یکی دیگر از تصمیمهای عجولانه و نسنجیدهای است که بدون توجه به اهمیت محیط زیست موجب دستبرد به اکوسیستم طبیعی دریاچه ارومیه شد تا با عبور از میان دریاچه ارومیه دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی را به هم پیوند دهد، در حالی که نباید این اتفاق میافتاد.
نمونه دیگر اینکه اکنون بحث انتقال آبهای بین حوزهای در کشور مطرح است. طی دهههای گذشته با بی توجهی به قوانین وقت؛ انتقال آب از سرشاخههای کارون، زاگرس و زایندهرود به برخی از استانهای مرکزی که دچار کم آبی بودند، انجام شد که با گذشت زمان آسیبهای زیادی به محیط زیست وارد آمد و صنایع متعددی در برخی از استانها متمرکز شدند و جمعیت زیادی به استانهای یزد، اصفهان و کرمان مهاجرت کردند. درحالی که باید به جای انتقال آب به این استانها، صنایع در کنار دریای عمان و خلیج فارس ایجاد میشدند و از بحران کمآبی که امروز با آن مواجهایم پیشگیری میشد.
متاسفانه طی سه دهه گذشته تمرکز بسیاری از مسئولان استانهای مرکزی بر این بوده است که صنایع به سوی مرکز ایران هدایت شوند. در نتیجه وقتی صنایع در این استانها متمرکز شدند به دنبال آن مهاجرتهای ناشی از اشتغال به این مناطق افزایش یافت که پیامدهای متعددی از جمله تغییر الگوی ساخت و سازها- افزایش آپارتمان سازی- شد و مصرف انرژی از جمله آب در این مناطق افزایش یافت.
متاسفانه اغلب طرحها و پروژه های زیستمحیطی پیوستهای زیستمحیطی ندارند و تعدادی هم که دارای پیوست هستند هنگام اجرا توجهی به آن نمیشود چون موضوع محیطزیست برای کشور ما در اولویت قرار نگرفته است. درحالی که کشورهای توسعه یافته با اولویت قرار دادن محیط زیست بر توسعه یافتگی هم به توسعه مورد نظر دست یافته اند و هم محیط زیست خود را حفظ کردهاند.
بنابراین با توجه به آنکه برنامه هفتم توسعه نیز رویکردی توسعه محور دارد ضرورت دارد یک بار به طور جدی قانونگذار به اولویت قرار دادن محیط زیست در تمامی طرحها و برنامهها تاکید کند تا به واسطه قانون، این مهم ضمانت اجرایی پیدا کند تا در آینده شاهد خسارتهایی که در گذشته به محیط زیست وارد آمده نباشیم.
لازمه پیشگیری از تصمیمات عجولانه در حوزه محیط زیست این است که جامعه نگری کلی نسبت به حوزههای مختلف محیط زیست داشته باشیم و این حوزهها را به عنوان واحدهای مدیریتی در نظر بگیریم و توجه داشته باشیم بسیاری از چالشهای محیطزیستی که امروز با آن مواجه هستیم پیامدهای ناشی از تصمیمهای نادرستی است که طی دهههای گذشته در کشور گرفته شده است. شاید اگر طی دو دهه گذشته حقآبه های محیط زیستی در نظر گرفته میشد، حقآبه دشتهای مختلف کشور محفوظ میماند. متاسفانه اکنون به دلیل تصمیمهای نسنجیده و نادرستی که طی دهههای قبل در حوزه محیطزیست اتخاذ شده برخی از دشتهای کشور به کانون اصلی گردوغبار تبدیل شده و پدیده گردوغبار مناطق مختلف کشور را فرا گرفته است.
نظر شما