هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله «فیلم امروز» که همیشه در ذهن ما تصویر یک منتقد حرفهای و قدیمی سینما را داشته، حالا خودش پشت دوربین رفته و در مقام کارگردان نخستین فیلم بلند خود را ساخته است. رضا کیانیان، علی مصفا، حامد کمیلی، سهیلا رضوی، رضا یزدانی و سپیده آرمان از بازیگران این فیلم سینمایی به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی هستند. در این گفتوگو با سیپده آرمان که خودش هم زمانی از اهالی مطبوعات بوده و با «آهو» نخستین تجربه خود را در بازیگری فیلم بلند و فیلمنامهنویسی رقم زده، درباره این فیلم بیشتر صحبت کردیم که در ادامه میخوانید.
«آهو» نخستین تجربه بازیگری شما در سینماست که همزمان نویسنده فیلمنامه هم بودهاید؛ دو حیطه مجزا که برای شما با یک کار آغاز شد. در حالی که پیش از این هم دنیای خبرنگاری را تجربه کرده بودید.
البته علاقه من به بازیگری به دوران کودکی بازمیگردد؛ در ایام دانشگاه هم در دورههای آموزش بازیگری و نمایشهای دانشجویی شرکت داشتم تا اینکه در سالهای پایانی دانشگاه، در حرفه مطبوعات حوزه سینما مشغول به کار شدم و همین اتفاق، آینده شغلی من را رقم زد. همزمان دورههای تکمیلی بازیگری، کارگردانی و فیلمنامهنویسی را در مؤسسه کارنامه گذراندم و همچنین هنرجوی انجمن سینمای جوان دفتر تهران بودم و افتخار شاگردی شهرام مکری در رشته کارگردانی و فرهاد توحیدی در رشته فیلمنامهنویسی را داشتم. همان سالها از محضر استادان تئاتر مانند رضا حامدیخواه و رحمت امینی هم بهرهمند شدم و حضور در نمایشها و فیلمهای کوتاه را آغاز کردم و سرانجام این روند به حضورم در فیلم «آهو» منتهی شد.
فیلمنامه «آهو» با نگاهی به کتاب «پروانهها در برف میرقصند» نازنین جودت نوشته شده است، چقدر از داستان این کتاب اقتباس شده و نسبت به نسخه اصلی چه تغییراتی کرده است؟
«پروانهها در برف میرقصند» کتاب مورد علاقه آقای هوشنگ گلمکانی بود که پیش از این، ساخت فیلمی براساس قصه این کتاب را به چند نفر از دوستان کارگردانشان پیشنهاد کرده بودند اما هر بار به دلیلی این اتفاق نیفتاده بود. در نهایت روزی خود آقای گلمکانی تصمیم گرفت فیلمی براساس این کتاب بسازد. ایشان موضوع را در دفتر مجله فیلم (که من هم مجری بخش تصویری مجله بودم) مطرح کرد و با نظرات موافق و مخالف روبهرو شد. من این کتاب را پیشتر خوانده و به قصه و حال و هوایش علاقهمند بودم. به ایشان پیشنهاد کردم نگارش فیلمنامه را به آقای صفی یزدانیان بسپارد چون فضای کتاب خیلی به فیلم اول ایشان «در دنیای تو ساعت چند است» نزدیک بود اما ایشان آن روزها مشغول بود و در نهایت این همکاری محقق نشد. پس از آن قرار شد من فیلمنامه را بنویسم و به این ترتیب بخشهایی از قصه را مینوشتم و برای آقای گلمکانی میفرستادم و در نهایت نظرات ایشان را روی متن اعمال میکردم.
قصه فیلم در دهههای ۶۰ و ۷۰ و بیشتر آن در قبرس روایت میشد. برای اینکه قصه توانایی فیلمنامه شدن داشته باشد پیشنهاد کردم زمان را به حال و مکان را از قبرس به شمال کشور تغییر دهیم. اتفاقها یکی پس از دیگری به داستان اضافه شد و در نهایت از کتاب «پروانهها در برف میرقصند» تنها قصه دختری که پس از گم شدن معشوقش هجرت میکند و تمام سالهای زندگیاش را در رؤیای آن معشوقه از دست رفته سپری میکند، باقی ماند.
عشق پررنگترین مؤلفه فیلم آهو است، چقدر از ابتدا این موضوع در نظر شما بود؟
بسیار زیاد، زیرا آهو قصه عشق است. قصه عشقهای ناکام و در طلب عشق بودن، عشقهایی که در نهایت به وصال منتهی نمیشود و تنهایی سرنوشت آنهاست. به همین دلیل است که غالب آثار هنری از عشق نشأت میگیرند. آدمهای قصه «آهو» عشق را سرلوحه زندگی خود قرار میدهند و در آن مسیر قدم میگذارند.
از آنجایی که کارگردان این فیلم خودش منتقد است، جلو دوربین او بودن برایتان سخت نبود؟
آقای گلمکانی از ابتدا به من و سایر بازیگران اعلام کرده بود که از برونریزیهای عاطفی و بازی غلو شده بیزار است و به دنبال یک نوع بازی خنثی، سرد و درونگراست. من تمام تلاشم را کردم که آن سردی، سکون و درونگرایی که در نظر آقای کارگردان بود را در بازیام لحاظ کنم.
در مورد تجربه همکاری با بازیگران مطرحی مانند رضا کیانیان و علی مصفا بگویید.
بازی در نقش اصلی یک فیلم کار دشواری است چون تو در تمام سکانسهای فیلم حضور داری و بار قصه را به دوش میکشی. کاری دشوار با لذتی وصفناپذیر بود که وجهه جدیدی از وجود من را برایم نمایان کرد. بازی در کنار این بزرگان افتخاری بود که نصیب من شد. علی مصفا با وقار و آرامش همیشگیاش شرایط ایفای راحتتر نقش را برای پارتنر مقابلش فراهم میکرد و از راهنماییهای آقای کیانیان هم در ایفای این نقش بهره میبردم.
به نظرتان آهو چقدر در پرداختن به مسائل زنان موفق بوده است؟
متأسفانه صنعت سینما در کشور ما هم مانند بسیاری از کشورها پیرو قواعد مردسالارانه است و مردان نقش بسیار پررنگی در تمام جوانب این هنرصنعت ایفا میکنند، زمانی که تعداد فیلمنامهنویسان و کارگردانان زن به نسبت مردان بسیار کم باشد، طبیعتاً سوژههای زنانه هم کمتر مورد توجه قرار میگیرند و اگر هم قرار باشد قصهای زنانه محور یک فیلم باشد، زن در آن قصه با نگاهی مردانه دیده میشود. با وجود اینکه زنان در دهههای اخیر جایگاه بلندی در حوزه اجتماعی، شغلی، دانشگاهی و هنری از آن خود کردهاند اما هنوز هم به آن جایگاهی که باید و شاید در فیلمهای ما نرسیدهاند و هنوز هم تعداد زنان کارگردان و فیلمنامهنویس ما بسیار کمتر از مردان است. در فیلم آهو تلاش کردم زن را از نگاه و منظری زنانه بررسی کنم. زنی که سطحی نیست، زنی که در زمانه خودش زندگی میکند با آرمانها و باورهایی که شاید مربوط به نسلهای پیش از خودش است. استقلالطلبی یکی از مهمترین مؤلفههای شخصیت زن قصه ماست؛ زنی که زندگیاش را در تضاد با قالبهای مردسالارانه اجتماع میسازد.
و در این میان روزنامهنگاری چقدر به درک و شناخت شما از سینما و بازیگری در این فیلم کمک کرد؟
روزنامهنگاری حرفهای عمیق و دشوار است که رویکردی به آدمها اضافه میکند که در تمام وقایع زندگی پس از آن، همراهیشان میکند. نگاهی ریزبین و تحلیلگر که این حرفه به روزنامهنگاران اضافه میکند در بازیگری و سینما کمک بسیاری به من کرد و شاید اگر این سبقه روزنامهنگاری نبود من اکنون در این بخش از زندگیام نبودم.
تا چه میزان به استقبال مخاطبان و موفقیت فیلم در گیشه امیدوار هستید؟
آهو یک فیلم عاشقانه است و به نظر من هر انسانی که تجربه عشق را در زندگیاش داشته میتواند در فهرست مخاطبان این فیلم قرار بگیرد اما فیلمی نیست که بتوان از آن انتظار فروشی مانند فیلمهای کمدی داشت چون کارگردان از همان ابتدا هم چنین قصدی نداشت. آهو از آن دست فیلمهایی است که در خاطر سینمادوستان و طرفداران ملودرامهای عاشقانه باقی میماند و به نظرم به مرور زمان ردپایش در سینما پررنگتر میشود.
نظر شما