جذاب و رازآلود
نگاه دقیق و درست به پدیدهای مثل فراماسونری از دو جهت مهم است؛ نخست اینکه در تاریخ معاصر کشورمان نام خیلی از مشاهیر سیاستپیشه یا غیرسیاسی در فهرست افرادی که عضو چنین تشکیلاتی بودند دیده میشود. دوم، در این فهرست نام خادمان و خائنان به مملکت و فرهنگ ایرانی اسلامی را میشود کنار هم دید. پیشینه فراماسونری به قرون وسطاو دورهای که کلیساسازی رونق داشت برمیگردد.
بنّاها و معماران آن زمان وقتی حوصلهشان از زورگویی جامعه فئودال و کلیساسازان پولدار سر رفت از حکام و شهرداران درخواست کردند کاری کنند تا دیگر توسط فئودالها به بیگاری گرفته نشوند. بعد هم اتحادیهای به نام «فراماسون» به معنی بنّایی که آزاد است و بیگاری نمیدهد را راه انداختند، و نام کلاسهایی که در آن به کارگران مستعد آموزش بنایی و معماری میدادند را هم «لژ» گذاشتند. رازداری حرفهای موجب شده بود این کلاسها اسرار صنفی خود را شدیداً مخفی کنند. به اعضای فراماسونری، فراماسون یا ماسون میگفتند. با آغاز دوره رنسانس در اروپا، کلیساسازی از رونق افتاد و نان ماسونهای بنّا آجر شد و تشکیلاتشان هم در این عرصه از بین رفت.
اتحاد معمار و بنّا
در قرن هجدهم میلادی، اشخاصی که بنا و معمار نبودند و دغدغه حفظ منافع صنفی و شغلیشان را نداشتند، تشکیلات فراماسونری را دوباره سازمان دادند و هدفشان هم طبق شعارهایشان، تحکیم اصول اخلاقی، برادری و همکاری با یکدیگر بود. اما از آنجا که وقتی دغدغه حفظ منافع شغلی وسط نباشد حتماً یک نوع دغدغه دیگر وجود دارد، به نظر میرسد همین تشکیلات اخلاقمدار و برادرانه با دغدغه دستیابی به قدرت فراگیر از طریق نفوذ و حضور در همه محافل، مناصب و دستگاههای صاحب قدرت شکل گرفته باشد و نه فقط برای ترویج برادری و اصول اخلاقی. نمونهاش باشگاه اعیان و اشراف انگلیس که سال ۱۷۱۷راه میافتد و نخستین لژ فراماسونری جدید است؛ یک فرقه سیاسی که رازداری و اطاعت مطلق از رئیسان، رکن و شرط اولیه عضویت در آن است. از سال ۱۷۳۰ هم دولت انگلیس سازمان فراماسونری سیاسی را برای گسترش قلمرو امپراتوریاش به کار گرفت.
پیشینه تشکیلات اسمی و رسمی فراماسونری در ایران اگرچه به ۱۱۶سال پیش برمیگردد، اما پیدایش اندیشهها و رفتارهای فراماسونری در ایران و بعد هم فراماسونهای ایرانی قدمتی ۲۰۰ و چند ساله دارد. از ماسون معروف، جناب «سرهارد فورد جونز» بگیرید که سال۱۸۰۴ میلادی غیررسمی به ایران میآید و چند سال بعد میشود نماینده رسمی دولت انگلیس در ایران تا «عسگرخان افشار ارومی» سفیر فتحعلیشاه قاجار در فرانسه که شاید نخستین ماسون ایرانی باشد و میرزا ابوالحسن خان ایلچی وزیر خارجهای که با دیپلماسی ذلیلانهاش دست در دست سرگور اوزلی انگلیسی، دسته گلی مثل عهدنامه ترکمانچای را به آب میدهد. جالب اینکه آبدهندگان دسته گلها و خیانتهای بعدی از قبیل قرارداد «رویتر»، قرارداد نفتی «دارسی»، قرارد ۱۹۰۷ میان انگلیس و روسیه و تقسیم شدن ایران میان این دو امپراتوری و... میرزا حسینخان مشیرالدوله، میرزا نصراله خان نائینی، شاهزادههای ریز و درشت و... همه از ماسونهای اولیه ایران هستند.
شکی نیست تشکیلات فراماسونری در زمان پیدایش و در زادگاهش یعنی اروپا که با شعار «برابری، مساوات، برادری» کارش را آغاز میکند نقش بزرگی در انقلابهای بزرگ معاصرغرب، انقلاب کبیر فرانسه، جنبشهای انقلابی علیه استعمار اسپانیا در آمریکای جنوبی، حتی انقلاب آمریکاییها علیه انگلیس و تشکیل ایالاتمتحده و... دارد، اما پایش به کشورهای دیگر که میرسد ابتدا با جاذبه مرموزش بسیاری را جذب خود میکند و از آنجا که سرنخها و رشتههای اصلی این تفکر همواره به غرب و بهخصوص انگلیس و فرانسه میرسد، در ادامه سوءظن و بدبینی بسیاری را هم در میان بیشتر مردم برمیانگیزد.
ایران خودمان بهترین شاهد برای این ادعاست. در زمانی که استبداد به نهایت خود رسیده، آزادیهای مدنی معنا و کاربردی ندارد، عقب افتادگی در همه زمینهها مملکت را تهدید میکند و حکام و سلاطین کوچکترین حق و حقوقی برای ملت و یا منتخبان و مراجعشان قائل نیستند، بدیهی است روشنفکران، آزادیخواهان و مخالفان سیاسی مختلف از هر صنف و گروهی، تشکیلات مرموزانه و جذاب فراماسونری را کشتی نجاتی ببینند که شاید از طریق آن بتوانند به قدرت برسند و یا ایدهها و افکار مترقیشان را پیاده کنند. برای همین هم شما در فهرست فراماسونهای ایرانی به صورت کاملاً درهم، آدمهایی با پرونده خوب، خاکستری و سیاه را پیدا میکنید. شخصیتهایی که گاهی نمیتوانید خائن یا خادم بودن آنها به مملکت را برای خودتان مشخص کنید.
برای حلاجی بهتر ماجرا به جای متمرکز شدن روی شخصیتهای سیاسی و فرهنگی فراماسون، باید روی عملکرد و کارکرد تشکیلات فراماسونری در ایران متمرکز شد. اینکه در۲۰۰ سال گذشته نتیجه همه سیاستهایی که توسط فراماسونها در ایران پیاده و اجرا شدهاند اولاً سرنخهایش به تاریکخانهها و فراموشخانههای اصلی در اروپا و آمریکا میرسد و ثانیاً هیچکدام از این سیاستها و برنامهها، عاقبتبخیری ایران و ایرانی را هدف نگرفتهاند. آنجایی هم که این سیاستها و برنامهها با رنگ و لعاب ترقیخواهی، آزادی و مدرنیته تزئین شده، تلاش کردهاند چند برابر آنچه را به ما ارزانی داشته، در پشت پرده، از حلقوم فرهنگ، اصالت و اقتصادمان بیرون بکشند!
خبرنگار: مجید تربت زاده
اتحاد معمار و بنّا
در قرن هجدهم میلادی، اشخاصی که بنا و معمار نبودند و دغدغه حفظ منافع صنفی و شغلیشان را نداشتند، تشکیلات فراماسونری را دوباره سازمان دادند و هدفشان هم طبق شعارهایشان، تحکیم اصول اخلاقی، برادری و همکاری با یکدیگر بود. اما از آنجا که وقتی دغدغه حفظ منافع شغلی وسط نباشد حتماً یک نوع دغدغه دیگر وجود دارد، به نظر میرسد همین تشکیلات اخلاقمدار و برادرانه با دغدغه دستیابی به قدرت فراگیر از طریق نفوذ و حضور در همه محافل، مناصب و دستگاههای صاحب قدرت شکل گرفته باشد و نه فقط برای ترویج برادری و اصول اخلاقی. نمونهاش باشگاه اعیان و اشراف انگلیس که سال ۱۷۱۷راه میافتد و نخستین لژ فراماسونری جدید است؛ یک فرقه سیاسی که رازداری و اطاعت مطلق از رئیسان، رکن و شرط اولیه عضویت در آن است. از سال ۱۷۳۰ هم دولت انگلیس سازمان فراماسونری سیاسی را برای گسترش قلمرو امپراتوریاش به کار گرفت.
پیشینه تشکیلات اسمی و رسمی فراماسونری در ایران اگرچه به ۱۱۶سال پیش برمیگردد، اما پیدایش اندیشهها و رفتارهای فراماسونری در ایران و بعد هم فراماسونهای ایرانی قدمتی ۲۰۰ و چند ساله دارد. از ماسون معروف، جناب «سرهارد فورد جونز» بگیرید که سال۱۸۰۴ میلادی غیررسمی به ایران میآید و چند سال بعد میشود نماینده رسمی دولت انگلیس در ایران تا «عسگرخان افشار ارومی» سفیر فتحعلیشاه قاجار در فرانسه که شاید نخستین ماسون ایرانی باشد و میرزا ابوالحسن خان ایلچی وزیر خارجهای که با دیپلماسی ذلیلانهاش دست در دست سرگور اوزلی انگلیسی، دسته گلی مثل عهدنامه ترکمانچای را به آب میدهد. جالب اینکه آبدهندگان دسته گلها و خیانتهای بعدی از قبیل قرارداد «رویتر»، قرارداد نفتی «دارسی»، قرارد ۱۹۰۷ میان انگلیس و روسیه و تقسیم شدن ایران میان این دو امپراتوری و... میرزا حسینخان مشیرالدوله، میرزا نصراله خان نائینی، شاهزادههای ریز و درشت و... همه از ماسونهای اولیه ایران هستند.
شکی نیست تشکیلات فراماسونری در زمان پیدایش و در زادگاهش یعنی اروپا که با شعار «برابری، مساوات، برادری» کارش را آغاز میکند نقش بزرگی در انقلابهای بزرگ معاصرغرب، انقلاب کبیر فرانسه، جنبشهای انقلابی علیه استعمار اسپانیا در آمریکای جنوبی، حتی انقلاب آمریکاییها علیه انگلیس و تشکیل ایالاتمتحده و... دارد، اما پایش به کشورهای دیگر که میرسد ابتدا با جاذبه مرموزش بسیاری را جذب خود میکند و از آنجا که سرنخها و رشتههای اصلی این تفکر همواره به غرب و بهخصوص انگلیس و فرانسه میرسد، در ادامه سوءظن و بدبینی بسیاری را هم در میان بیشتر مردم برمیانگیزد.
ایران خودمان بهترین شاهد برای این ادعاست. در زمانی که استبداد به نهایت خود رسیده، آزادیهای مدنی معنا و کاربردی ندارد، عقب افتادگی در همه زمینهها مملکت را تهدید میکند و حکام و سلاطین کوچکترین حق و حقوقی برای ملت و یا منتخبان و مراجعشان قائل نیستند، بدیهی است روشنفکران، آزادیخواهان و مخالفان سیاسی مختلف از هر صنف و گروهی، تشکیلات مرموزانه و جذاب فراماسونری را کشتی نجاتی ببینند که شاید از طریق آن بتوانند به قدرت برسند و یا ایدهها و افکار مترقیشان را پیاده کنند. برای همین هم شما در فهرست فراماسونهای ایرانی به صورت کاملاً درهم، آدمهایی با پرونده خوب، خاکستری و سیاه را پیدا میکنید. شخصیتهایی که گاهی نمیتوانید خائن یا خادم بودن آنها به مملکت را برای خودتان مشخص کنید.
برای حلاجی بهتر ماجرا به جای متمرکز شدن روی شخصیتهای سیاسی و فرهنگی فراماسون، باید روی عملکرد و کارکرد تشکیلات فراماسونری در ایران متمرکز شد. اینکه در۲۰۰ سال گذشته نتیجه همه سیاستهایی که توسط فراماسونها در ایران پیاده و اجرا شدهاند اولاً سرنخهایش به تاریکخانهها و فراموشخانههای اصلی در اروپا و آمریکا میرسد و ثانیاً هیچکدام از این سیاستها و برنامهها، عاقبتبخیری ایران و ایرانی را هدف نگرفتهاند. آنجایی هم که این سیاستها و برنامهها با رنگ و لعاب ترقیخواهی، آزادی و مدرنیته تزئین شده، تلاش کردهاند چند برابر آنچه را به ما ارزانی داشته، در پشت پرده، از حلقوم فرهنگ، اصالت و اقتصادمان بیرون بکشند!
خبرنگار: مجید تربت زاده
نظر شما