در صدر این مصوبه هدف از تصویب آن را کاهش ناترازی صندوقهای بازنشستگی و تقویت توان صندوقها در انجام تکالیف محوله عنوان کرده است.
به گفته موافقان این طرح، صندوقهای بازنشستگی دچار ناترازی بسیار شدیدی هستند و در کنار مسائل مدیریتی، یکی دیگر از علل این ناترازی، فاصله زیاد میان سن بازنشستگی و سن امید به زندگی است که تقریباً الان حدود ۲۸ سال این فاصله زیاد شده و عملاً میزان حق بیمه دادن با میزان مستمری گرفتن با یکدیگر تناسب ندارد.
بررسیها نشان میدهد سن امید به زندگی در مردان به ۷۶ سال و در زنان به ۷۸ سال رسیده و در سازمانی مانند آموزش و پرورش میانگین سن بازنشستگی ۴۸ تا ۵۰ سال است، یعنی فرد بازنشسته از ۵۰ سالگی تا ۷۸ سالگی شغلی ندارد و از مزایای صندوق بازنشستگی استفاده میکند. اما به نظر میرسد طراحان این طرح به کاهش خروجیهای صندوق که هزینههای آن باشد توجه داشتهاند اما به ورودیهای صندوق که شاغلان و بیمهپردازان هستند توجه خاصی نداشتهاند.
بررسیها نشان میدهد کاهش نرخ باروری در کشورمان سبب کاهش تعداد شاغلان و در نتیجه کاهش میزان مشارکتها در صندوق شده و از طرفی کاهش نرخ مرگومیر سبب افزایش تعداد بازنشستگان، سالهای دریافت مستمری و در نتیجه هزینههای صندوق میشود. به همین دلیل به نظر میرسد موج تغییرات جمعیتی در آینده مهمترین چالش صندوقهای بازنشستگی است.
در حال حاضر برای یک صندوق بازنشستگی ایدهآلترین حالت، نسبت ۱۰ به یک است؛ یعنی ۱۰ بیمهپرداز به ازای یک مستمریبگیر؛ اما خوش منبعترین صندوق بازنشستگی کشور، یعنی سازمان تأمین اجتماعی، به نسبت ۴ به یک رسیده است.
بنابراین لازم است تأثیرات جانبی منفی این مصوبه برای کاهش اشتغال نیروی کار و در نتیجه کاهش ورودیهای صندوقها بررسی و در نظر گرفته شود.
نظر شما