«زیارت بخوانم؟ زیارت، به نیت سلامتی. زیارت بخوانم به نیت کسانی که التماس دعا داشتند؟ خواهرم، برادرم اگر سواد نداری زیارتنامهات را بخوانم؟»
اگر این جملات را برای پدربزرگها یا مادربزرگهای قدیمی که در میان ما هستند تکرار کنیم، یک تصویر در ذهنشان مجسم میشود؛ تصویری در ورودی حرم مطهر. قابی از آن روزهایی که خیلی چیزها شبیه امروز نبود. یک بالاخیابان و یک پایین خیابان بود برای ورود به صحن نو و کهنه. برخی هم از خیابان تهران به حرم مشرف میشدند و از هر ورودیای که میآمدند این جملات را از سوی زیارتنامهخوانها میشنیدند. زیارتنامهخوانی در عصری که مردم سواد زیادی نداشتند یک شغل بود؛ شغلی که امروز تقریباً دیگر خبری از آن در حرم مطهر رضوی نیست.
زیارت پشت دروازههای شهر
سال ۱۲۰۰ شمسی را تصور کنید، مشهد است و ۶دروازه اصلی. بعضیها از دروازه بالاخیابان وارد شهر میشوند، بعضیها از دروازه پایین خیابان، بعضیها از دروازه سراب؛ دروازه ارگ و عیدگاه و نوغان هم هست. هر روز چند صد نفر از این دروازهها وارد شهر میشوند. زائرانی که به هر دلیلی به مشهد میآیند و هدف اول و آخر همهشان زیارت امام رضا(ع) است. در سفرنامههای شرقشناسان و سیاحانی که چند صد سال پیش به مشهد سفر کردهاند، روایتهایی است از زیارتنامه خواندن پشت دروازههای شهر. «فورشایر» سیاح انگلیسی که در سال ۱۱۶۲ به مشهد رسیده، از مردمی میگوید که زائر امام هشتم شیعیان هستند و وقتی از دیوارهای بلند شهر گزارش میدهد که بلندتر از دیوارهای شهر هرات هستند، از زائران انبوهی میگوید که با دیدن دروازه شهر، اشک از چشمشان جاری میشد و شوق زیارت پیدا میکردند و همانجا در ورودی شهر زیارتنامه و اذن دخول میخواندند.
زیارتنامهخوانی، منصبی برای افراد باسواد
همقدم با زائر؛ گاهی تندتر و گاهی آهستهتر برای رساندن صدای قرائت اذن دخول و صلوات خاصه و... . زیارتنامهخوان در روزهای گرم و سرد همراه زائر میرفت و با صدای بلند و شمرده شمرده عبارات را برای زائر میخواند تا او هم پشت سرش تکرار کند. سپس به راه میافتاد و به این صورت آداب و مراحل زیارت را کامل میکرد. کاری که برای آن مواجبی دریافت میکرد و شغل خود را از وجود بارگاه نورانی امام هشتم(ع) داشت. شغلی که کمرنگ شد تا جایی که امروز ما به عنوان یکی از مشاغل سابق حرم مطهر درباره آن صحبت میکنیم. زیارتنامهخوانها معمولاً از ورودی حرم مطهر همراه زائر میشدند و این همقدم شدن تا در دوم طلا ادامه داشت. جایی که زائر با اشتیاق رسیدن به روضه منوره پیش میرفت و در پایان با نماز زیارتی، با حضرت وداع میکرد.
تاریخ دقیقی برای پیدایش شغل زیارتنامهخوانی وجود ندارد. برخی روایتها از فعال بودن افرادی در این شغل پیش از دوره صفویه حکایت دارد. اما اصل داستان از جایی شروع میشود که سواد بین قشر کوچکی رواج پیدا میکند و برخی از آنها ترجیح میدهند از این سواد در منصب زیارتنامهخوانی بهره ببرند. آنجایی هم که سواد فراگیر میشود و مردم از پس قرائت قرآن و ادعیه برمیآیند، بساط زیارتنامهخوانها برچیده میشود. «شاهزاده زین العابدین میرزا قاجار» در آمار جمعیتی یا «نفوس ارض اقدس» نوشته در مشهد این روزگار ۵۳زیارت نامه خوان در محلات مختلف شهر زندگی میکرده اند.
از پدر به پسر
هر چند گفتهاند و شنیدهایم که هر چه میخواهد دل تنگت بگو، اما زیارت سوای گفتوگوی شخصی و درددل با امام، آدابی دارد که ترتیبی را میطلبد. در کنار آن هر چند بیشتر مردم در گذشته سواد قرآنی داشتهاند اما این به معنی تسلط به تمام آداب و عبارات زیارت و زیارتنامه نبوده است. به همین خاطر آن عده کمی که بهخوبی به زبان عربی و آداب زیارت تسلط داشتند، در میان مردم ارج و قربی داشته و دارای امتیازی بودند. امتیازی که برخی مانند زیارتنامهخوانها از آن برای کسب شغل یا منصب استفاده میکردند.
سیاحی فرانسوی به نام آدام اولئاریوس که سال ۱۰۶۱ قمری در عصر شاه عباس به مشهد آمده، درباره این شغل گفته: «کسی که به صورت مستمر و به عنوان پیشه به جای افراد بیسواد زیارتنامه میخواند و بابت آن وجهی دریافت میکرد، زیارتنامهخوان نامیده میشد».
همانطور که شرحش رفت، در دوره صفوی زیارتنامهخوانی جزو مناصب رسمی تشکیلات آستان بود و مانند بسیاری دیگر از مشاغل حرم مطهر به صورت موروثی از پدر به پسر منتقل میشد. البته برخی از این زیارتنامهخوانان شغل دیگری هم داشتند و مثلاً جزو مدرسان علوم دینی بودند.
دوره افشاری که رسید، زیارتنامهخوانی جزو خدمات کشیک و زیر نظر خادمباشیها به حساب آمد و عملاً زیارتنامهخوانان جزو فراشان و خادمان شدند و که البته مواجب جداگانهای برای خواندن زیارتنامه دریافت میکردند.
زیرنظر زیارتنامهخوانباشیها
زمانی که در اواخر دوره صفوی تعداد زیارتنامهخوانها زیاد شد، برای سروسامان دادن امورشان منصب جدیدی به نام زیارتنامهخوانباشی در تشکیلات آستان قدس رضوی ایجاد شد. زیارتنامهخوانان مخصوص شاه را زیارتنامهخوانباشی میگفتند که حکمشان را از خود شاه وقت میگرفتند. از بررسی اسناد چنین برمیآید که این منصب عموماً در اختیار سادات رضوی و موسوی بوده است.
در دوره قاجار صاحبان این منصب به صورت رسمی نایبالزیاره شاه و درباریان شدند. به عنوان مثال سال۱۲۲۱ قمری فتحعلی شاه در حکمی میرزا اسماعیل رضوی را به عنوان نایبالزیاره خود منصوب کرد که تا سال۱۲۴۳ در این منصب بود و پس از مرگ میرزا اسماعیل این منصب به خانواده موسوی رسید. نام میرزا آقا به عنوان آخرین فردی که در دوره قاجار به عنوان زیارتنامهخوانباشی خدمت کرده، ثبت شده است.
امتحان لیاقت برای زیارتنامهخوانی
در دوره قاجار، تشکیلات زیارتنامهخوانی منظمترین دوران خود را سپری کرد. در این دوره چنین باب میشود که همه زیارت نامه خوانها امتحان لیاقت بدهند یا سندی دال بر داشتن استعداد این خدمت تهیه و به اداره تولیت تسلیم کنند. همچنین، آنان موظف بوده اند از سحرگاه و همزمان با بازشدن درهای حرم مطهر در آستانه حاضر بوده و ارائه خدمت کنند. صاحبان این منصب سه دسته بودند که همگی جزو تشکیلات خدام محسوب میشدند و زیرنظر زیارتنامهخوانباشی بودند. این افراد بعضاً با حکم شاه، متولی آستان یا والی خراسان منصوب میشدند. البته عده معدودی هم خارج از این نظام اداری بودند و مواجب معینی هم به دستور متولی وقت آستان دریافت میکردند. از آنجا که این افراد جزو خدام بودند امتیاز محل دفن رایگان در جوار حضرت را هم داشتند. نمونه آن، آﻗﺎ ﺳﯿﺪ ﻣﺼﻄﻔﯽ زﯾﺎرﺗﻨﺎﻣﻪﺧﻮان و سید محمد زیارتنامهخواناند که به ترتیب در سال۱۲۸۷ قمری در ﺻﺤﻦ ﻋﺘﯿﻖ و سال ۱۳۲۲ قمری در اﯾﻮان ﻃﻼ دفن شدهاند.
در عصر پهلوی تشکیلات آستان قدس تغییرات اساسی پیدا کرد و به تبع آن، تعداد و نظام زیارتنامهخوانی هم به صورت منظمتری در یک فرم اداری درآمد. زیارتنامهخوانان دیگر در دایره خدام محسوب نمیشدند و مانند قاریان قرآن و روضهخوانان زیر نظر اداره انتظامات بودند. برای بدست آوردن این شغل دیگر خبری از روال موروثی سابق نبود و همه داوطلبان باید علاوه بر داشتن شرایط لازم، امتحان لیاقت میدادند، اصالت خانوادگی، سن و شخصیت و... فرد بررسی میشد، قرائت و صرف و نحوش هم باید صحیح میبود و این صحت را عمادالواعظین تهرانی و سلطانالقرای آستان قدس تأیید میکردند. پس از گذشتن از این مراحل، در زمان کار در حرم مطهر هم به صورت مستمر بر اعمال و رفتار فرد نظارت میشد.
منصبی برای سادات
اینجا حرم مطهر رضوی است، سال ۱۰۱۲ قمری و در عصر صفوی. میرمحمدصالح رضوی جلو ورودی حرم مطهر ایستاده و سؤال از همه تازهواردان به حرم همین است: زیارت بخوانم؟ او نخستین زیارتنامهخوانی است که نامش در اسناد آستان قدس رضوی به جا مانده است. اسنادی که حاکی از پرداخت مواجب او از محل عوائد موقوفه کنهبیست، ماسی، جایاب و عارفی به مقدار ۲۵خروار گندم و ۲۵خروار جو است.
شاید پیش از او هم این شغل وجود داشته اما در ۲۶۰سند بهجا مانده مرتبط با این شغل، سندی مبنی بر وجود چنین منصبی پیش از دوره صفویه وجود ندارد. در میان ۵۲سند دوره صفویه، ۲۱سند دوره افشاریه، ۱۵۵سند دوره قاجاریه و ۳۲سند دوره پهلوی، عمدتاً موضوع پرداخت مواجب مطرح بوده اما در برخی از آنها نیز درخواستهایی از طرف زیارتنامهخوانان برای خدمت اقوام و آشنایاشان در این شغل دیده میشود که حکایت از وجود روابط برای منصوب شدن در این سمت دارد. در تعدادی از اسناد هم موضوع پرداخت مواجب به اولاد زیارتنامهخوان پس از فوتش ثبت شده است.
بررسی اسناد میگوید این منصب معمولاً در اختیار خاندان سادات به ویژه سادات رضوی و موسوی قرار داشته است. برای نمونه، فتحعلی شاه قاجار در حکمی به سال۱۲۲۱ قمری «میرزا اسماعیل رضوی» نامی را به سِمت زیارت نامه خوان باشی مخصوصش برمی گزیند. از قرار معلوم میرزا اسماعیل برای مدت طولانی این شغل را در اختیار داشته، ولی پس از وفاتش این منصب در اختیار خانواده موسوی قرار میگیرد. گویا آخرین زیارت نامه خوان باشی دوره قاجار نیز فردی به نام «میرزاآقا زیارت نامه خوان» بوده که ۲۲ صفر ۱۳۲۶ از دنیا رفته است.
نخستین شغل زنان در تشکیلات رضوی
اما نکته جالب این اسناد، حضور زنان در این شغل است. زیارتنامهخوانی نخستین شغل ثبت شده در تشکیلات آستان برای زنان بوده است. آنها به غیر از خواندن زیارتنامه و قرائت قرآن، نایبالزیاره افراد مختلفی هم میشدند و به نیابت از این افراد آداب زیارت را انجام میدادند. از همان دوره صفوی زنان نیز در کنار مردان به عنوان زیارتنامهخوان منصوب میشدند که البته براساس اسناد، در این دوره مواجب کمتری نسبت به مردان دریافت میکردند. نام ۱۵ نفر زیارتنامهخوان در دوره دوره صفویه در اسناد ثبت شده که چهار نفر آنان زن بودهاند. آغا فاطمه زیارتنامهخوان، زنی است که نامش در سند پرداخت مواجبش به عنوان زیارتنامهخوان در دوره شاه عباس اول ثبت شده است. در دوره قاجار هم پنج نفر از ۵۶ نفر زیارتنامهخوان زن بودند که همگی مانند زیارتنامهخوانان مرد زیرنظر زیارتنامهخوانباشی و ریشسفید کشیک کار میکردند.
نقشه راهی به نام زیارتنامه
وقتی قسمتهای مختلف زیارتنامه امام رضا(ع) را میخوانیم، روشنمان میشود که خواندن زیارتنامه را باید از همان جایی که تصمیم به زیارت گرفتهایم شروع کنیم. خواندن زیارتنامه از خانه و از لحظه شکل گرفتن نیت زیارت آغاز میشود. جایی از زیارتنامه که میگوید غسل کن و بگو: «خدایا مرا پاک کن و دلم را پاک گردان و سینهام را بگشا و مدح و ثنای خودت را بر زبانم جاری ساز که نیرویی نیست جز به تو. خدایا این غسل را برایم پاککننده و شفابخش قرار ده» و سپس در وقت بیرون رفتن از خانه بگو: «به نام خدا و با خدا و به سوی خدا و به جانب فرزند رسول خدا، خدا مرا بس است، بر خدا توکل کردم. خدایا به سوی تو رو کردم و به جانب تو قصد کردم و آنچه را نزد تو است خواستم» و برای همه قدمهایت تا رسیدن به مرقد مبارک برنامه دارد تا برسی پایین پای مبارک و بالای سر مبارک. زیارتنامه انگار نقشه راه رسیدن به امام و معرفت امام است.
زیارتنامهخوانهای عاشق
فرقی نمیکند چه شغل و منصبی و چه سن و سالی داشته باشی، کافی است عاشق امامت باشی و هر چند وقت یکبار برای عرض ارادت به حرمش بروی. گوشهای بنشینی و خلوتی داشته باشی با امام رئوف. این خلوت شاید برای بعضیها خیلی طول نکشد و میهمانی داشته باشند که دلش میخواهد صدای مناجات و زیارت و دعای او را بشنود. این میهمان یا سالمندی است که چشمهایش برای خواندن خطهای زیارتنامه سو ندارد یا بهخوبی از پس خواندن عبارتهای زیارتنامه برنمیآید ولی دوست دارد وقتی با امام رضا(ع) حرف میزند، از زبانی باشد که بهتر از خودش میتواند حس و حالش را به امام منتقل کند. اگر جایی گوشه و کنار حرم از این میهمانها دارید، خوش به حالتان که خادم یکی از زائران ولینعمتتان شدهاید.
نظر شما