ستارهشناس مشهور آن روزهای ایران، البته از رصد آسمان سیاست هم چندان غافل نبود. خدا میداند، شاید در همین رصدها متوجه شد کوکب بخت و اقبالش، مثل ستارههای دنبالهدار گاهی از آسمان سیاست هم میگذرد!
«سید جلالالدین تهرانی» در بهمن سال۱۳۵۷هرچند نتوانست اوضاع ایران را درست و حسابی رصد کند، اما فرصتی پیدا کرد تا برای مدتی بسیار کوتاه، مثل ستاره سهیل در آسمان پرتلاطم شب و روزهای انقلاب ظاهر شده، به چشم بیاید و بعد هم به سرعت از دیدهها پنهان شود.
پشتوانه علمی، سیاسی و دینی
۲۳ دیماه ۱۳۵۷ که تشکیل شورای سلطنت اعلام شد، ظاهر ماجرا این بود که این تشکیلات قرار است در غیاب شاه به صورت موقت اداره امور مملکت را به عهده بگیرد. منتها واضح بود که افراد و جریانهای مختلف هر کدام با اهداف خاص خودشان از تشکیل این شورا حمایت میکردند. دو اصل در تلاش همه حمایتکنندگان مشترک بود: «اینکه امواج انقلاب آرام بگیرد و اوضاع به سمت و سویی برود که سلطنت حفظ شود». شواهد هم نشان میدهد این شورا و رئیسش وظیفه داشتند ضمن ملاقات با امام(ره) و دادن امتیازهایی به انقلابیون نظر رهبران انقلاب را برای باقی ماندن نظام سلطنتی جلب کنند.
پشتوانه علمی، سیاسی و دینی
۲۳ دیماه ۱۳۵۷ که تشکیل شورای سلطنت اعلام شد، ظاهر ماجرا این بود که این تشکیلات قرار است در غیاب شاه به صورت موقت اداره امور مملکت را به عهده بگیرد. منتها واضح بود که افراد و جریانهای مختلف هر کدام با اهداف خاص خودشان از تشکیل این شورا حمایت میکردند. دو اصل در تلاش همه حمایتکنندگان مشترک بود: «اینکه امواج انقلاب آرام بگیرد و اوضاع به سمت و سویی برود که سلطنت حفظ شود». شواهد هم نشان میدهد این شورا و رئیسش وظیفه داشتند ضمن ملاقات با امام(ره) و دادن امتیازهایی به انقلابیون نظر رهبران انقلاب را برای باقی ماندن نظام سلطنتی جلب کنند.
انتخاب «سید جلالالدین تهرانی» برای ریاست این شورا هم به دلیل سوابق خاصش بود. سیدجلال فرزند «سیدعلی شیخالاسلام» (ازجمله دانشمندان و رجال دینی سرشناس در شهر «مرند») سال۱۲۷۵ در تهران به دنیا آمد و پس از اینکه مدتی در مدرسه «تربیت» درس خواند، به مدرسه «سپهسالار» رفت، علوم دینی خواند و در نهایت هم لباس روحانیت بر تن کرد. البته طلبههای علوم دینی آن روزگار تنها به خواندن علوم «منقول» اکتفا نکرده و فرا گرفتن علوم «معقول» را هم دنبال میکردند. به جز اینها، سید جلالالدین خودش هم اشتهای وافری داشت که همه رشتههای علمی را دنبال کند. برای همین شما در سابقه تحصیلی او به جز نجوم که رشته و مشغولیت اول و آخرش است، نام درسها و رشتههایی چون هندسه، شیمی، هیئت و نجوم، زبانهای خارجی و حتی شاگردی کردن در کلاسهای نقاشی کمالالملک را هم میبینید!
هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده که از طرف مستوفیالممالک به معاونت وزارت معارف منصوب میشود ولی این سمت را نمیپذیرد تا در رصدخانه شخصیاش نجوم تدریس کند و گاهنامه علمی درباره ستارهشناسی به زبان ساده دربیاورد و البته با «مدرس» رفت و آمد داشته باشد. سال۱۳۱۳ به خاطر اینکه پوشش روحانی دارد به زندان تهدید میشود و از ایران فرار میکند و پنهانی به بلژیک میرود. از دانشگاه بروکسل دکترا میگیرد و در همان جا به تدریس ریاضیات، فیزیک و نجوم مشغول میشود. سال۱۳۲۶ با اصرار «احمد قوام» که نخستوزیری را برعهده گرفته بود، به ایران میآید و به عنوان وزیر مشاور و معاون پارلمانی نخستوزیر به جلسات هیئت دولت راه پیدا میکند.
هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده که از طرف مستوفیالممالک به معاونت وزارت معارف منصوب میشود ولی این سمت را نمیپذیرد تا در رصدخانه شخصیاش نجوم تدریس کند و گاهنامه علمی درباره ستارهشناسی به زبان ساده دربیاورد و البته با «مدرس» رفت و آمد داشته باشد. سال۱۳۱۳ به خاطر اینکه پوشش روحانی دارد به زندان تهدید میشود و از ایران فرار میکند و پنهانی به بلژیک میرود. از دانشگاه بروکسل دکترا میگیرد و در همان جا به تدریس ریاضیات، فیزیک و نجوم مشغول میشود. سال۱۳۲۶ با اصرار «احمد قوام» که نخستوزیری را برعهده گرفته بود، به ایران میآید و به عنوان وزیر مشاور و معاون پارلمانی نخستوزیر به جلسات هیئت دولت راه پیدا میکند.
وزارت پست و تلگراف و تلفن، تولیت آستان قدس رضوی، استانداری خراسان، سناتوری، سفارت کبرای ایران در بلژیک، نماینده ایران در کنفرانس بینالمللی رادیو، نماینده ایران در کنفرانس کار ژنو، عضویت در فرهنگستان بینالمللی تاریخ علوم و نجوم بلژیک، ستارهشناس رصدخانه سلطنتی بلژیک، پژوهشگر خانه علوم بروکسل، عضو مؤسس و دائمی انجمن نجومی فرانسه و... از دیگر مناصب و مشغولیتهای مهمش بود. او تنها سناتوری بود که به لایحه کاپیتولاسیون رأی مخالف داد و ازجمله مخالفان اصلاحات ارضی هم بود. « سید جلالالدین» ازجمله علاقهمندان به امام(ره) هم به حساب میآمد چون در جریان رخدادهای سال۱۳۴۲ و دستگیری امام(ره) تلاش زیادی برای نجات جان ایشان کرد.
کنارهگیری کردیم
شورای سلطنت با همه اهمیتی که برای شاه و تشکیل دهندگانش داشت و نماد و باقیمانده شاهنشاهی پهلوی به حساب میآمد، اما از ابتدای تشکیل انگار روی هوا بود! ۲۳ دیماه ۱۳۵۷ که شاه تشکیل آن را اعلام کرد یک روز قبلش امام(ره) پیشدستی کرده و تشکیل شورای انقلاب را اعلام کرده بود. شورای سلطنت در تنها جلسهاش فقط فرصت کرد «تهرانی» را به عنوان رئیس انتخاب و او را مأمور دیدار با امام(ره) کند. امام(ره) اما همان ابتدای کار آب پاکی را روی دست شورا ریخت، آن را غیرقانونی اعلام کرده و تأکید کرد «تهرانی» را تا زمانی که استعفا نکرده و شورا را غیرقانونی اعلام نکرده به حضور نمیپذیرد. ۲۸ دیماه اما «تهرانی» به فرانسه رفت.
کنارهگیری کردیم
شورای سلطنت با همه اهمیتی که برای شاه و تشکیل دهندگانش داشت و نماد و باقیمانده شاهنشاهی پهلوی به حساب میآمد، اما از ابتدای تشکیل انگار روی هوا بود! ۲۳ دیماه ۱۳۵۷ که شاه تشکیل آن را اعلام کرد یک روز قبلش امام(ره) پیشدستی کرده و تشکیل شورای انقلاب را اعلام کرده بود. شورای سلطنت در تنها جلسهاش فقط فرصت کرد «تهرانی» را به عنوان رئیس انتخاب و او را مأمور دیدار با امام(ره) کند. امام(ره) اما همان ابتدای کار آب پاکی را روی دست شورا ریخت، آن را غیرقانونی اعلام کرده و تأکید کرد «تهرانی» را تا زمانی که استعفا نکرده و شورا را غیرقانونی اعلام نکرده به حضور نمیپذیرد. ۲۸ دیماه اما «تهرانی» به فرانسه رفت.
«صادق طباطبایی» در خاطراتش نوشته: «۳۰ دی سیدجلال تهرانی به نوفللوشاتو آمده و درخواست ملاقات با امام کرد. من از حاج احمدآقا شنیدم که ایشان آمده است. به او گفتیم که باید استعفا بدهی تا امام تو را بپذیرند. او هم متن استعفایش را نوشت و فرستاد منتها اشکالش این بود که اشارهای به غیرقانونی بودن شورای سلطنت نکرده بود. گویا احمدآقا به ایشان پیغام داده بود این متن کافی نیست و نظر امام را تأمین نمیکند. ایشان گفته بود من اگر بنویسم علت استعفای من این است که شورای سلطنت غیرقانونی و غیرشرعی است آیا کسی به من نمیگوید که پیرمرد احمق چطور با این سن و سال نمیدانستی شورای سلطنت غیرقانونی و غیرشرعی است؟ همین که پایت به پاریس رسید ... یاد دین و مذهب افتادی؟ سید احمدآقا پشت تلفن خندهاش گرفته بود و به آقا جلال گفته بود اجازه بدهید روی مسئله فکر کنم و بعد به شما پاسخ دهم».
روزنامههای ایران روز ۳ بهمن سال۱۳۵۷ خبر از استعفانامه دوم رئیس شورای سلطنت و دیدارش با امام داده و تیتر زدند که: «تهرانی شورای سلطنت را غیرقانونی خواند!» او در پایان استعفانامه نوشته بود: «... برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیتالله العظمی خمینی دامتبرکاته مبنی بر غیرقانونی بودن آن شورا، آن را غیرقانونی دانسته کنارهگیری کردیم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیای اسلامی مسئلت دارم که مملکت و ملت مسلمان ایران را در ظل عنایت حضرت امام عصر عجلاللهفرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند». پس از این ماجرا، تهرانی در پاریس ماند و به علاقهاش یعنی مطالعه در علم نجوم پرداخت، سال ۶۶ در منزل مسکونیاش در فرانسه فوت کرد و پیکرش چهار سال بعد به ایران منتقل شد تا در مقبره خانوادگیشان در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شود.
روزنامههای ایران روز ۳ بهمن سال۱۳۵۷ خبر از استعفانامه دوم رئیس شورای سلطنت و دیدارش با امام داده و تیتر زدند که: «تهرانی شورای سلطنت را غیرقانونی خواند!» او در پایان استعفانامه نوشته بود: «... برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیتالله العظمی خمینی دامتبرکاته مبنی بر غیرقانونی بودن آن شورا، آن را غیرقانونی دانسته کنارهگیری کردیم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیای اسلامی مسئلت دارم که مملکت و ملت مسلمان ایران را در ظل عنایت حضرت امام عصر عجلاللهفرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند». پس از این ماجرا، تهرانی در پاریس ماند و به علاقهاش یعنی مطالعه در علم نجوم پرداخت، سال ۶۶ در منزل مسکونیاش در فرانسه فوت کرد و پیکرش چهار سال بعد به ایران منتقل شد تا در مقبره خانوادگیشان در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شود.
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما