وقتی صحبت از ارتقاء زندگی به میان می آید، احتمالا نام "انیشتین"، بزرگتریننابغه معاصر و شاید تمام تاریخ، اولین اسمی نباشد که بر حسب توصیه هایش درباره زندگی به ذهن شما خطور می کند، شما احتمالا اورا بخاطر  پیشگام بودن در تحولی که به درک ما از جهان هستی منجر شد می شناسید

این پنج قانون شخصی انیشتین را برای بهبود زندگی دنبال کنید

وقتی صحبت از ارتقاء زندگی به میان می آید، احتمالا نام "آلبرت انیشتین"، بزرگترین فیزیک دان و نابغه معاصر و شاید تمام تاریخ، اولین اسمی نباشد که بر حسب توصیه هایش درباره زندگی به ذهن شما خطور می کند، شما احتمالا انیشتین را بخاطر  پیشگام بودن در تحولی که به درک ما از جهان هستی منجر شد می شناسید. پیشرفت هایی که او در دنیای علم ایجاد کرد شامل:

_ ثبات سرعت نور

_ این حقیقت که زمان ها و فواصل مطلق نیستند و کمیتی نسبی برای هر ناظر هستند

_معادله معروف او E =MC۲

_ اثر فوتوالکترونیک

_ تئوری نسبیت عام و تاثیری که بر نظریه جاذبه نیوتون داشت

اما انیشتین صرفا یک فیزیکدان نبود، او بخاطر فعالیت های سیاسی، صلح طلبی و ضد نژادپرستی اش  به یکی از معروف ترین و مشهورترین نمادهای بشری در طول تاریخ تبدیل شده است.

 اما کمتر کسی درباره توصیه های انیشتین درباره کیفیت زندگی صحبت می کند، توصیه هایی که انیشتین از سر دلسوزی و خرد به دوستان و آشنایان خود می کرد، امروز و در قرن بیست و یکم بیشتر از زمانی که برای اولین بار مطرح شده اند، نیاز مردم است. قوانین زیر پنج مورد از مهمترین قانون هایی است که در کتاب "اثرات انیشتین" نوشته بنیامین کوهن گرداوری شده اند.

قانون شماره ۱

دامنه تلاشتان را روی چیزهایی که واقعا مهم هستند گسترش دهید

اگر به ظاهر انیشتینن فکر کنید احتمالا اولین واژه ای که ذهنتان خطور می کند این است، "ژولیده". موهای بلند و شانه نشده او لباس های نامرتب و گاهی بدبو، کفش ها و  تنفر همیشگی اش از جوراب همه و همه به شهرت او در شلختگی ظاهری منجر شده بود اما هیچ یک از اینها انیشتین را اذیت نمی کرد، او در سال های آخر عمر شروع به پوشیدن لباس فرم کرد،  پالتو و شلوار خاکستری بدون کت راحتی مرسوم و البته اجتناب همیشگی اش از جوراب.

ایده پوشیدن لباس ساده اما رسمی که احساس راحتی برای فرد فراهم کند در سالهای اخیر توسط کارآفرینان حوزه تکنولوژی بسیار مشهور شده است. شما نیز اگر در طول روز با کارها و تصمیمات زیادی مواجه هستید، بهتر است برای در امان بودن از آسیب "خستگی تصمیم گیری" بار ذهنی خود را سبک کنید، کاهش بار ذهنی اهمیت زیادی برای ارتقاء زندگی دارد چرا که امکان تصمیم گیری خوب به  دلیل اینکه با انتخاب های بی وقفه خسته شده ایم، تقریبا ممکن نیست.

الیسا گودمن روزنامه نگار حوزه مد می گوید"  پوشیدن لباس فرم نه تنها در راحتی فیزیکی بلکه در افزایش کارایی ذهنی نیز موثر است". افرادی که مجبور هستند  تصمیمات مهمی اتخاذ کنند، گاهی با مقید بودن به یک روتین ظاهری از انتخاب و تصمیم های بی مورد و در نتیجه خستگی تصمیم گیری در امان می مانند. تصمیم گیری بیش از حد و متنوع و در مواردی نامربوط می تواند باعث کاهش بهره وری ذهنی شما شود. داشتن روتین ظاهری یک راه برای به صرفه کردن تلاش شما بحساب می آید. عدم تلاش انیشتین برای مسائل ظاهری و حتی خوش خط بودن تا بیزاری او از رفتن به آرایشگاه و بد خطی تا مرز ناخوانا بودن برخی نوشته هایش پیش رفت اما او پاداش متمرکز بودن بودن  روی مسائل جدی تر را، در بدست آوردن یک زندگی غنی و پربار دریافت کرد.

قانون شماره ۲

کارهایی که دوست دارید را انجام دهید حتی اگر در آنها واقعا ضعیف هستید

علایق انیشتین فراتر از فیزیک بود مثلا عشق او به غذاهای خوش پخت و اشتیاقش به نواختن ویولون، اما  او بیش از هرچیزی از قایقرانی لذت می برد. همانطور که خودش نوشته " یک سفر دریایی فرصتی عالی برای آرام شدن و تامل در ایده های جدید از یک زاویه تازه است" . اما انیشتین در قایقرانی واقعا ضعیف بود، بارها مسیر را گم می کرد و کف قایق سرگردان می نشست، سایر کشتی های بادبانی اغلب باید از کشتی او مراقبت می کردند زیرا حضور او در دریا برای دیگران خطر ساز بود، با اینکه شنا بلد نبود، جلیقه نجات نمی پوشید  و گاهی کودکان او را نجات می دادند، یدک کشیدن  قایق او تا ساحل یک اتفاق معمول و پرتکرار بود اما آرامشی که انیشتین با دریانوردی تجربه می کرد بی نظیر بود و به او آزادی ذهنی میداد، آزادی و آرامشی که ما معمولا برای خودمان آرزو می کنیم.

قانون شماره ۳

درباره مسائلی که شما را به وجد می آورد، عمیقا و طولانی مدت فکر کنید

انیشتین در طول زندگی خود نامه های زیادی دریافت می کرد، چه از طرف کسانی که او را  خوب می شناختند و چه از سمت افراد کاملا غریبه، یکی از این نامه ها در سال ۱۹۴۶ روی میز انیشتین قرار گرفت. نویسنده از نابغه پرسیده بود که با زندگی خود چه کنم؟   پاسخ انیشتین  زیرکانه و دلسوزانه بود، او در پاسخ اینطور نوشت، "اگر به سوالی برخورد کردید که عمیقا شما را به فکر فرو برد، سالها به آن پایبند باشید و به راه حل های سطحی دل خوش نکنید و تا رسیدن به جواب هم ناامید نشوید". اگرچه انیشتین به حل مساله مشهور بود اما بسیاری از مسائلی که او با آنها مواجه بود در تمام عمر او حل  نشده باقی ماند، تلاش او برای ارائه توضیح قانع کننده درباره رفتار کوانتومی ذرات یا تلاش برای یکدست کردن تمام قواعد فیزیک در یک الگو تنها بخشی از مسائلی است که انیشتن تا آخر عمر روی آنها کار کرد.

قانون شماره ۴

اجازه ندهید سیاست شما را از خشم و ناامیدی لبریز کند

بسیاری از ما در مواجه با صحبت های سیاسی یک دوست، آشنا و یا حتی غریبه احساس خشم کرده و از کوره در می رویم خشمی از سر عدالت خواهی وجود ما را فرا  می گیرد  و آماده واکنش نشان دادن می شویم ولی انیشتین با علیرغم فعالیت های سیاسی، در یکی از مکاتبات خود با پسر عمویش اینطور  می گوید" من هم هنوز از سر وظیفه شناسی سیاسی احساس مسئولیت می کنم ولی دیگر مثل قبل  خودم را به در و دیوار  نمی کوبم، گاهی واقعا مهم است که مداخله کنیم، اما شاید قبل از آن لازم است بنیشنیم و فکر کنیم و در یک لحظه ی مناسب یک پاسخ استراتژیک ارائه دهیم.

قانون شماره ۵

اطاعت کورکورانه بزرگترین دشمن حقیقت است

گاهی تصور ما این است که تمام جواب را می دانیم برای همین تفکر انتقادی را کنار می گذاریم به سادگی با هرکس که با ما موافق است همراهی می کنیم یا با کسانی که  نظر متفاوتی را حمایت میکنند مخالفت می کنیم از نظر انیشتین این اتفاق نشان دهنده مرگ ذهن پرسشگر است که خود او این آسیب را "جنون جمعی" یا " ذهن گله" نامیده است. چیزی که ما امروز آن را به اشتباه تفکر جمعی می دانیم از نظر انیشتین در واقع اشاعه تفکر و عقاید افراد محدود است.

در عصر اخبار و اطلاعات جعلی شاید این مهمترین درسی باشد که میتوان از انیشتین گرفت.

اهداف و ایده های انیشتین ریشه در ناسیونالیسم و یهود ستیزی داشت، برای همین برخی افراد برجسته مثل دانشمند بزرگی چون  یوهانس گروهی برای مخالفت کردن با آرا و نظریات انیشتین تشکیل داد. یکی از تلاش های این گروه حمله به نظر نسبیت گرایی انیشتین بود، دشمنی و مخالفت هایی که در نهایت منجر به مهاجرت یا درواقع فرار انیشتین از  آلمان به امریکا شد اما او با وجود دریافت حق شهروندی در امریکا، دست از انتقاد خود به دولت ایالات متحده برنداشت، به طوری که پرونده انیشتین، سال ۱۹۵۵ در FBI  بیش از ۱۴۰۰ صفحه داشت، پرونده ای که از سال ۱۹۳۲ برای فعالیت های آزادیخواهی و ضد نژادپرستی او گشوده شده بود.

ما امروز مطمئن هستیم که تلاش انیشتین برای اثبات نسبیت قوانین فیزیک در کنار تلاش او برای اثبات قطعی بودن ارزش هایی چون آموزش، برابری، شادی برای همگان فارغ از جناح، رنگ چهره یا ملیت شان از او یک انسان تکرار نشدنی ساخت.

منبع:  تدنیوز

ترجمه : لیلا شرفی خبرنگار تحریریه جوان قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.