با وجود اینکه شکست معمولاً تجربه ی ناخوشایندی است، اما غالباً ما می توانیم از عهده آن برآییم. ارزیابی اولیه به ما این امکان را میدهد تا بسیاری از شکست های خود را به عنوان بخشی از زندگی بپذیریم و انرژی خود را صرف مقابله با شکست هایی کنیم که واقعاً مهم هستند و ارزش ناراحت شدن را دارند.
ارزیابی، چگونگی عملکرد شما را پس از تجربه ی شکست تعیین میکند. ارزیابی های ما بر احساسات ما نیز تأثیر میگذارد. پژوهشگران احساسات خاصی را که معمولاً در نتیجه ی نحوه ی ارزیابی ما از موفقیت ها و شکست های خودمان ایجاد میشوند شناسایی کرده اند.
انجام ارزیابیهای منطقی
پس از آن که پذیرفتید شکستی را متحمل شده اید که ارزش ناراحت شدن را دارد، اولین چیزی که باید از خودتان بپرسید این است: (چطور میتوانم علت این شکست را به شیوه ی منطقی بفهم؟) شاید از این که متوجه شوید هر روز ارزیابی و قضاوت هایی می کنید و تصمیماتی می گیرید بدون اینکه اصلاً درباره آنها فکر کنید، متعجب شوید. البته ایـن خـوب است چرا که اگر بخواهیم بر سر هر انتخابی فکر کنیم و به دقت همه ی جوانب آن را بررسی کنیم، فرسوده میشویم. با این حال اگر توانایی ما در ارزیابی سریع موقعیت ها به نفع ما نباشد، می تواند ما را دچار اشتباه کند. به طور مثال ما باید واقع بین باشیم و این حقیقت را قبول کنیم که ما قهرمان یا نابغه ای در سطح جهانی نیستیم. بنابراین اگر بلند پروازی کنیم و بیشتر از توانمان از خود توقع داشته باشیم، همیشه ناراضی و ناراحت خواهیم بود. بر عکس، چقدر شما خود را دست کم میگیرید و شکست هایتان را به عواملی مانند بد شانسی یا ناتوانی خود نسبت می دهید، در حالی که اگر وقت گذاشته و به اندازه ی کافی تلاش می کردید، به احتمال زیاد می توانستید موفق شوید؟
بخش مهم مقابله با شکست کسب نوعی نگرش مقابله ای است. وقتی در کار مهمی شکست میخورید، لازم است قدری تأمل کنید و یک ارزیابی منطقی از موقعیت به عمل آورید. اگر علت شکست شما دشواری بیش از اندازه و نامتناسب بودن مسئله با توانایی هایتان بود، در این صورت باید اهداف معقول تری برای خودتان در نظر بگیرید. اگر علت شکست شما این بود که مشکل را دست کم گرفتید و به اندازه ی کافی تلاش نکردید، در این صورت میتوانید زمانی را برای توسعه مهارت های خود و آموختن راهبردهای جدید حل مسئله صرف کنید. اگر به علت بد شانسی شکست خوردید، می توانید دوباره امتحان کنید؛ و سرانجام اگر دخالت فرد دیگری موجب شکست شما شده است، لازم است مهارت جرأت مندی و مذاکره ی سازنده را یاد بگیرید و تمرین کنید. ارزیابی های واقع بینانه به ما کمک میکند تا پس از تجربه ی شکست کمتر احساس درماندگی کنیم چرا که این نوع ارزیابی ها شیوه ی کار مثبتی را در پیش روی ما قرار میدهند.
پایداری
بحث قبلی درباره ی ارزیابی های منطقی نشان میدهد که اگر شما شکست هایتان را نتیجه ی تلاش کم خود تلقی کنید، به احتمال زیاد بعد از شکست خوردن تسلیم نمیشوید و مقاومت خواهید کرد. این شیوه ی ارزیابی به شما کمک میکند تا از مهارت های حل مسئله استفاده کنید. اتخاذ نگرش مسئله گشایی نسبت به زندگی به شما کمک میکند تا مسئولیت شکست خود را بپذیرید، مهارت های خود را افزایش دهید و دفعه ی بعد تلاش بیشتری به عمل آورید. همچنین استقامت در برابر شکست، مستلزم آن است که شما به جای اینکه نگران اجتناب از شکست خوردن باشید، بیشتر به موفقیت فکر کنید.
توجه به تجارب بعضی از افراد مشهور و خلاق جهان به شما کمک میکند تا به ارزش استقامت و پشتکار برای مقابله با شکست پی ببرید:
- گرترود استین به مدت ۲۰ سال به طور مداوم شعرهایش را به ناشران عرضه کرد تا سرانجام یکی از آنها پذیرفته شد.
- کتاب جیمز جویس (به نام دوبلینی ها) قبل از انتشار از طرف ۲۲ ناشر رد شد.
- ونگوگ نقاش معروف در طول عمرش موفق شد تنها یک تابلوی نقاشی خود را به فروش رساند.
- تمامی نگارخانه های بزرگ از نمایش مجسمه های رودینز خودداری کردند.
- سبک معماری استاد فرانک لوید رایت سالهای طولانی مورد بی اعتنایی قرار میگرفت و پذیرفته نمی شد.
الهه ضمیری-خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما