انتخابات

با فرا رسیدن فصل گرم سال و اوج گیری مصرف برق در کشور، داغ شدن تنور تبلیغات انتخاباتی و توصیه های کارشناسی خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری، لزوم چاره اندیشی جدی برای بحران ناترازی انرژی در کشور بار دیگر بر سر زبانها افتاده است.

ناترازی انرژی؛ راه بی بازگشت!

یک کارشناس انرژی معتقد است ما در حال هدر دادن ثروتی بین نسلی هستیم در حالی که باید آن را به ارزش افزوده برای نسلهای آینده تبدیل می کردیم. محمدصادق مهرجو در گفتگو با خبرنگار ما می گوید: در هیچ کشور پیشرفته ای دو حامل انرژی ( برق و گاز) همزمان وارد خانه ها نمی شود اما ما خودمان با دست خودمان کشور را وارد راهی کرده ایم که برگشت از آن بسیار سخت است.

پدیده ای حساس و چهاروجهی به نام "انرژی"

به باور این کارشناس، مولفه بسیار مهمی به نام "انرژی" وجوه امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد و کمتر مساله ای در ایران، این چهار وجه عمده را در خود جای داده است.

مهرجو در توضیح اهمیت بالای انرژی در معادلات منطقه ای ادامه می دهد: پیشنهاد خط لوله صلح برای صادرات گاز به پاکستان، هند، ترکیه و عراق که در سال ۱۳۷۵ مطرح شد، ایجاد یک رینگ صادراتی را مدنظر داشت. طبعا یک خط لوله به تنهایی کارکرد اقتصادی، مالی و سیاسی ندارد بلکه می تواند مولفه های مثبت در سپهر سیاست و سطح منطقه ایجاد کند و به همین دلیل نام "صلح" بر آن گذاشتند چرا که از طریق یک خط لوله می توانستیم بسیاری از نابسامانی ها و ناامنی ها را حل کنیم.

او در خصوص ابعاد مختلف ناترازی انرژی و اینکه برخی توسعه صادرات انرژی (عمدتا برق و گاز) را در تعارض با حل بحران ناترازی می دانند، می گوید: نه تنها حل بحران ناترازی و صادرات با هم تعارض ندارند بلکه ناترازی انرژی به ویژه در ایام پیک مصرف، دست ما را از بازارهای منطقه ای و صادراتی کوتاه می کند و هر چه ناترازی را کاهش دهیم، امکان افزایش صادرات فراهم می شود. صادرات به بازارهای منطقه ای، افزایش ارتباطات اقتصادی را در پی دارد و به طبع مولفه های امنیتی بین دو کشور و در سطح منطقه تقویت می شود اما برای توسعه صادرات انرژی اول باید توان صادراتی را افزایش داد.

عربستان؛ رقیب جدی ایران در تامین برق منطقه   

او می گوید: معمولا کشورهای خریدار انرژی ایران به پایداری و میزان صادراتی که ما می توانیم داشته باشیم، توجه دارند و از آن جایی که با کشورهای  همسایه تقریبا در یک عرض جغرافیایی هستیم و برای مثال معمولا آب و هوای ما و عراق مشابه است،آنها در تابستان به برق نیاز دارند اما خودمان هم در اوج مصرف برق هستیم.

مهرجو ادامه می دهد: بازار انرژی، منطقه ای و رقابتی است و در چنین بازاری عربستان از محل درآمدهای نفتی خود که -چند سال پیش میزان آن روزانه یک میلیارد دلار اعلام شد- زیرساختهای دیگر را توسعه داد و قرارداد تامین پنلهای خورشیدی و تولید برق تجدیدپذیر را که تقریبا در کل طول سال به آن دسترسی دارد، به میزان ۲۰۰ گیگا وات ( ۲۰۰ هزار مگاوات) با ژاپن و آلمان منعقد کرد در حالی که کل ظرفیت تولید برق ما در تابستان سال گذشته در اوج مصرف ۷۳ هزار مگاوات بود!

به باور وی عربستان با این قرارداد می تواند رقیب جدی ایران در بازار برق منطقه ای به ویژه تامین برق عراق باشد. وی می گوید: آنها فقط به صادرات انرژی و بالا بردن توان و قابلیتهای داخلی فکر نمی کنند. جمعیت عربستان از ما کمتر و طبعا مصرف برقشان هم از ما کمتر است و با استفاده از برق و انرژی در چانه زنیهای سیاسی با دولتها به طور غیرمستقیم توان بیشتری دارد. از سویی دیگر کشور پرجمعیت عراق، وقتی ببیند ایران نمی تواند برق مورد نیازشان را تامین کند و یا توان صادراتی ما به میزانی نیست که هم بتوانیم بر ناترازی غلبه و بازارهای صادراتی جدید را تامین کنیم، خواه ناخواه به کشوری همچون عربستان سعودی وابسته و متمایل می شوند.

ناترازی روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعبی گاز در کشور

مهرجو درباره ناترازیهای حوزه گاز و چالش بزرگ کشور یعنی وابستگی دو زیرساخت انرژی (برق و گاز) به هم می گوید: وضعیتی شبیه به برق در این حوزه برقرار است. از نگاه پدافند غیرعامل وابستگی بیش از ۳۰ درصدی این دو زیرساخت یعنی خطر بالقوه؛ در حالی که بین زیرساخت برق و گاز کشور نزدیک به ۸۰ درصد وابستگی داریم.  

وی ادامه می دهد: نزدیک به ۲۰ تا ۲۵ درصد گاز سبک تولیدی کشور برای تامین نیاز نیروگاههای حرارتی می شود و خدای ناکرده اگر اتفاقی در عسلویه رخ دهد، از اینکه حتی گاز نیروگاهها را تامین کنیم ناتوانیم چه رسد به شبکه مصرف خانگی که در اوج پیک مصرف ۴۰ تا ۴۵ درصد مصرف گاز طبیعی را به خود اختصاص می دهد. در همین حال کل ظرفیت ۵/۹۱ میلیون تنی پتروشیمها حداکثر با ۱۲۰ میلیون متر مکعب گاز (تقریبا معادل یک هشتم کل توان تولیدی کشور) پاسخ داده می شود و  این دو زیرساخت به هم وابسته هستند.

او تاکید می کند: حقیقتا دیگر امکان توسعه نیروگاههای حرارتی با سوخت گاز را نداریم. وضعیت گاز کشور، بحرانی است و روزانه تقریبا ۳۰۰ میلیون مترمکعب ناترازی گاز داریم. به عبارتی دیگر نیاز روزانه کشور به گاز طبیعی سبک تقریبا یک میلیارد و ۳۸ میلیون متر مکعب است در حالی که در نقطه اوج ۸۷۰ میلیون متر مکعب گاز سبک تولید می کنیم. این در شرایطی است که صنعت پتروشیمی برای کشور ارزآور است و اگر ۸ ماه در سال به آنها گاز بدهیم و ۴ ماه ندهیم، زیان اقتصادی و فنی زیادی به واحدها وارد کنیم و زیان چند جانبه از ناحیه ناترازی انرژی بر کشور تحمیل می شود.

از تنوع سبد سوختی تا ایجاد معاونت انرژی

به عقیده وی برای رفع ناترازی و ایجاد فرصتهای جدید صادراتی باید سبد سوختی کشور را متنوع کنیم. این کارشناس انرژی تاکید می کند: تنوع سبد سوختی یعنی دیگر به دنبال توسعه نیروگاه گازی نباشیم و سراغ توسعه زغال سنگ برویم. ۴۰ درصد مصرف سبد انرژی چین و آمریکا از زغال سنگ  است و ما هم معادن عظیم زغال سنگ داریم که باید  آنها را توسعه دهیم.

مهرجو با اشاره به شکل گیری دولت جدید در کشور می گوید: بحث بسیار جدی ناترازی، ملی است. حل این بحران، ربطی به نگاه دولتها ندارد و باید آن را کلان دید اما برای حل آن به تمرکز در تصمیم گیری در بازار انرژی کشور نیاز جدی داریم که در این زمینه نامه ای پیشنهادی برای ایجاد معاونت انرژی خدمت رهبری داده ایم.

مهرجو تاکید می کند: منظور ما ایجاد وزارت انرژی نیست و از ادغام و بحثهایی شبیه به آن خاطره خوبی نداریم بلکه یک نهاد فراوزارتخانه ای باید ایجاد شود. این همه شرکت بهینه سازی انرژی در وزارتخانه های مختلف داریم که هیچ کارکرد در خوری ندارند، شورای عالی انرژی داریم که فقط سیاست گذاری می کند و سالی یک بار و یا چند سال یک بار در سطح عالی تشکیل و بعد تعطیل می شود. برای حل معضل ناترازی به رصد گری از سوی  معاونت انرژی ذیل ریاست جمهوری نیاز داریم.

به گفته وی این معاونت میزان دقیق تولید، مصرف و محل مصرف انرژی در کشور را رصد می کند. مهرجو می گوید: هماهنگی بین وزارتخانه متولی تولید انرژی و وزارتخانه هایی هم چون صمت، جهاد کشاورزی و نیرو که متولی مصرف انرژی هستند، بسیار مهم است و بر این اساسا به سیاست گذاری درست و واقعی هم نیاز داریم که همه اینها باید به طور بالادستی تکلیف شود.

او در توضیح چیستی سیاست گذاری درست در حوزه انرژی خاطر نشان می سازد: سیاست گذاری درست یعنی وقتی ناترازی داریم، نیروگاههای حرارتی را توسعه ندهیم و سراغ انرژیهای تجدید پذیر برویم و اینکه هر چند برای مدیریت اوج مصرف در تابستان به ۱۰ تا ۱۵ هزار مگاوات برق تجدیدپذیر نیاز داریم، در باقی ایام سال می توانیم صادرات کنیم. همچنین قیمت گذاری دستوری باید حذف شود و سرمایه گذاری در برق تجدیدپذیر صرفه اقتصادی داشته باشد.

مهرجو می گوید: ما از نیمه خرداد بادهای موسمی سیستان و بلوچستان را داریم، نیروگاه گازی را باید در آنجا مستقر کرد حتی  اگر بنا باشد فقط ۴ ماه در سال کار کند. تنظیم گری در این حوزه هم بدان معنی است که میزان تولید و  مصرف گاز مشخص باشد و نیازهای غیرضروری را حذف کنیم. برای مثال وقتی جنوب کشور در زمستان آب و هوای نسبتا بهاری دارد چرا باید شرکت گاز مشترک جدید اضافه کند؟ این گاز باید به شهرکهای صنعتی، پتروشیمی ها، صادرات و تزریق گاز به میادین نفتی اختصاص یابد.

وی به عدم النفع چند صد میلیارد دلاری ای اشاره می کند که از عدم صادرات و عدم تزریق گاز به میادین نفتی متوجه کشور است اما مردم حجم این خطر و تبعات ناترازی را نمی دانند.

مهرجو همچنین در خصوص بهینه سازی مصرف انرژی و افزایش بهره وری نیز خاطر نشان می سازد: وزارت نفت نمی تواند به وزارت صمت برای بهینه کردن کوره ها، مدیریت مصرف و یا کاهش هدررفت انرژی در صنعت سیمان دستور بدهد. در حال حاضر۷۰ درصد گاز دریافتی نیروگاهها به گرما تبدیل می شود و هدر می رود اما با تبدیل نیروگاهها به سیکل ترکیبی می توان ۳۰ درصد راندمان نیروگاهی را مثلا به ۶۰ درصد رساند. همچنین با حذف تمام شرکتهای بهینه سازی در وزارت نفت و دیگر وزارتخانه ها که خروجی مشخصی ندارند، می توان همه امور را در معاونت انرژی متمرکز کرد تا تصمیم گیری در این حوزه به واسطه نهادی فرادستی متمرکز شود.

به جای هاب انرژی، واردکننده عمده گاز می شویم؟!      

مهرجو معتقد است برای حفظ و تامین حداکثری منافع ملی، از دست ندادن  بازارهای منطقه ای، عمل به تعهدات بین المللی و در عین حال حل مشکل ناترازی به برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت نیاز داریم.

او در خصوص برنامه های کوتاه مدت به بهینه سازی، کاهش مصرف و مدیریت آن اشاره می کند و می گوید: با پلکانی شدن قیمت گاز خانگی، مصرف کنندگان تکلیف خودشان را می دانند و باید هزینه های تعریف شده برای پرمصرفی را بپردازند. واقعیت این است که ما می توانیم همین گاز را به عراق، ترکیه و یا پاکستان صادر کنیم و ارزآوری داشته باشیم. یا به نیروگاه ها بدهیم تا مجبور نباشیم گازوئیل لیتری ۸۰ سنتی بخریم در حالی که متاسفانه امروز ۲۰ درصد گازوئیل نیروگاهها قاچاق می شود و این برای کشور، فاجعه است.

مهرجو اضافه می کند: در حال حاضر قیمت گاز وارداتی ما از ترکمنستان متر معکبی ۲۰ تا ۲۲ سنت است. چرا باید ۴ میلیارد دلار فراورده وارد کنیم؟ واقعیت این است که بخش اعظمی از گازوئیل برای تامین سوخت زمستانی نیروگاهها و زمان قطع گازدهی، مصرف می شود اما اگر فرهنگ سازی کنیم، مصرف بی رویه با پلکانی شدن قیمتها کنترل می شود.

به باور این کارشناس انرژی در میان مدت هم توسعه توسعه معادن و اعطای مشوق برای تولید برق تجدیدپذیر می تواند اهداف چندگانه حوزه انرژی را تامین کند و در دراز مدت نیز لازم است تلفات انرژی در شبکه توزیع و انتقال، کاهش یابد.

وی می گوید: ۱۵ تا ۲۰ درصد تلفات برق در شبکه انتقال و توزیع رخ می دهد. کدام کشوری با منابع خود این رفتار فاجعه بار را می کند؟ مشکل این است که ما زیرساخت برق خود را عمدتا از منابع تجدیدناپذیر مانند گاز تامین می کنیم و به جای اینکه به هاب انرژی منطقه تبدیل شویم، به بزرگ ترین مصرف کننده انرژی منطقه تبدیل شده ایم و تنها در یک روز دی ماهی زمستان سخت سال ۱۴۰۱ مصرف گاز کشور به ۷۰۵ میلیون مترمکعب رسید که معادل مصرف کل قاره اروپاست!

مهرجو تاکید می کند: بحران انرژی در کشور بسیار جدی است. خودمان شبکه مصرف را به اسم عدالت اجتماعی، رفاه و یا... گسترده کرده ایم و اگر با همین روند، مصرف کنیم از ۲۰ سال آینده به واردکننده عمده گاز تبدیل می شویم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.