محمدصادق علمی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به درسهای قرآنی واقعه غدیر گفت: در جهانبینی اسلامی و براساس مبانی قرآن کریم هیچکس حق حکومت و حاکمیت بر انسان را، به جز خدای متعال ندارد؛ این یک اصل قرآنی است که بسیار مهم و مورد توجه است. در چند جای قرآن کریم این تعبیر آمده است که «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ» یعنی هیچ حکم و حکومتی وجود ندارد، مگر برای خدا به همین جهت خوارجی که در زمان حضرت علی(ع) با ایشان درگیر شدند، شعارشان همین آیات بود؛ اما آنها به جای اینکه بگویند «إِنِ الْحُکْمُ» میگفتند «لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ»؛ آنها منظورشان این بود که نه علی(ع) حق حکومت دارد، و نه معاویه باید حکومت کند.
پیشکسوت قرآنی افزود: امیرمؤمنان علی(ع) در این رابطه میفرمودند شعار «لا حُکْمَ إلاّ لِلّهِ» یک واقعیت و سخن حق است که آنها معنای باطلی را از آن اراده کردهاند؛ حق است به این دلیل که احکام تنها از سوی خداست و رسول اکرم(ص) مبلغ و مجری آن است؛ اما مفهوم باطلی که آنها از آن اراده میکردند، این است که حکومت و فرماندهی و اجرای احکام و مدیریت جامعه باید به وسیله خداوند صورت گیرد. غافل از اینکه هرگز خدا نمیآید فرمان جنگ و صلح یا تقسیم غنائم یا نصب امرای بلاد را صادر کند و اگر منظور آنها این بوده که اصلاً نیازی به امیر و زمامدار در جامعه نیست و مردم خودشان احکام را باید عمل کنند. «کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِلُ» یعنی شما این سخن حق خدا را باطل کردهاید.
این مدرس قرآن کریم تصریح کرد: حضرت در خطبه چهلم نهجالبلاغه میفرمایند: مردم نمیتوانند بدون حکومت و حاکمیت زندگی کنند «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ» یعنی برای مردم امیری لازم است، خواه نیکوکار یا بدکار باشد، مؤمن در حکومت او به طاعت مشغول است و کافر بهره خود را مییابد و همه با بودن امیر از هرج و مرج و اضطراب و نگرانی آسودهاند و توسّط او مالیات جمع میشود تا در وقت حاجت آن را به کار بندد و حقّ ضعیف و ناتوان از قویّ و ستمکار گرفته میشود تا نیکوکار در رفاه و از شر بدکار آسوده ماند»؛ بنابر این از نظر قرآن حکومت از آن خداست و هیچکس حق حاکمیت ندارد، الا به اذن خدا و به امر خدا.
علمی بیان کرد: بعد از اینکه ما این اصل را میپذیریم، طبق آن هر حکومتی که شامل حکومت و اذن خدا نشود به عنوان طاغوت نام برده میشود. در آیات قرآن میفرماید: «یرِیدُونَ أَن یتَحاکمُوا إِلَی الطّاغُوتِ وَ قَد أُمِرُوا أَن یکفُرُوا بِهِ»؛ یعنی مسلمانان امر شدهاند که از طاغوت پرهیز کنند، اما عدهای از شما میخواهند که به طاغوت مراجعه کنند تا در میان شما حکم و قضاوت کند و حاکمیت داشته باشد در حالی که مسلمانان مأمور شدهاند تا به طاغوت کفر بورزند. آیات دیگری هم در قرآن کریم داریم که در کنار ایمان به خدا ابتدا باید به طاغوت کفر ورزید، به عنوان مثال در آیتالکرسی خدای متعال میفرماید: «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه»؛ بنابر این اگر ما قرار است از کسی اطاعت کنیم باید به امر و اذن خدای متعال باشد. در آیات دیگری از قرآن کریم داریم که در کنار امر و پذیرش حکم خدای متعال، آمده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ» یعنی ای اهل ایمان، فرمان خدا و رسول و فرمانداران که از طرف خدا و رسول منصوب شدهاند که از خود شما هستند، اطاعت کنید.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در اینجا این سوال مطرح میشود، مگر خدای متعال نگفته است که تنها از خدا باید اطاعت کرد، پس اطاعت از رسول چه محلی از اعراب و چه معنا و مفهومی دارد؟ پاسخ آن را قرآن داده است و میفرماید «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ» یعنی هرکس از رسول خدا اطاعت کند از خدای متعال اطاعت کرده است؛ چرا؟ چون رسول خدا نه چیزی از خود میگوید و نه چیزی را برای خودش میخواهد. اطاعت از رسول به امر خدا اطاعت از خود خداست. از آنجایی که خدای متعال نمیتواند بر روی زمین بیاید و حکومت کند باید از رسول او اطاعت کرد؛ لذا در آیات قرآن دارد که «قُل إِن کُنتُم تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعونی یُحبِبکُمُ اللَّهُ»، یعنی ای پیامبر به مردم بگو اگر به دنبال خدای متعال هستند، باید از تو تبعیت کنند.
این پیشکسوت قرآنی اظهار کرد: بعد از رسیدن به اواخر حیات نورانی پیامبر(ص) ایشان وقتی که مطلع شدند باید این دنیا را ترک کنند، به اذن خدای متعال حضرت علی(ع) را با ادله عقلی و نقلی به جای خود نصب کردند و فرمودند که من به اذن خدا و به امر خدا علی(ع) را نصب میکنم و بعد میفرمایند: «ای مردم بیایید و با علی بیعت کنید». هر چند پیامبر میفرمود: «ای مردم، من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ مهم ولایت علی(ع) معاف بدارد، زیرا از کمی متّقین و زیادی منافقین و فساد ملامتکنندگان اطلاع دارم»؛ اما خدای متعال میخواهد که این حکم اتفاق بیفتد؛ لذا واقعه غدیر در یک مراسم خاص و پرشکوه مردمی، ولایت خود را به حضرت علی(ع) تفویض کرد تا پس از ایشان، مدیریت و رهبری جهان اسلام را به دست گیرد. این موضوع دقیقا مانند کاری است که ما امروز در قانون اساسی داریم؛ یعنی مشروعیت؛ حضور مردم مشروعیت به امضای ولی فقیه است و ولایت فقیه همان ولایت اهل بیت(ع) است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: ولایت علی(ع) و اولاد علی بعد از زمان غیبت و حتی در زمان حضورشان، وقتی که شیعیان به ایشان دسترسی نداشتند، اینگونه بود که امام فرمودند: «در میان خود فقیهی را پیدا کنید؛ حکم او حکم ما است»؛ لذا یکی از ادلهای که فقهای ما بحث کردهاند، مقبوله عمر بن حنظلة، است که در چهار کتاب معتبر شیعه به عنوان ادله ولایت فقیه آمده و شناخته میشود. مقبوله عمربن حنظلة، روایتی است که برای اثبات حجیت شهرت روایی و شهرت فتوایی به آن استدلال شده است.
علمی تصریح کرد: ولایت خدا به ولایت پیامبر(ص) منتقل میشود و ولایت پیامبر(ص) نیز در چنین روزی ۱۸ ذیالحجه به علی(ع) و اولاد او منتقل میشود؛ آنهایی که قرآن در موردشان میفرماید: «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلاة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»؛ اما حتی در زمان حضور امام، وقتی دسترسی به ایشان نبوده یا در زمان غیبت به طریق اولی این دسترسی قطع میشود، امام علی(ع) میفرماید: اگر به ما دسترسی نداشتید به فقیهی که حلال و حرام ما را میشناسد مراجعه کنید، که اگر فرمان او را گردن ننهید به دستور ما توجه نکردهاید و امر ما را سبک شمردهاید. در زمان غیبت نیز به طریق اولی این موضوع طرح میشود؛ بر همین اساس ولایت فقیه همان ولایت الله است که به ولایت رسول الله(ص) منتقل شده است و بعد به علی و اولاد او و بعد در زمان غیبت به ولایت فقیه منتقل شده است.
وی با تاکید بر اینکه امروز علی(ع) نیز از ما انتظار دارد که وظیفهشناس بوده و بصیرت داشته باشیم و به موقع وارد عمل و میدان شویم، گفت: در قانون اساسی ما حضور مردم و نقش مردم به عنوان جمهوریت مطرح شده است، اما اسلامیت نظام همانند کاری است که پیامبر(ص) کردند و به امر خدا، علی(ع) را به عنوان ولی بعد از خود انتصاب کردند و از مردم نیز بیعت گرفتند. سوال این است که اگر مردم با علی بیعت نمیکردند چه اتفاقی میافتاد؟ پاسخ این است که اگر تمام مردم با ولی خدا بیعت نکنند در مشکلات و خطرات جامعه مردم مقصر و گناهکارند. پس اگر حمایت مردم از ولی فقیه نباشد، ولی فقیه نیز گرفتار آسیب و مشکلات میشود؛ لذا رابطه جمهوریت و اسلامیت یک رابطه بسیار معنادار زیباست که در فرهنگ دینی ما ریشهدار است.
نظر شما