انتخابات

آیت‌الله شهید بهشتی در سیره خود از همان سال‌های جوانی به دنبال پیاده‌سازی آموزه‌های دینی در عرصه اجتماع بود و به باور ایشان دین ماهیت اجتماعی دارد و در اداره جامعه حرف اول و آخر را می‌زند.

شهیدِ بهشتی

در این نگاه، قرآن باید در رأس نظام قرار گیرد و هر آنچه در نظام جاری و ساری است باید از این مبدأ نورانی جاری باشد.


​​​​​​​شهید بهشتی که به‌راستی «شهیدی بهشتی» بود، در سال‌های متمادی که فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی داشت، اصلاح‌گری اجتماعی نیز انجام می‌داد. ایشان سال‌ها کار تشکیلاتی و مبارزاتی کرده و با پیروزی انقلاب اسلامی این فضا فراهم شد دو سال و اندی در فضای مدیریتی جامعه هم قرار گیرد و آن‌قدری که عمر شریف ایشان کفاف می‌داد به پیاده‌سازی آموزه‌های دینی در عرصه جامعه پرداخت.
در مجال اندکی که در اختیار داریم برای یافتن پاسخ‌هایی مبنی بر اینکه چرا از نگاه شهید بهشتی دین یک امر اجتماعی و حقیقی است که می‌تواند به جامعه‌سازی و اداره جامعه نظارت و دخالت داشته باشد و بلکه استفاده از دین لازم و ضروری است با محمدمهدی رفیعی، سردبیر مؤسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی و دانش‌آموخته سطوح عالی حوزه علمیه قم همکلام شدیم که بخشی از این گفت‌وگوی مبسوط را در ادامه می‌خوانید.

شهیدِ بهشتی


در اندیشه شهید بهشتی انسان موجودی اجتماعی است
رفیعی در ابتدا با اشاره به انسان‌شناسی اجتماعی شهید بهشتی می‌گوید: به باور شهید بهشتی، انسان موجودی آمیخته با جامعه است و از بعد هویتی ابعاد مختلفی دارد. هویت انسان در حال شکل گرفتن است، یعنی از ابتدا ماهیت از پیش تعیین‌شده‌ای ندارد و مدام در حال تغییر و به تعبیر شهید بهشتی موجودی در حال «شدن» و دگرگونی تدریجی و حرکت وجودی است. اما چه عناصری در این شکل‌گیری ماهیت دخالت دارند؟ آیا انسان فقط با اراده خود، ماهیت را می‌سازد یا اینکه اراده او هیچ دخالتی در ساخت ماهیت ندارد بلکه آن‌طور که بعضی گمان کرده‌اند، این جامعه و محیط و طبقه اجتماعی است که ماهیت و هویت انسان را می‌سازد؟ یا هم اراده فرد در ساخت هویت او مؤثر است و هم جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند؟ از دیدگاه شهید بهشتی اصالت آمیخته فرد و جامعه است. یعنی انسان موجودی آمیخته از آزادی شخصی و تأثیرات شدید جامعه است. ایشان همگام با لیبرالیست‌ها معتقد نیست فرد به خودی خود و با شخصیت مستقل خودش، هویتش را می‌سازد و از جامعه تأثیر قابل توجهی نمی‌پذیرد. ایشان ادامه می‌دهد: شهید بهشتی برخلاف نگرش‌های چپ‌گرایانه و سوسیالیستی و جامعه‌گرا، بر این باور نیست که انسان توسط جامعه ساخته می‌شود و اراده او تأثیری در ساخت هویتش ندارد، بلکه معتقد است دیدگاه اسلام و قرآن که دیدگاه حق است، دلالت بر این دارد که انسان با اراده شخصیت خود را می‌سازد و هم از دنیای درون خود تأثیرپذیر است و هم از دنیای بیرون و محیط اجتماعی. بنابراین محیط اجتماعی در ساخت هویت انسان مسئله پررنگی است.

قرآن، کتاب عمل و برنامه زندگی در منظومه فکری بهشتی
این دانش‌آموخته سطوح عالی حوزه علمیه قم تصریح می‌کند: انسان برای ترسیم سرنوشت خود ناچار است به عوامل و عناصری که هویتش را تشکیل می‌دهد، پرداخته و متناسب با آن موضع‌گیری کند. بنابراین اگر کسی دیدگاه شهید بهشتی را پیدا کرد و معتقد شد جامعه تأثیرات شدیدی بر فرد می‌گذارد و در ساخت هویت انسان دخالت دارد، این انسان باید در مقابل جامعه حساسیت به خرج دهد و اینجاست که شهید بهشتی مباحث مرتبط با پالایش جامعه را مطرح کرده و می‌گوید انسان موجودی آمیخته با جامعه است و همان‌گونه که فردیت و آزادی عمل خود را دارد، تحت تأثیر شدید جامعه نیز است.
رفیعی بیان می‌کند: به عقیده شهید بهشتی، اسلام نظام جامع عقیده و عمل است. یعنی نه تنها نظام عقیدتی که نظام عملی نیز نیست. برخی از اندیشمندان معتقدند لیبرالیسم نظام مکتبی به شمار نمی‌رود زیرا پشتوانه عقیدتی مستقل و جهان‌بینی و مبنای نظری ثابت ندارد. برخلاف مارکسیسم که نظام عقیدتی، جهان‌بینی و برنامه عملی دارد. از نگاه شهید بهشتی، اسلام مکتب جامع به معنای نظام جامع عقیده و عمل است و هر آنچه برای زندگی انسان در مسیر سعادت لازم بوده، توسط اسلام و قرآن ارائه و به بشر معرفی شده است. از این رو ایشان قرآن را کتاب عمل و برنامه زندگی می‌داند و بر این باور است قرآن باید تفسیر معاصرانه شود تا نیازهای روز انسان و جامعه را تأمین کند. اگر تفسیر شش‌جلدی شهید بهشتی را با عنوان در مکتب قرآن ملاحظه کنید، درمی‌یابید گرایش تفسیری شهید بهشتی گرایش اجتماعی سیاسی است. این امر نیازمند پیش‌فرض و مبنایی است که عبارت است از اینکه قرآن کتابی اجتماعی سیاسی است و بعدی از زندگی انسان که همان بعد اجتماعی است، مشمول آموزه‌های قرآنی و اسلامی خواهد شد. همان‌طور که گفته شد، انسان موجودی آمیخته با جامعه است و اگر قرآن برنامه زندگی انسان را ارائه کند، حتماً بر هویت انسان اثرگذار است. به عقیده شهید بهشتی بایدها و برنامه‌ها و آموزه‌های عملی و رفتاری باید از آنچه واقعیت دارد، استخراج شود.

اسلام مکتب جامع و نظام جامع عقیده و عمل
سردبیر مؤسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی تصریح می‌کند: از دیدگاه شهید بهشتی، دین اجتماعی است و خاصیت تخدیری ندارد. دین قرار نیست سبب شود انسان گوشه‌نشین شده و از جامعه دوری کند. اسلام دین اجتماعی است و انسان را وارد عرصه مبارزات اجتماعی می‌کند. اسلام انسان را به جهاد دعوت می‌کند. جهاد یعنی جنگی را میان حق و باطل رقم بزند. وقتی اسلام را به‌عنوان دین اجتماعی معرفی می‌کنیم، جهادش هم جهاد اجتماعی است. شهید بهشتی در مورد شفاعت نیز معتقد است شفاعت به این معنا نیست که پیرو و دوستدار اهل بیت(ع) باشید و اهل‌بیت(ع) هم در روز قیامت، موجب شوند خداوند از گناهان شما بگذرد؛ این نگاه باطل است. شفاعت در نظر شهید بهشتی به این معناست هر کدام از ما باید پیرو اهل‌بیت(ع) باشیم و با پیروی از آنان، آخرت را برای خود بخریم. چون این نظام هستی قرار است بر اساس عمل، پاداش دهد و هیچ کس نمی‌تواند به صرف علاقه‌مندی به اهل بیت(ع) عمل فاسد خود را صالح کند، بلکه باید بر اساس عمل پیش رفت و معنای شفاعت نیز جز این نیست که با پیروی از اهل‌بیت(ع) به سعادت خواهید رسید. شفاعت معنای تخدیری ندارد. شهید بهشتی در مورد اهمیت عزاداری نیز دیدگاه جالبی دارد. به‌طور نمونه داریم گریه بر اباعبدالله الحسین(ع) همه گناهان را می‌بخشد و... شهید بهشتی این نگاه را نگاهی انحرافی در مذهب شیعه دانسته و معتقد است این گریه‌ها لازم است و فلسفه‌ای دارد که در کتاب مبارزه پیروز به آن پرداخته‌اند، اما نباید جلو عمل را بگیرد. گریه برای زمانی است که کاری از دست شیعه برنمی‌آید و باید با گریه پیام حماسی عاشورا را نگه دارد و به نسل‌های جدید برساند. اما وقتی کاری از دست شیعه برمی‌آید و می‌تواند قیام و انقلاب کند و جامعه اسلامی تشکیل دهد، چرا باید به گریه بسنده کند؟ باید عمل و مبارزه شکل بگیرد. دین خاصیت تخدیری ندارد و قرار نیست فرد را سست کند.  
رفیعی به معنای شیعه در اندیشه شهید بهشتی نیز اشاره کرده و توضیح می‌دهد: به باور شهید بهشتی، شیعه کسی است که از عمل اهل‌بیت(ع) پیروی می‌کند و به تعبیر ایشان تنها محبت کافی نیست. بدسلیقه است کسی که ائمه(ع) را دوست نداشته باشد؛ اما آیا برای شیعه بودن این محبت کافی است؟ شهید بهشتی در جلد چهارم کتاب «در مکتب قرآن» به معنای تشیع و حزب شیعه پرداخته و بیان کرده هر کسی از عمل اهل‌بیت(ع) پیروی می‌کند در حزب شیعه است. دین دنبال گوشه‌نشین کردن و آرامش روانی انسان نیست. دین محرک انسان است برای مبارزه در سطح جامعه، جهاد در جامعه و جامعه‌سازی. مسئله جامعه‌سازی در نگاه شهید بهشتی بحث بسیار مفصلی است. در دیدگاه ایشان انسان به مثابه خلیفه الله است. اسلام و آموزه‌های اسلامی، قرآن و آموزه‌های قرآنی مانیفست این 
خلیفه الله هستند. بشر با روح الهی که به او افاضه شده این مسئولیت را پیدا کرده که در سه حوزه خویشتن خویش، طبیعت و جامعه دست به پرورش و تکامل بزند و در کتاب «انسان از منظر قرآن» شهید بهشتی به آن پرداخته شده است. دین از نگاه شهید بهشتی، ماهیت اجتماعی دارد و در اداره جامعه حرف اول و آخر را می‌زند.
منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.