تحولات لبنان و فلسطین

شهادت دو رکن دارد، یکی اینکه در راه خدا و فی سبیل الله باشد. هدف‏، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته باشد.

شهادت؛ ایستادگی آگاهانه و مقاومت هوشیارانه در راه هدف‏ مقدس است

شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد. شهید منتظر مرگ نمی‌ماند، این اوست که مرگ را برمی‌گزیند. شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید، به اختیار خویش می‌میرد و لذت زیستن را نیز هم او می‌یابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ریسمان پوسیده غفلت می‌آمیزد.

یکی از مهمترین خصوصیات تعهد معنوی و اصول اساسی، آمادگی برای جانبازی در دفاع از توحید، دین خدا و انسانیت است. سقراط حاضر شد که جان خود را در راه دفاع از این اصل فدا کند و بنابراین، شهید فلسفه خود شد و نتیجه به فیلسوف شهید شهرت یافت. همچنان که آیت الله جوادی آملی در این خصوص می‌گوید: «وقتی فکر توحیدی به خاورمیانه رسید یونان زودتر و بیشتر از دیگران به فکر توحید افتاد و در این راه شهید داد. سقراط مردم را به توحید دعوت کرد و در همین راه توحید شربت شهادت نوشید بعد افلاطون را تربیت کرد بعد ارسطو را تربیت کرد و بعد این اندیشه توحید از آنجا به جای‌های دیگر رسید.» نمونه‌های دفاع جانی از این اهداف، در تاریخ بسیار دور فراوان است. بسیاری از قوانین معاصر، این دفاع را کاملاً قانونی و مشروع می‌دانند. بعضی از ادیان نیز این گونه جانبازی را هم شهادت معرفی کرده اند. بسیاری از مکاتب سیاسی نیز دفاع از اهداف سیاسی را مقدس و جانبازی در راه آنها را شهادت می‌دانند. حتی بعضی مکاتب سیاسی کاملاً مادی نیز، به این شهادت معتقد می‌باشند.

واژه‌ی شهید یکی از واژگانی است که مقدس شمرده می‌شود و از خودگذشتگی را به همراه دارد. هر انسانی حاضر است برای خود هر کاری انجام دهد اما هرگاه کسی از مَنیّت خود خارج شد و برای دیگران دست به عملی زد او جایگاهی مقدس و ارزشمند دارد. برای نمونه زندگانی امام علی (ع) سرشار از دیگرخواهی است. او از منیت و خود خواهی دور بوده و در حالی که زندگانی سختی داشتند همواره به دیگران بیشتر از خود اهمیت می‌دادند. شهیدان نیز خون خود را در راه مبارزه می‌دهند و سجده بر خاک کربلا به همین دلیل ارزشمند است.

خبرگزاری مهر درصدد است در مجموعه گزارش‌هایی تحت عنوان «سفر سرخ» به تبیین بیشتر شهادت و مقام شهید و سفر سرخ انسان‌های متعالی بپردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید قسمت دوم این مطالب است:

شهید آیت الله مطهری در خصوص منشأ قداست شهید می‌گوید: «اسلام دینی حکیمانه است، دستوری خالی از مصلحت و راز و رمز، مخصوصاً راز و رمز اجتماعی، ندارد. یکی از دستورهای اسلامی این است که هر فرد مسلمان که می‌میرد، بر دیگران واجب است که بدن او را به ترتیب مخصوصاً غسل دهند و شستشو نمایند، در جامه‌های پاک به ترتیب مخصوص کفن کنند و سپس نماز بخوانند و دفن نمایند. همه اینها حکمتها و رازها و رمزها دارد که فعلاً در مقام بحث از آنها نیستیم.

ولی این دستور، یک استثنا دارد. آن استثنا شهید است. از این دستورها فقط نماز و دفن در مورد شهید اجرا می‌شود، اما غسل و شستشو یا کندن لباس‌های دوران زندگی و پیچیدن در جامه‌ای دیگر به ترتیب خاص، ابداً.

این استثنا خود راز و رمزی دارد. نشانه این است که روح و شخصیت شهید آن چنان پاک و وارسته شده که در بدنش و در خونش و حتی در جامه‌اش اثر گذاشته است.

بدن شهید یک «جسد متروح» است، یعنی جسدی است که احکام روح بر آن جاری شده است، همچنانکه جامعه شهادتش «لباس متجسد» است، یعنی حکم روح بر بدن جاری شده و حکم جاری شده بر بدن، بر لباس و جامه‏ جاری شده است. بدن و جامه شهید از ناحیه روح و اندیشه و حق پرستی و پاکباختگی اش کسب‏ شرافت کرده است. شهید اگر در میدان معرکه جان به جان آفرین تسلیم کند، بدون غسل و کفن‏، با همان تن خون آلوده و جامه خون آلوده دفن می‌شود.

این احکام خاص در فقه اسلامی درباره بدن شهید نشانه دیگری است از قداست شهید در اسلام. شهادت، قداست خود را از ناحیه چه امری دارد؟ بدیهی است که شهادت‏ از آن جهت که کشته شدن است تقدس ندارد. بسیاری از کشته شدن‌ها است که‏ نفله شدن است. احیاناً به جای اینکه افتخار باشد ننگ است. اینجا لازم است توضیح بیشتری بدهم: می‌دانیم مرگ و میرهای اشخاص انواع و اقسام دارد.

اول مرگ طبیعی؛ شخصی عمر طبیعی خود را به پایان می‌رساند و به طور طبیعی می‌میرد. این گونه مرگ‌ها قهرا عادی تلقی می‌شود، نه افتخار آمیز است و نه ملامت خیز، و حتی تأسف زیادی به دنبال خود نمی‌آورد و قهرا اینگونه مردن‌ها " نفله شدن " هم تلقی نمی‌شود.

دوم؛ مرگ اخترامی در اثر بیماری‌ها، مثلاً حصبه، وبا و غیره، یا در اثر حوادث یا سوانحی از قبیل زلزله و سیل و حوادثی از این قبیل. این گونه‏ مرگ‌ها ملامت یا افتخاری ندارد.

سوم؛ مرگ‌هایی که پای یک جنایت در کار است. یعنی مرگ‌هایی که از طرف‏ مقتول هیچ عملی صورت نگرفته است و قاتل صرفاً به موجب هوی و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص می‌دهد او را هدف قرار می‌دهد. در روزنامه‌ها مکرر می‌خوانیم که فلان زن فرزند خردسال شوهرش را سربه نیست‏ کرد، فقط به خاطر اینکه مورد علاقه شوهرش بوده است و می‌خواسته قلب‏ شوهر منحصراً در تملک خودش باشد. یا فلان مرد به دلیل اینکه فلان زن عشق‏ او را نپذیرفته است او را کشته است.

یا در تاریخ می‌خوانیم که فلان‏ حکمران همه فرزندان حکمران دیگر را قتل عام کرده است که در آینده رقابت‏ نکنند. در اینگونه جریان‌ها در ناحیه قاتل، جنایت و خباثت وجود دارد و عملش‏ نفرت‌انگیز تلقی می‌شود و در ناحیه مقتول، مظلومیت، بی دخالتی، نفله ‏ شدن، هدر رفتن وجود دارد و عکس‏العملش در انسان‌های دیگر تأسف و ترحم‏ است. بدیهی است که اینچنین مردن در عین اینکه تأسف‌انگیز و ترحم خیز است، تحسین‌آمیز نیست، افتخار شمرده نمی‌شود، زیرا مقتول به هیچ وجه‏ دخالتی نداشته است.

حسادت، عداوت و حقارت طرف موجب شده که بی سبب کشته شود.

چهارم؛ مرگ‌هایی که خود آن مرگ‌ها " جنایت " است: از قبیل خودکشی‌ها. اینگونه مرگ‌ها نفله کردن و هدر دادن خود است بدترین مرگ‌ها است. کسانی که در تصادف اتومبیل کشته می‌شوند و خود مقصرند، مرگشان از این قبیل مرگ‌ها است و همچنین کسانی که در راه یک گناه به هر شکل و به هر صورت باشد کشته شوند.

پنجم؛ ‬ مرگ‌هایی که شهادت است: مرگی شهادت است که انسان با توجه‏ به خطرات احتمالی یا ظنی یا یقینی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن «فی سبیل الله» از آن استقبال کند.

شهادت دو رکن دارد؛ یکی اینکه در راه خدا و فی سبیل الله باشد. هدف‏، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید. دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته باشد. معمولاً در مورد شهادت، جنایت هم هست. یعنی عملی که از جهت‏ انتسابش به مقتول، شهادت است و مقدس است، از جهت انتسابش به قاتل جنایت و پلیدی است.

شهادت، به حکم اینکه عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی‏ مقدس است و از هر گونه انگیزه خود گرایانه منزه و مبرا است، تحسین‏ انگیز و افتخار آمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می‌شود.

در میان انواع‏ مرگ و میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی برتر و مقدس‌تر و عظیم‌تر و فخیم‌تر است.»

منبع: خبرگزاری مهر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.