مدیریت بازار ارز یکی از مسائل تاریخی اقتصاد ایران بوده است و تاکنون در نظر و عمل، پیروان تفکرات مختلف راهحلهای متعددی را از جمله اتکا به بازار ارز آزاد در کشور ارائه دادهاند. به این معنا که دولت باید بازار آزاد را بهعنوان یک واقعیت بپذیرد و نباید در جهت مبارزه و حتی مداخله برای تنظیمگری در این بازار ورودی داشته باشد. این فروض و توصیههای مبتنی بر آن، متزلزل است و جای بررسی و تامل جدی دارد.
در یک معنای عمیقتر آزادی در بازار، آزادی از هر گونه هزینه مبادلاتی است که میتواند مانع تحقق آن قرار گیرد. البته بازار آزاد، در نظریه با نوع عملی آن تفاوت معناداری دارد، بهطوریکه عملاً هیچ بازاری نمیتواند کاملاً آزاد باشد. علت آن هم پیچیدگی خاص میدان عمل نسبت به میدان نظریه و تفکر است.
در بازار آزاد با درجه آزادی بیشینه، تعامل برای رسیدن به قیمت تعادلی توسط نیروهای بازار و نه دولت یعنی طرفین عرضه و تقاضا انجام میشود. در بازار آزاد تجهیز و تخصیص منابع بهدرستی صورت میگیرد و علتش این است که مناسبات و ترتیبات بازار آزاد منجر به رقابت کامل میشود. چنین حالتی کارایی نامیده میشود.
بازار آزاد به نوبه خود نتایجی در بردارد که دارای نقاط قوت و ضعفی هستند. ناظر به مفهوم بازار آزاد در اقتصاد دو نوع نقد وارد است:
۱_نقد به کلیت این مفهوم توسط اقتصاددانان نسبت به فروض و ویژگیها
۲_نقد خاص تعریف آن در ایران
نقد به فروض و ویژگیها (هزینههای بازار آزاد):
۱_در بسیاری از موارد دولت باید برای تشکیل بازار، به موقع مداخلاتی انجام دهد. در بازار ارزی، این نقش به عنوان بازارساز هم شناخته میشود.
۲_هزینه های مبادله (Transaction Cost) و هزینه و فایدههای بیرونی (Externalities)، ناظر به عدم توانایی بازار آزاد در مورد هزینههای ایجاد شده خارج از بازار است که به افراد بیرون از آن بازار هم سرایت میکند. در اینجا برای درونیسازی آنها نیاز به مداخلات جدی دولت پیدا میشود.
۳_تفکیک کارایی و عدالت
بنابراین بازاری آزاد است که در عمل واقعاً برای تقاضاکننده و تولیدکننده آزادی انتخاب و امنیت به ارمغان بیاورد و صرف آزادی از تنظیمگری دولت به معنی هیچگونه مداخله نه ممکن و نه شایسته خواهد بود.
نظر شما