تحولات منطقه

استاد حوزه علمیه گفت: حضرت زهرا(س) به حسب ظاهر برای پس‌گرفتن فدک دست به این اعتراض و سخنرانی زدند ولی فدک بخش کوچکی از خواسته‌های آن حضرت بود و دلیل قیام ایشان ایستادگی در برابر ظالم بود که مراحل متعددی هم داشت.

اصلی‌ترین دلیل اعتراض حضرت زهرا(س) غصب جایگاه خلافت بود
زمان مطالعه: ۶ دقیقه
حجت‌‎‌الاسلام والمسلمین حسین شهسواری؛ استاد حوزه علمیه، ۲۰ آذرماه در نشست علمی «چرا فاطمه(س) قیام کرد» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه روایت معروفی وجود دارد که فرموده است خداوند با غضب فاطمه(س) خشمگین و با رضایت ایشان راضی می‌شود، گفت: این روایت را حضرت زهرا(س) در آخرین ملاقات خلفای وقت بیان فرمودند؛ البته حضرت راضی به این ملاقات نبودند ولی حضرت علی(ع) را واسطه کردند و در نهایت این ملاقات صورت گرفت ولی حضرت زهرا(س) از آن دو رو برگرداندند، و با اینکه آن‌ها دوباره به جهت دیگر رفتند باز حضرت رویشان را به سمت مخالف برگرداندند و به تعبیر بنده گفتند ای دختر رسول‌الله چرا از ما رویگردان هستی مگر از ما ناراضی هستی؟ حضرت زهرا(س) خطاب به آنان فرمودند که آیا این روایت را شنیده‌اید؟ گفتند بله شنیدیم و حضرت فرمودند: خدایا شاهد باش که من از این دو راضی نخواهم بود تا اینکه به محضر پدرم حاضر شوم.
وی با اشاره به چرایی قیام حضرت زهرا(س)، افزود: معمولا در کتب در این باره تعبیر به مخالفت و نهضت و ... شده است ولی به نظر بنده قیام مناسب‌تر است؛ نکته دیگر اینکه حضرت زهرا(س) به حسب ظاهر برای پس‌گرفتن فدک دست به این قیام و سخنرانی زدند ولی فدک بخش کوچکی از خواسته‌های آن حضرت بود و قیام ایشان ایستادگی در برابر ظالم بود که مراحل متعددی هم داشت. بخشی از این قیام شامل رفتن به منازل انصار و مهاجرین و اتمام حجت با آنان و یادآوری ولایت حضرت علی(ع) و حق فدک بود. به آنان می‌فرمود مگر شما یادتان نیست که پیامبر(ص) در مناسبت‌های گوناگون علی(ع) را به جانشنیی خود انتخاب کرد؟ 
شهسواری با اشاره به اهمیت غصب جایگاه امامت و خلافت، اضافه کرد: یک فردی مدعی شده است که من خلیفه پیامبر(ص) هستم بدون اینکه دلیلی هم برای آن داشته باشد؛ این ادعا یعنی خلافت چون دروغ است حضرت زهرا(س) نمی‌توانند در برابر آن سکوت کنند. کتابی داریم به نام «الصراط المستقیم ...» که سه جلد و در مورد امامت است و کتابی جامع و حاوی غالب شبهات موضوع امامت است که نویسنده آن را از ۳۰۰ کتاب جمع‌آوری کرده است که ۶۰ کتاب در دسترس او بوده و مابقی را هم از منابع دیگر آورده است.
وی با بیان اینکه بیاضی یعنی نویسنده کتاب این مطالب را غالبا از کتب اهل سنت آورده است و اگر از شیعه هم نقل کرده است تمرکز او بر منابع سنی است، گفت: بنده مطالبی را از این کتاب می‌آورم؛ اولین نکته غصب جایگاه امامت است زیرا خلیفه اول کارهایی کرد که مستلزم جایگاه امامت و خلافت پیامبر(ص) بود؛ نکته دیگر بی‌توجهی به احکام قرآن درباره ارث از جمله فدک بود که ترمذی نقل کرده است حضرت زهرا(س) از خلیفه طلب ارث پدرشان را کردند که از جمله فدک هم بود ولی خلیفه رد کرد. نکته دیگر برخورد نادرست خلفا با مسلمین برای بیعت‌گرفتن بود و کسانی که بیعت نکردند هم به ارتداد و کفر متهم شدند و زن و فرزندان آنان به اسارت رفتند و جنایاتی در حق آنان صورت گرفت.  
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه شیخ حر در کتاب الواحده روایتی درباره مالک بن نویره نقل کرده است که وی مسلمان و محضر پیامبر(ص) شرفیاب شد و حضرت مطالبی به ایشان آموختند و وقتی او رفت حضرت فرمودند هر کسی بخواهد به چهره یک انسان بهشتی نگاه کند به مالک بنگرد، ادامه داد: بر اساس مستندات طبری و مسلم و بخاری و ... مالک بن نویره برخورد تندی با خلفا انجام داد که نشانه عدم حقانیت آنان است؛ نکته دیگر منع‌ کردن حضرت زهرا(س) از ارث از جمله هبه فدک بود. طبری، صاحب التقریب، ابن قتیبه، ترمذی، بخاری، سنن ابی داود همه نقل کرده‌اند که حضرت زهرا(س) سخنرانی مفصلی در مسجد انجام دادند و همه را قانع کردند که غصب فدک خلاف قرآن است. امیرمؤمنان(ع) هم خطاب به ابوبکر فرمود دو نفر شهادتی علیه فاطمه بدهند چه می‌کنی؟ و او گفت حد بر او جاری می‌کنم و علی(ع) فرمودند پس تو سخن خدا را در باب عصمت فاطمه(س) یعنی آیه تطهیر رها کردی و به شهادت دو نفر ولو اینکه عادل باشند تمسک می‌کنی؟ 
شهسواری بیان کرد: مسئله دیگر جمله‌ای است که ابوبکر گفته است یعنی اعتراف به افضلیت حضرت علی(ع) و قصد او بر کنار کشیدن از خلافت؛ طبری، بلاذری، سمعانی در الفضائل و ابن قتیبه این مطلب را نقل کرده‌اند که ابوبکر خودش را لایق این جایگاه نمی‌دانست و در تعبیر دیگری گفت که به من کمک کنید زیرا من مرتکب خطا می‌شوم و در برخی موارد فراموش می‌کنم؛ این نشان می‌دهد فردی در منصبی نشسته است که جایگاه او نیست و خودش هم معترف است.

اعتراف خلیفه اول به خطا و اشتباه

وی افزود: ابوبکر دائما از نقص و ضعف خود سخن گفته است ولی علی(ع) یکبار چنین سخنانی نداشتند؛ مطلب دیگر هم سخنی است که ابوبکر بارها تکرار کرده است یعنی من در آتش هستم یا وارد آتش شده‌ام و نمی‌دانم از این آتش خارج خواهم شد یا خیر؟ واقدی این مطلب را بیان کرده است. نکته دیگر که فراوان در منابع بیان شده است تخلف از پیوستن به جیش اسامه است که واقدی، جوهری، ابوهاشم مغربی و ... آن را نقل کرده‌اند. 
شهسواری با بیان اینکه براساس منابع اهل سنت، ابوبکر بارها گفته بود نزد من شیطانی هست که مرا از مسیر حق منحرف می‌کند، اظهار کرد: مسئله دیگر هم شک ابوبکر در مسئله خلافت بود؛ طبری نقل کرده است که او بارها می‌پرسید که آیا من سزاوار این جایگاه هستم؟ موضوع دیگر هم اعتراف او به این مطلب است که اگر می‌توانستم به گذشته برمی‌گشتم و آن خطاها را که درباره حضرت فاطمه(س) کردم انجام نمی‌دادم. واقدی، ابن عبدالبر و ... این مطالب را بیان کرده‌اند و اینکه او دستور آتش‌زدن خانه حضرت زهرا(س) را داد.

اصلی‌ترین دلیل قیام حضرت زهرا(س)

استاد حوزه علمیه در ادامه گفت: مسئله دیگر اجرای حدود بود که معمولا آن را به جا انجام نمی‌داد و از احکام به درستی مطلع نبود اما نکته اصلی غصب جایگاه خلافت بود زیرا کسی نمی‌تواند خلیفه پیامبر(ص) شود که از احکام اطلاعی ندارد و خودش هم به نقایصش معترف است که بنده به بخش‌هایی از آن اشاره کردم.
شهسواری ادامه داد: علامه طباطبایی در ذیل آیه ۱۲۴ سوره بقره توضیحات مفصلی درباره امامت بیان کرده است؛ بحث ما این است که وقتی امامت چنین جایگاه ویژه‌ای در آیات قرآن دارد آیا ابوبکر حق داشت که چنین کاری انجام دهد؟ آیه مورد بحث فرموده است که عهد امامت به ظالمین نمی‌رسد. براساس آیات دیگر از جمله «یهدون بامرنا» کسی می‌تواند مردم را به امر خدا هدایت کند که با ملکوت عالم به اذن خدا مرتبط باشد. این هدایت طوری نیست که هر کسی خود را خلیفه کرد ملاک هدایت باشد. 
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: حضرت زهرا(س) برای پاسخ به ادعای خلفا به آیات قرآن تمسک کردند، گفت: ایشان فرمودند شما که می‌گویید پیامبر فرمودند ما انبیاء از خودمان ارث باقی نمی‌گذاریم در مخالفت با سخن صریح قرآن است که فرمود حضرت سلیمان از داود ارث برد یعنی اگر این روایت جعلی شما درست باشد پس سخن قرآن نادرست است و سخن قرآن هرگز خطا نیست. علامه طباطبایی با تحلیل دقیق از آیات قرآن فرموده است که امامت حتما مجعول حضرت حق تعالی است و این امر در اختیار هیچ کسی نیست یا اینکه امام باید از طرف خداوند معصوم باشد ولی خلفا عصمتی نداشتند که بخواهند خود را جانشین پیامبر(ص) معرفی کنند.
شهسواری بیان کرد: علامه در ذیل مباحث امامت دارد که مردم از این جهت چهار گروه هستند؛ برخی از ابتدا تا آخر عمر ظالم هستند؛ دسته‌ای از اول عمر تا آخر ظالم نبودند؛ دسته سوم بخش اول عمر را ظالم بودند ولی توبه کردند و برعکس کسانی بخش اول را ظالم نبودن ولی آخر منحرف شدند؛ حضرت ابراهیم(ع) شانشان اجل از سه قسم است و فقط مشمول این رویکرد هستند که هیچ وقت ظالم نبودند.
وی تاکید کرد: حضرت زهرا(س) در خطبه معروف فرمودند شما که مدعی جانشینی پیامبر(ص) هستید صلاحیت این جایگاه را ندارید؛ حق خمس و فدک را غصب کردید و حق خلافت را از علی(ع) گرفتید و این کارها جایگاه امام است نه مدعیان خلافت پیامبر(ص).
منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.