پیشنهاد سردبیر

۳۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۷
کد خبر: 311165

سعید افشاران / « از تنگی چشم پیل معلومم شد / آنان‌كه غنی ترند محتاج ترند»

خوی خواندن

حکایت سیاهی لشکر فرهنگ مآب، اما فرهنگ گریز ما نیز چیزی شبیه همین مثل فارسی است.

مصداق جماعتی که گاه و بیگاه به رسم عادت می‌نویسد و مشق می‌کند، اما خوی خواندن را در خود نمی‌پرورد.

می‌گویند، تعداد دانشجویان کشور به بیش از چهار میلیون نفر و شمار دانش آموزان به بیش از دوازده میلیون نفر رسیده است، ضمن آنکه 70 هزار عضو هیأت علمی و یک میلیون کادر آموزشی نیز عهده دار تعلیم دانشجویان و دانش آموزان این سرزمین هستند، جماعتی که حتی اگر بپذیریم بخشی از آنها با تحقیق و پژوهش بیگانه‌اند ، به هر تقدیر قرار است بخوانند و بیاموزند.

 اگر این ارقام را نه با رقم 10 دقیقه که با همان عدد اغراق‌آمیز 79 دقیقه سرانه مطالعه نیز مقایسه کنیم، تصویری که از کتاب گریزی جمعیت تحصیلکرده می‌توان ترسیم کرد، تأسفبار است.

رشته کتاب نخوانی تحصیلکردگان در دو نهاد رسمی و غیر رسمی خانواده و مراکز آموزشی گره خورده است. ناگفته پیداست از والدین و اولیای بیگانه با کتاب نمی‌توان انتظار تربیت کتابخوان داشت. این است که کارشناسان علوم اجتماعی معتقدند، سرانه کتابخوانی نسبت مستقیمی با تعداد کتاب و یا سرانه فضایی دارد که هر خانواده و یا هر محیط آموزشی به کتابخانه اختصاص داده و می‌دهد.  

شاید بتوان گفت، مهمترين انگيزه‌اي که سبب مي‌شود تحصیلکردگان و طالبان علم سراغ کتاب نروند، بي‌نيازي از مطالعه و حس داناي کل بودن آنهاست.

حضور در شبکه هاي اجتماعي و مواجه شدن با اطلاعات سطحی، اقیانوسهایی را با عمق یک وجب آفریده است که طول موج دانسته‌های آنها انگیزه پیشرفت و توسعه را در نهاد کمتر کسی بیدار می‌کند.

با این توصیف هر قدر هم که بر طبل صنعت نشر و بالیدن بر رشد عناوین کتابها بکوبیم ، آنچه به گوش خواهد رسید، تنها انعکاس افسوسی است که مدام برای خود ما تکرار خواهد شد و بس. 

آنگاه باید به این پرسش پاسخ گفت که به راستی سهم هر تحصیلکرده از آگاهی چند برگ از یک جلد کتاب در فرصتهای پیش روی اوست. از آن گذشته دانشی که همچنان در قید تست و آزمون اسیر است، چگونه می‌تواند بند از پای عقب‌ماندگی
 ملتی بگسلد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.