سرفههای چرکین بازار سرمایه در پاییز امسال و غباری که تالار شیشهای را مکدر کرده، گواه بدحالی بورس و افت شاخص به محدوده 61 هزار واحد است. آمار و ارقام نشان میدهد، در بازه زمانی شهریور سال گذشته تا شهریور امسال 57 هزار میلیارد تومان از ارزش بازار سرمایه کاسته شده است و همین افت چشمگیر ارزش سبب شده تحلیلگران این بازه زمانی را یکی از پرتلاطمترین دوران حیات بورس توصیف کنند؛ زیرا کمتر بورسی در جهان این افت ارزش را تجربه کرده است.
واقعیت تلخ دیگر اینکه شاخص بورس به عنوان نمایشگر وضعیت اقتصاد ملی، از ابتدای شهریور 93 تا ابتدای شهریور امسال 10 هزار واحد افت داشته و هر ماه به طور متوسط 777 واحد ریزش کرده است.
عقبگردی به یک سال گذشته، ما را به روزهای پرهیجان مذاکره هستهای با غرب میبرد؛ روزهایی که نوید بخش رفع تنگناهای تحمیل شده بر پیکره نحیف اقتصاد ملی و از جمله بازار سرمایه بود. در تابستان امسال و پس از حصول توافق هستهای، اما بازار سرمایه به مدت یک هفته با نزولی شدن رشد شاخصها همه را غافلگیر کرد، اما چند روز بعد با انتشار اخبار مربوط به ورود هیأتهای خارجی به روزهای سبز رونق رسید و پس از آن بار دیگر در مدار سقوط قرار گرفت. این پرسش که چرا بورس در واکنش به توافق هستهای برخلاف انتظارات ظاهر شد و پیشبینیها مبنی بر بازگشت رونق را به چالش کشید، هنوز بدون پاسخ روشن باقی است، اما اغلب کارشناسان بازار سرمایه عقیده دارند، این روزها، روزهای دشواری برای این بازار است.
***
به گفته بهزاد صمدی، معاملهگران بازار سهام شاهد شرایط پیچیده و غیر عادی در بورس هستند، از جمله اینکه سهامداران شرکتهایی که پیش از توافق به مجمع سالیانه رفته بودند، با بازگشایی قیمت سهام خود هر کدام با 10 درصد بالاتر از قیمت بسته شدن پیش از مجمع مواجه شدهاند، اما سهمهایی که پس از توافق از مجمع بازگشتهاند، به طور مشخص با 10 درصد منفی پایینتر از پیش از توقف نماد معاملاتی در مجمع.
وی میگوید: انتظار بازار سهام از تحلیلهای پس از توافق برآورده نشده است و دلایل مختلفی برای این وضعیت دور از انتظار میتوان بررسی کرد؛ از جمله اینکه با وجود سرازیر شدن پولهای سرگردان و بدون تحلیل در پیش از توافق به دلیل عدم برآورده شدن انتظارات خود از بازار و تداوم روند اصلاحی عاملی به نام ترس برای این پولها ایجاد شد و به دلیل همین ترس، فشار فروش و عرضه بالا گرفت و در نتیجه آن بقیه بازار را با عرضه زیادی روبهرو کرد.
صمدی بر این باور است، خریدهای اعتباری بیش از حد، ورود بیش از حد پول به بازار و دید نوسانی و کوتاه مدتی سهامداران به بازار، سونامی عرضه را در پی داشت.
در همین حال جواد عشقی، دیگر تحلیلگر بازار سرمایه، سقوط این روزهای بورس را آن هم پس از حصول توافق هستهای، به وجود مدیریت سایه در هدایت و کنترل فرمان مدار حرکتی بورس مربوط میداند.
وی اضافه میکند: قابل کتمان نیست که حجم نقدینگی بالا در یک دهه گذشته سبب شده تا میلیاردها تومان پول در میان حسابهای بانکی معلومالحالی جابهجا شوند که هنوز هم بازنگشته است. منطق سرمایهگذاری میگوید، اگر توافق هستهای حاصل شد، آثار واقعی آن بر اقتصاد و سودآوری شرکتها در سال آینده محقق خواهد شد، نه در کوتاه مدت. اصل هوشمندی در بازار سهام به این موضوع تکیه دارد که آثار توافق هستهای در میانمدت و بلندمدت میتواند انتظارات را برآورده کند، بنابراین ترجیح میدهد که اکنون به بازار ورود نکند.
به باور این صاحبنظر، با توجه به افزایش انتظارهای آینده معامله گران و بروز هیجان ناشی از پیشبینیهای پس از تحریم بیش از 30 تا 40 درصد از رشد بازار سهام در این دوره به اصطلاح پیشخور شد.
عشقی، عقیده دارد، تیم اقتصادی دولت در مقابل بازار سرمایه حرفهای و هوشمند، از قوت بالایی برخوردار نیست و با مدیران کمتجربه و سرگردان مواجه است.
وی ادامه میدهد: بزرگترین سهامدار بازار سرمایه ایران خود دولت است و این در حالی است که متولی بازار فقط در اجرای سیاستهای انقباضی تبحر دارد، در حالیکه سمت عرضه نیز باید کنترل شود. از سویی دیگر، در شرایطی که بازار به حمایت نیاز دارد، معلوم نیست صندوق توسعه در چه حال و هوایی قرار دارد؟ بهانه اینکه منابع صندوق تمام شده، قابل قبول نیست؛ زیرا اگر هر روز هم پول چاپ کرد و به این صندوق داد، یک روز تمام میشود. بازار هوشمند سرمایه وقتی تناقضها را مشاهده میکند، چاره کار را در خروج از بازار میبیند تا پس از امن شدن فضا دوباره باز گردد.
در مجموع کارشناسان بازار سرمایه عقیده دارند، رکود تورمی، و کاهش اعتماد سهامداران و همچنین ابهامهای موجود در صنایع بورسی، سهامداران را دست به عصا کرده است، در نتیجه بازار سرمایه این روزهای حال خوشی ندارد، اما به زودی و با اصلاح بازار سرمایه دوباره به رونق لبخند میزند.
***
اما مدیران بورسی برای این نوسانها توجیهاتی ارایه میدهند و در مجموع معتقدند، به دلیل پایین بودن قیمتها امروز شرایط برای سرمایهگذاری در بورس مناسب است. جانشین رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در امور ویژه میگوید: وضع منفی که از بورس ارایه میشود، نادرست است و افق روشنی برای آن وجود دارد و نرخ سود از عوامل افت رونق بورس است که باید کاهش یابد. واقعیت این است که نرخ سود را نمی توان بدون توجه به مؤسسههای مالی و اعتباری غیرمجاز در نظر گرفت؛ زیرا آنها زیر نظر بانک مرکزی نیستند، اما ۲۵ درصد از نقدینگی کشور را در اختیار دارند.
حسین فهیمی خاطرنشان میکند: حساسیت بورس به شاخصها، اتهام ناروایی به این سازمان است و سازمان بورس از شرکتها میپرسد که چرا وضع شاخصها به این صورت درآمده است؟
وی با بیان اینکه حمایت کافی از سرمایهگذار در کشور انجام نمیشود، ادامه میدهد: شرکتهایی که در بورس با امتیازاتی پذیرفته شدهاند، باید امتیازهای آنها به رسمیت شناخته شود. همه شرکتهای معدنی در بورس پروانه بهرهبرداری از معادنی دارند که برای آنها تأسیس شدهاند. شرکت مخابرات مجوز بهرهبرداری از اپراتور همراه اول را دارد، اما هر از چند گاهی نهادهایی از مجلس، دولت و قوه قضاییه درباره این شرکتها اظهار نظر و اقدام میکنند که همه این اظهار نظرها و اقدامها باید متوقف شود.
وی عقیده دارد، داراییهایی را که به مردم فروخته شده، باید به رسمیت شناخت و از آن حمایت کرد، اما وقتی دیدگاه سازمان برنامه و بودجه، برای تنظیم برنامه و بودجه کسب بیشترین درآمد از شرکتهای بورسی است، دیگر نمیتوان صحبتی از عزم ملی در حمایت از بازار سرمایه کرد!
جانشین رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در امور ویژه میگوید: زمانی که سازمان مالیاتی در تدوین معافیتهای مالیات در بازار سرمایه رویکرد تحقق همه درآمدها را دارد، دیگر نمیتوان از عزم ملی سخن گفت و از سوی دیگر، هدفمندی یارانهها یکی از بارهای سنگینی است که دولت را مجبور کرده به جای پرداخت پیمانکاران که اثر مستقیم بر شرکتهای پیمانکاری و شرکتهای فروشنده مواد به آنها دارند، یارانه بپردازد؛ چون نمیتواند چنین هزینهای را پرداخت کند.
در حالی که بورس با سقوط روز افزون شاخصها دست و پنجه نرم میکند، دولت و مجلس سعی دارند به هر روشی اعتماد را به بازار سرمایه بازگردانند و محمد فطانت رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار- مردی که به گفته خودش به محض آمدن به بازار سرمایه عهد کرده بازار را پیشبینی نکند - همچنان معتقد است، دولت حامی بازار سرمایه است.
معاون اول رئیس جمهور نیز بر این باور است که دولت به طور جدی مصر است بازار سرمايه کارکرد اصلي و طبيعي خود را داشته باشد و به دور از مداخلات دولتي فعاليت کند. به گفته اسحاق جهانگیری از آنجا که اقتصاد ايران در طول ساليان گذشته «دولت محور» بوده و به رغم ابلاغ سياستهاي کلي اصل 44 قانون اساسي، اين شرايط هنوز تغيير مناسبي نداشته، بنابراین نيازمند ادامه اصلاحات در قوانين و مقررات و تغيير در ذهنيتها و رويکردها هستيم.
وی تأکید میکند، دولت همه توان و اختيارات خود را به کار خواهد گرفت تا مشکلاتي چون تحريمهاي ظالمانه دشمنان را برطرف کند، اما برخي اقدامهای اصلاحي، نيازمند برنامههاي بلندمدت، بررسي دقيق، آسيبشناسي و سپري شدن مدت زمان لازم است.
نظر شما