یکی دو سال پیش در همین ستون یادداشتی از باب هشدار و نصیحت برای سازندگان برنامه خوب عموهای فیتیلهای نوشتم. خیلی برادرانه نکاتی را یادآور شدم و پیشنهاد اصلاح دادم. چند روز بعد از آن نوشته، یکی از عموها که تهیه کننده و عمود خیمه این برنامه است به من زنگ زد و با لحنی نه چندان دوستانه، پاسخی داد و از مشکلات پشت صحنه این کار گفت که برخی در نوع خود مرا متأثر کرد و برخی البته به گمانم عذر بدتر از گناه بود برای آن اشتباههایی که در نوشته من اشاره شده بود. البته آن بزرگوار نمیدانست که من هم دستی بر برنامهسازی در آن سازمان عریض و طویل داشتهام و راه و چاه آن خطه را میدانم. این را هم بگویم که برخی از مشکلاتشان برای من تازگی داشت و در حقیقت دلم سوخت که این بچهها با چه زحمتی همین مقدار کار را به پخش میرسانند. آن ماجرا گذشت و کمتر از یک سال بعد آن اشتباه سهوی در این برنامه رخ داد و آنچه نباید، شد. البته این را بگویم که در این سوءتفاهم ایجاد شده، انصافاً به این بچهها ستم شد و خیلیها حتی از اصحاب رسانه چشم بر سالها زحمات آنها بستند و با یک اشتباه، همه چیز را فراموش کردند، اما به گمان من اگر آنها پیش از آن، انتقادها را جدی میگرفتند و با آنها که از سر دلسوزی نکاتی را متذکر میشدند، به چشم دشمن خونی خود نگاه نمیکردند، شاید چنین نمیشد، زیرا به طور مثال انتقاد من کم و بیش در همین حیطهای بود که بعدها از آن آسیب دیدند. این مقدمه طولانی را بهانهای کردم تا یک تذکر کوتاه بدهم. برخی برنامهسازان، مجریان، خبرنگاران و چهرههای تلویزیونی، همین که رسانه ملی آنها را زیاد نشان میدهد و در خیابان و بیابان ملت آنها را میشناسند و دنبال عکس گرفتن با آنهایند، وهم برشان میدارد. گمان میکنند ناگهان همه فرا گرفتنیها را فرا گرفتهاند و پس از شهرت، بیشتر در رمان زندگیشان، در نقش دانای کل ظاهر میشوند. با کمال تأسف شیوه مدیریت این چهرهها نیز در رسانه ما به گونهای است که برنامهها به جای موضوع، مجری محور شوند. شاید بنا بر این نباشد، اما وقتی برنامه سازان به این سمت میروند، کسی مانع آنها نمیشود و این جماعت هم که میدان را خالی میبینند، هی بیشتر به سمت خودشان غش میکنند. به طور مثال چند شب پیش در مهمترین بخش خبری رسانه ملی، خبر به مأموریت رفتن یک خبرنگار خودشان را پخش کردند که عازم آمریکا بود. چند نفر با مزاح و مطایبه و از سر شوخی و شنگی برای هم شعر خواندند و نریشن هم به ملت ایران اعلام کرد چه اتفاقی در حال رخ دادن است و روی تصاویر این خبرنگار آهنگ سوزناکی هم پخش کردند...
یکی نیست بگوید عزیزان من! اینجا پاچال نانوایی خانوادگی شما که نیست، رسانه ملی است! همین کارها را میکنید، اجازه میدهید جزئیترین امور زندگی برخی، همین طور دورهمی برای هشتاد میلیون ایران وقت و بیوقت پخش شود تا بعد که یکی از اینها گند میزند یا فیلمی از یک شیرینکاریاش لو میرود یا تصمیم به مهاجرت میگیرند و یا از فلان رسانه نامطلوب سردرمیآورند، نمیتوانید جمعش کنید. آن وقت فلان جانباز که قبلاً همین جا از او یاد کردیم، سه دهه است آرزو دارد پنج دقیقه در این رسانه حرف بزند؛ بگذاریم. شما را به خدا رسانه ملی را میلی اداره نکنید!
۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۴۲
کد خبر: 344027
نظر شما