در روزگاری که فضای مجازی و زندگی مدرن آرامش را از جسم و روح ما گرفته نمیتوان منکر این شد که شعر و ادبیات میتواند روحهای ناآرام را آرامش دهد، اما با همه اینها حداقل در جامعه خودمان میبینیم که شعر و ادبیات به اندازه گذشته در زندگی انسان امروز جایگاهی ندارد.
امروز روز بزرگداشت عطار نیشابوری، شاعر و عارف بزرگ قرن ششم هجری است. سالنهای دانشکدههای ادبیات دانشگاههای شهرهای مختلف حتماً برای این شاعر بزرگ بزرگداشتهایی خواهند گرفت.
روی صندلی این سالنها به غیر از دانشجویان ادبیات(با اغماض) و اساتید ادبیات قشر دیگری ننشسته و مردم امروز آنقدر دغدغههای ریزودرشت معیشتی دارند که علاقهای ندارند به مقالههای نوشته شده با موضوع عطار گوش دهند.
مطمئناً هیچکس این نیاز را در خودش نمیبیند که حداقل امروز یکی از آثار عطار مثل اسرارنامه، الهی نامه، منطق الطیر، مصیبتنامه، مختارنامه، تذکره الاولیا و دیوان اشعار این شاعر را تورق کند و چندبیتی را با خودش نجوا کند تا هم این شاعر را بشناسد، هم روح ناآرامش آرام شود.
فارغ از این نگاه آرمانی آیا فضای فرهنگی، اساتید، عطارشناسان، محققان و عطارپژوهان در کنار همه تلاشهای علمیشان دغدغه انتقال مفاهیم عرفانی و شاعرانه زیبای عطار را به نسل امروز داشته و برای رسیدن به این خواسته تلاش کردهاند؟
دکتر رضا اشرفزاده، محقق و عطارپژوه به سؤالات ما درخصوص این دغدغه و چگونگی انتقال مفاهیم شعری عطار به نسل امروز پاسخ میدهد. این گفتوگو را بخوانید.
با توجه به جریانهای عرفانی که در جامعه ما وجود دارد که بعضی از این جریانها رگههای انحراف هم در خود دارد و با توجه به اینکه سرچشمههای عرفان اسلامی در آثار شاعران بزرگ ایران وجود دارد، چقدر در انتقال این عرفان به نسل امروز تلاش شده است؟
در مورد ارزش آثار و سرودههای بزرگانی مانند حافظ، سعدی، عطار، مولوی و دیگر شاعران بزرگ از چند جنبه میتوان صحبت کرد، چون تفکرات این شاعران بر اساس تفکرات اسلامی است.
مفاهیم دینی گاهی به شیوه احادیث و روایات تفسیر میشود و گاهی با زبان هنر و شعر. طبیعی است که زبان هنر در بین جوانان طرفداران بیشتری دارد که باید از این مسأله استفاده کرد. از طرفی آثار شاعران و بزرگان آکنده از آیات قرآن و تفکرات بزرگان دین است و در دنیای امروز که مدرنیته جوانان را سرگرم کرده، کسانی که طالب آرامش درونی هستند میتوانند از مضامین اشعار شاعرانی مانند عطار استفاده کنند تا روح و قلبشان آرام شود. به همین دلیل این آثار باید با زبان ساده در اختیار جوانان قرار بگیرد تا برای آنها جذاب و خواندنی باشد.
چطور این آثار میتوانند امروزی شوند؟
گزیده کردن آثاری مثل مثنوی، منطقالطیر و بطورکلی آثار شاعران کهن بهترین روش برای خوانده شدن این آثار است. از طرفی ساده کردن زبان شعر و تبدیل آن به نثر امروز مخصوصاً برای گروه سنی نوجوان در مورد توجه قرار گرفتن آثار کهن برای نسل امروز بیتأثیر نیست. من چند سال گذشته داستانهای عطار را به زبان ساده برای گروه سنی نوجوان بازنویسی کردم که اتفاقاً از این کتابها استقبال زیادی شد، اما مطمئناً تعداد این نوع آثار کم است و باید بیشتر از اینها منتشر شود.
توجه جامعه مخصوصا جوانان به آثار پائولو کوئلیو که برگرفته از عرفان مولوی است نشان از علاقهمندی جوانان به مسائل عرفانی دارد. با توجه به این استقبال چرا بازنویسی متون کهن توسط نویسندگان، جدی گرفته نمیشود؟
این بخاطر شرایط بسیار بد و اسفناک چاپ و نشر در ایران است. مرحله چاپ اثر وارونه شده و بجای اینکه ناشر به نویسنده پول بدهد نویسنده به ناشر پول میدهد تا اثری که برایش زحمت کشیده است منتشر کند.
اگر بخواهیم آثار کهن مورد توجه نسل امروز باشد باید شرایط چاپ و نشر این آثار فراهم شود، یعنی هم داستاننویسانی باشند که این بازنویسی را بخوبی انجام دهند و هم مؤسساتی که از چاپ این آثار حمایت کنند.
باید دل فرد یا افرادی برای عرفان اسلامی و گسترش این عرفان در جامعهای که نیاز به خواندن این مطالب دارد، بتپد و از انتشار این آثار حمایت شود. به هر حال ناشران به دنبال این هستند که سرمایهشان بازگردد و نمیتوان بر آنها خرده گرفت که چرا این آثار را منتشر نمیکنند. به بیان دیگر برای انتشار بازنویسی متون کهن، هم نیاز به برنامهریزی داریم و هم حمایت.
نظر شما