اغراقآمیز نخواهد بود اگر بگوییم نمایشگاه بینالمللی کتاب، همانقدرکه برای شاعران صاحبتألیف اهمیت دارد، برای ناشران هم مهم است، و حتی درستتر این است که بگوییم ایام نمایشگاه برای ناشران از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه قرار است حاصل تلاشها و زحمات یکساله خود را در دو بُعدِ مادی و معنوی دریافت کنند و شاید بدلیل همین دوبعدیبودن بازده نمایشگاه برای ناشران است که برای همین ایام دهروزه که چیزی معادل یک سیوششمِ روزهای سال است، یک سال برنامهریزی میکنند.
اغلب ناشران در تلاشند تا در ده روز نمایشگاه کتاب، فضایی فرهنگی همراه با رقابتی سالم با دیگر ناشران فراهم کنند و هدف اصلیِ آنها جلب رضایت مخاطبان، و نیز ارتقای سطح کیفی کارِ خود نسبت به سالهای گذشته است؛ دو مسألهای که توأمان، موجب بالارفتن اعتبار ناشر نزد مخاطبان و مؤلفان میشود. اما در این میان ناشرانی هم هستند که چیزی از اعتبار فرهنگی و رقابت سالم نمیدانند و هدف اصلیشان از حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب، کمکردن روی رقباست ولاغیر.
این گروه از ناشران، هرسال نسبت به سالهای قبل، روشهای نوینی برای رقابت ناسالم خود بکار میگیرند و موفقیت خود را نسبت به سالهای قبل، نه در افزایش میزان رضایتمندی مخاطب میدانند و نه در ارتقای سطح کیفی حضور خود در نمایشگاه، بلکه صرفاً یکچیز برایشان مهم است و آن میزان آزاری است که به نشر رقیب میرسانند.
در موارد بسیار، این گروه از ناشران، چندهفته قبل از شروع نمایشگاه دست بکار میشوند و با شایعهپراکنی درمورد نشر رقیب، وارد میدان میشوند.
این قبیل شایعهپراکنیها بیشتر معطوف به قطع همکاری شاعران مطرح با ناشر مذکور، لغو مجوز حضور در نمایشگاه برای ناشر مذکور، کوچکتر بودن غرفه ناشر مذکور نسبت به سالهای قبل، تقلب در تیراژ کتابها، عدمتوانایی آن ناشر برای گرفتن فروشنده، لغو مجوز بخش عمده کتابهای ناشر مذکور و... است.
و اما در روزهای نمایشگاه بینالمللی کتاب، این گروه از ناشران بطور مرتب افرادی را برای رصدکردن یا همان پاییدنِ غرفه رقیب میفرستند و چندینبار بخاطر شلوغبودن غرفه ناشر رقیب و احیاناً بیرونبودنِ مثلاً کمی از موی فروشنده غرفه رقیب، یا مورددار بودن یکی از کتابهای نشر رقیب، درِ حراستِ نمایشگاه را از پاشنه درمیآورند که «آقا این چه وضعش است؟ غرفههای مجاور غرفه ناشر مذکور چه گناهی کردهاند که شلوغی آن غرفه، راهرو را میبندد و مانع کسب آنها میشود؟»
شیوه دیگر این ناشران این است که با یکی دو ناشر دیگر ائتلاف میکنند و با چاپ و پخشکردن برگههای تبلیغاتی که بالای آنها نوشته «ناشر شعر»، و با ذکر اسم چند ناشرِ دوست و همراه، و حذف نام ناشر مذکور، سعی میکنند آن ناشر را مثلاً حذف کنند.
همچنین این قبیل ناشران به تمام فروشندهها و شاعرانِ حاضر در غرفه خود میسپارند که مثلاً اگر کسی آمد و پرسید که کتابهای مثلاً علیرضا آذر و احسان افشاری و کاظم بهمنی و رضا کاظمی و حامد عسگری را از کدام غرفه میتوانند تهیه کنند؟ یک کلام بگویند «نمیدانم»! در غیر اینصورت غرفه را در اسرعوقت ترک کنند! و... و... و...
این هم از ناشرانیکه قاعدتاً باید دغدغه فرهنگ! داشته باشند.
نظر شما