قدس آنلاین: این آثار آسیب های جدی و خطرناکی در پی دارد و مبانی اعتقادی فرد را زیر سوال برده و متزلزل می کند و در باور چنین فردی خدا دیگر مفهوم متعالی نداشته و به هویت غیرواقع گرا تبدیل می شود.

زنگ خطر بازار کتاب که به گوش مسئولان نمی رسد!

به گزارش قدس آنلاین، با حجت الاسلام رسول حسن زاده، نایب رییس موسسه علمی فرهنگی بهداشت معنوی در خصوص چرایی اقبال عمومی از کتاب های نوشته شده در زمینه جنبش های نوپدید به گفت و گو نشسته ایم؛ گفت و گوی ما را با این استاد حوزه و دانشگاه و مولف کتاب "نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد" می خوانید:

 

جناب حسن زاده! با وجود هشدارهای صاحبنظران و کارشناسان عرفان های نوظهور و جنبش های نوپدید، چرا باز هم استقبال مردم از آثار ترجمه شده این جنبش ها در بازار کتاب در سطح پایینی قرار ندارد و کتاب هایی از این دست فروش می رود؟

پیش از پاسخ به این سوال باید دانست تنها جامعه ایران اسلامی ما در معرض این جنبش ها قرار نگرفته بلکه این مساله پدیده ای جهانی است و ما باید در مختصات جهانی این ماجرا را تحلیل کنیم.

به همین دلیل این جریان ها با قدرت رسوخی که داشته اند، توانسته اند مانند کشورهای دیگر وارد جامعه ما شوند، این نفوذ غالبا از طریق نشر کتاب، آموزش، برگزاری کارگاه های آموزشی و ... بوده است که برخی از این جنبش ها حتی بدون تابلویی مشخص یا با عنوان و تابلویی دیگر فعالیت خود را ادامه می دهند.

به عبارت دیگر این جنبش ها گاه چنان عمل می کنند که عدم آگاهی نسبت به ماهیت اینها وجود دارد برای مثال در قالب کتاب های روان شناختی زرد می توان دید که آن ها مباحث معنویت و موفقیت را در هم آمیخته و آموزه های معنوی جدید ارائه می دهند یا در قالب مباحث مدیریت، درمان گری و ... ذهن افراد را به سمت اهداف خود می برند.

 

آیا این احساس خطر از سوی مسوولان ما جدی گرفته شده است؟

متاسفانه، ما عزم جدی برای مبارزه در برابر این جنبش ها نداریم، شاید برخی از مسوولان هنوز وجود این معنویت های نوپدید را به عنوان آسیب درک نکرده و به همین دلیل اقدام به برخورد جدی با آنها نمی کنند در حقیقت یکی از مسائل موجود، عدم درک ما از پیامدهای ناگوار و منفی این جنبش هاست که کمتر درباره آنها حتی کتاب نوشته و به تحلیل پرداخته ایم.

 

این در حالی است که در غرب آسیب روانی و اجتماعی این جنبش های معنوی مورد بررسی قرار گرفته و در خصوص آن کتاب هایی تالیف شده است و حتی خانواده هایی که نگران جوان های خود شده اند، با تشکیل گروه هایی حساسیت خود را در این باره به نمایش گذاشته و در پی راهکار بوده اند اما متاسفانه در جامعه ما حساسیت خاصی نسبت به این موضوع وجود ندارد و پیامدها و آسیب های آن بررسی نمی شود.

 

باید توجه داشت که شیوع جنبش های نوپدید جامعه را به سوی خمودی و تسلیم پذیری و رکود پیش می برد، متاسفانه، غالب مسوولان ما به این مساله نگاه خوش بینانه دارند و حتی گاه وقتی با آنها این موضوع در میان گذاشته می شود، آنها بیان می کنند شما نیمه پُر لیوان را ببینید این در حالی است که معنویت های نوظهور آموزه های تخریبی و سکولار با خود به همراه دارند و ضرر آن ها بیشتر از نفعشان است.

 

در حقیقت بستر ایجاد و رشد جنبش های نوپدید، غرب است هر چند این جنبش ها رنگ و بوی عرفان های شرقی به خود داشته باشند اما پیامدهای مدرنیته همراه داشته و بنابراین هر جا فرهنگ غربی وارد می شود، این معنویت ها به نوعی وصله جور و دنباله ای هستند که با فرهنگ غربی همراه بوده و روح حاکم بر این فرهنگ همین جنبش ها هستند. بنابراین، به هر میزان سبک زندگی جامعه ما به سوی فرهنگ غربی می رود، ما جای پا و آثار جنبش های نوپدید را نیز در جامعه بیشتر مشاهده می کنیم ضمن آن که غرب این خوراک مسموم را در قالب کتاب و آثار و تولیدات دیگر وارد بازار می کند تا گریبانگیر مردم شود.

 

بنابراین، در جامعه ما از دو جهت این مساله قابل بررسی است نخست آن که معنویت یک نیاز برای مردم است و هر جا نیاز وجود داشته باشد، بازار نیز هست و کتاب در این زمینه نوشته می شود و مردم به سراغ این آثار و نوشته ها و کتاب ها می روند از سوی دیگر در این زمینه بازارسازی صورت می گیرد و بسیاری از غربی ها به این مساله نگاه ویژه ای دارند و از این فرصت سوء استفاده کرده و به اصطلاح با یک تیر دو نشان می زنند، نخست آن که با انتشار و ترویج چنین کتاب هایی مردم را به اهداف خود نزدیک می کنند و در گام بعد سود حاصل از فروش این آثار نصیب آنها می شود.

به طور مثال ریچارد کینگ این جریان را بررسی می کند که امروز بحث معنویت گرایی جدید تبدیل به کالای بازاری شده و در این راستا کالاسازی می شود و این یک منبع درآمد برای نظام سرمایه داری است که زمانی همه چیز حتی عرفان را تبدیل به کالا می کرد. به عبارت دیگر معنویت یک بازار خوب و مناسب و پُرسود برای نظام سرمایه داری به وجود آورده است. لذا غرب با یک حرکت دو عرصه را تحت تاثیر قرار می دهد نخست عرصه تجارت و دوم فرهنگ.

 

این پروسه به چه صورت رخ می دهد یعنی این که اشاره کردید هم عرصه تجارت و هم عرصه فرهنگی در این زمینه تحت الشعاع قرار می گیرد، به چه صورت است؟

از آن جا که مردم ما نیز نیاز به معنویت و گره خوردن به آن را دارند، غرب در کشور ما نیز شبکه سازی تجاری برای فروش این کتاب ها ایجاد کرده است و از این راه درآمدزایی مناسبی برای خود فراهم کرده است. به طور مثال ما شاهد هستیم کتابی همچون «راز» نوشته راندا برن، بارها تجدیدچاپ شده و در دسترس عموم جامعه قرار می گیرد. در حقیقت غرب ابتدا نیازسازی می کند، سپس برای رفع این نیاز محصولات نوشتاری خود را با دو هدفی که اشاره شد، روانه کشورهای هدف می کند.

این در حالی است که این آثار آسیب های جدی و خطرناکی در پی دارد و مبانی اعتقادی فرد را زیر سوال برده و متزلزل می کند و در باور چنین فردی خدا دیگر مفهوم متعالی نداشته و به هویت غیرواقع گرا تبدیل می شود. همچنین، بسیاری از آموزه های دینی زیر سوال می رود و فرد به طور کلی دچار شک و شبهه و انحراف می شود.

 

این که اجازه ندهیم این دست کتاب ها در جامعه رواج پیدا کند و در دسترس همگان باشد، آیا با آزادی بیان و اندیشه در تضاد نیست؟

ما در مباحث فقهی، بحثی به نام کتب ضاله (کتاب هایی که گمراه کننده هستند) داریم، که اجازه خرید و فروش آنها محدودیت دارد و باید در مقابل انتشار این آثار، کتاب هایی تولید کنیم که پاسخی برای نظریه فرد مقابل داشته باشد و بتواند آن عرفان ناب اسلامی را به مخاطب عرضه کند و او قوه تمیز و تشخیص در این زمینه داشته باشد.

اما متاسفانه مشاهده می شود ما آن چنان که باید در برابر نشر این آثار حساسیت و نگرانی خاصی نداریم و کمتر به نشر و ترویج عرفان حقیقی اسلامی می پردازیم ضمن آن که ما از سوی غرب با استراژی بازنمایی تکثر و هجوم آثار مواجه هستیم و وقتی بازار کتاب ما مملو از این آثار شد، مردم نیز به زعم خود گمان می کنند حرف حق همین است که در بازار کتاب وجود دارد در حالی که ما باید تولیداتی داشته باشیم که زمینه را برای شنیدن معنویت حقیقی و اسلامی که داعیه دار آن هستیم، - معنویتی که پویا بوده و نشاط برانگیز است و فرد را به سوی کمال و تعالی سوق می دهد- فراهم کنیم.

بنابراین، در مقابل این آثار لازم است تولیدات بومی و مطابق با آموزه های اسلام اصیل داشته باشیم تا در برابر زهر، پادزهر تولید کرده باشیم و جامعه را رها نکرده باشیم.

شبستان

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.