در هفتهای که با گرامیداشت حکیم فردوسی، خداوندگار زبان فارسی پیونده خورده، با «علیاشرف صادقی» عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره احوال زبان فارسی در شرایط کنونی گفتوگو کردهایم. این استاد پیشکسوت، دکترای زبانشناسی از دانشگاه سوربن فرانسه دارد و سالهای عمرش را برای خدمت به زبان فارسی صرف کرده است.
برخی بر این باورند که فرهنگستان زبان و ادب فارسی در واژه گزینی از مردم عقبتر است؟
اینطورنیست. فرهنگستان حدود 60هزار واژه در رشتههای مختلف علمی مصوب کرده است. بیش از 50 گروه علمی همچون فیزیک، شیمی، بیوفیزیک، بیوشیمی، اقتصاد، روانشناسی، باستانشناسی، زبانشناسی، فلسفه و غیره در فرهنگستان فعالیت میکنند که استادان این گروهها از دانشگاههای مختلف کشور، واژههای پیشنهادیشان را برای بررسی ارایه میدهند. پس از تعیین مفاهیم، کلمه انگلیسی و معادل آن ارائه میشود. این پیشنهاد، در گروههای تخصصی بررسی میشود و پس از جرح و تعدیل به شورای هماهنگی میآید، چون برخی از این واژهها ممکن است مربوط به چند رشته باشد باید کارشناسان تخصصهای دیگر هم بر پذیرش این پیشنهاد صحه بگذارند. بعد از اینکه شورای هماهنگی کارش را انجام داد، واژه پیشنهادی به شورای واژه گزینی میآید که در آن شورا، بنده، دکتر حدادعادل و خانم دکتر آموزگار هستیم. پیشنهاددهندگان برای دفاع از واژههاشان میآیند و اشکالات برطرف و تصویب میشود. امسال سیزدهمین مجلد از واژههای مصوب فرهنگستان چاپ شده که در نمایشگاه کتاب هم عرضه شد.
درباره واژههای عمومی چطور؟
عدهای هستند که طنزپردازند و واژههای خندهداری میسازند و به فرهنگستان نسبت میدهند مثل کش لقمه! اینها، واژههای فرهنگستان نیست و قرار هم نیست برای تمام واژههای عمومی، واژه معادل بسازیم. چند سال پیش در مجلس مطرح کردند که دولت مجاز نیست در مکاتبات دولتی واژههای غیرایرانی را بکار ببرد، در آن زمان دکتر حداد که رئیس فرهنگستان بود (ولی نماینده مجلس نبود) گفت که با این کار، دست کارمندان دولتی را در پوست گردو میگذارید، اینطور تصویب کنید که واژههای عمومی که فرهنگستان برایشان معادل انتخاب کرده، انگلیسی آنها در مکاتبات دولتی نوشته نشود. فهرستی حدود یک هزار واژه از سوی دولت به فرهنگستان داده شد تا معادلسازی شود و انجام شد. برای نمونه واژه «رزمایش» به جای «مانور» معادلسازی شد. برخی از واژهها هم مصطلح نشد چون رایج شدن یک واژه معادل سازی شده به شرایط روانی جامعه بستگی دارد. نخست اینکه بایستی، رسانهها روی این واژههای معادلسازی شده تبلیغ کنند، برای نمونه واژه «پیامک» جا افتاده است چون تلویزیون تکرار میکند اما واژههای دیگر را تبلیغ نمیکند. ترویج آن واژه از نظر روانشناسی هم بایستی با شرایط روانی جامعه هماهنگ باشد. متأسفانه الان با گفتن واژههای فرنگی، پز میدهند.
دلایلش چیست؟
دلایل متعددی دارد. زمانی که این واژهها برای نخستین بار وارد زبان میشود بایستی نهادی برای آنها معادلسازی کند. در کشور فرانسه هر کالایی وارد این کشور میشود گمرک جلوی آن را میگیرد و میگوید که فرهنگستان فرانسه باید معادل برای آن کالا پیدا کند، سپس اجازه ورود میدهیم. در کشور ما چنین نیست، آن کالا وارد میشود و پس از اینکه نام آن در ذهنها جا افتاد، به فکر معادلسازی میافتیم. معادل
«بی آرتی»، «اتوبوس تندرو» بود ولی چون بی آرتی جا افتاده، کسی نمیگوید اتوبوس تندرو. اشکال دولتیها این است که آخر کار سراغ فرهنگستان میآیند.
چرا فرهنگستان طوری عمل نمیکند که اولین جا برای مراجعه باشد؟
فرهنگستان همین قدر که دارد کارهای علمی انجام میدهد و چندین فرهنگ و دایرهالمعارف را منتشر کرده، خیلی کار کرده است. با این حجم بالای کار، نیرویی ندارد. تعداد محدودی پژوهشگر با بودجه بسیار کم در این مجموعه زحمت میکشند. فرهنگستان 8-7 سال پیش با 12 میلیارد تومان بودجه فعالیت میکرد، اما زمان آقای احمدینژاد این بودجه را به 7 میلیارد تومان کاهش دادند. هنوز که هنوز است نتوانستهایم این بودجه را به 12 میلیارد تومان 8 سال پیش برسانیم. بنده که عضو فرهنگستان هستم 20 ماه است که حقوق نگرفتهام، نه فقط من که بسیاری از اعضا. به ما میگویند که شما بازنشسته دانشگاه هستید و از آنجا حقوق میگیرید.
پس چرا به فرهنگستان میروید؟
چون مىخواهيم خدمت كنيم. ما بخاطر پول نمیرویم. به اعضای فرهنگستان ماهانه یک میلیون تومان حقوق میدهند، اینکه حقوقی نیست. ما خودمان براى انجام كارهاى علمى میرویم و وقت میگذاریم، بخاطر عشق به فرهنگ و زبان فارسی.
با شیوع شبکههای اجتماعی و بالا رفتن ضریب نفوذ اینترنت، فینگلیشی نویسی در فضای مجازی رایج شده است، با این وضعیت چه باید کرد؟
هیچ نیرویی نمیتواند جلوی آن را بگیرد. ما عدهای آدمهای مسن در فرهنگستان هستیم و زوری نداریم.
خب چرا بدنه فرهنگستان جوانسازی نمیشود؟
چون پولی نداریم که جوانهای مستعد و خوب را جذب کنیم. حدود 50 میلیون ایرانی در فضای مجازی سیر میکنند و متأسفانه این زبان شکسته را در این فضا بکار میبرند. حتی گاه برخی دانشجویان برای ما پیام میفرستند که با همین زبان شکسته است. يكى كه با اين زبان براى من پيامك فرستاده است گفتم خجالت نمیکشی برای استادت با این زبان پیام میفرستی؟ زور ما نمیرسد.
پیشبینی شما از این وضعیت چیست؟
مقابله با این روند نیازمند عزمی ملی است. دولت که گرفتار مسایل دیگر است و مسأله زبان فارسی در آخر صف قرار میگیرد.
فکر میکنید که چه اتفاقی برای زبان فارسی بیفتد؟
من نمیخواهم پیشبینی کنم اما شرایط چنان بدخیم نیست. بهرحال نشانههای بیماری زبان فارسی در فضای مجازی دارد بروز مییابد. البته من به این زبان فینگلیشی، فارگیلیسی میگویم چون فینگلیش هم کلمهای انگلیسی است اما فارگیلیسی كلمهاى فارسى، مخفف فارسى-انگليسى است. به نظرم آموزش و پرورش بایستی پیشقدم شود. بایستی فرهنگستان با آموزش و پرورش هماهنگ شود تا از دبستان، زبان شکستهای که در فضای مجازی استفاده میشود، رواج نیابد. ما در فرهنگستان، بسیار تلاش کردیم که خط فارسی، خط مجازی شود اما نشد. امیدواریم در آینده، نیروی بیشتری داشته باشیم و بودجه بیشتری به فرهنگستان بدهند تا اعضای جوان جذب شوند و برنامههای مشترکی با مدارس و دانشگاهها برای پاسبانی از زبان فارسی داشته باشیم. فرهنگستان نیاز به نیروی جوان دارد، چون نیروهای جوان، پژوهشگران پر جنب و جوشی هستند. گاهی پژوهشگران جوانی از شهرستانها به فرهنگستان میآیند که پول بلیط و اقامت آنها را هم نداریم. این جوانها فقط با عشق میآیند. خود ما که رایگان کار میکنیم. من تعهد داشتم که 60 ساعت درهفته به فرهنگستان بروم اما تا 150ساعت در هفته هم میروم. هر روز میروم و بقیه کارها را تا پاسی از شب در خانه انجام میدهم، بخاطر خدمت به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی.
اگر فردوسی در این دوره بود و میدید که چه بلایی سر زبان فارسی در فضای مجازی آمده است، چه میکرد؟
من فکر میکنم که بهتش میزد و زبانش بند میآمد. متأسفانه امروز، برنامههای صداوسیما بیشترین غلطهای زبان فارسی را در جامعه رایج میکند. من بیشترین گلایه را از رسانه ملی دارم که دانشگاه عمومی است.
نظر شما