کامران پارسی نژاد

«خسی در میقات » کتابی که باید از نو خواند

خسی در میقات جلال آل‌احمد جزو معدود آثاری است که با توجه به اوضاع و شرایط روزگار باید دوباره مورد توجه عموم مردم قرار بگیرد و بازخوانی شود.
خسی در میقات یکی از معروفترین آثار ادبی معاصر حج است که جلال در سال1343 و در سن 41 سالگی طی سفر حج نوشته است. شاید اولین ویژگی کتاب، موقعیت ویژه‌ای است که نویسنده در آن پا به چنین سفری گذاشته و به موجب آن این سفر می‌تواند فصل تازه‌ای از حیات نویسنده محسوب شود. این سفر برای آل‌احمد یک سفر معمولی نیست. آل‌احمدی که به این سفر می‌رود، همان است که روزی پیوستن به حزب توده را تجربه کرده، آل‌احمدی که گریز از خانواده مذهبی خود را و بی‌نمازی را و انتشار کتاب در اعتراض به سنت‌های دینی را تجربه کرده است.
دیگر ویژگی این سفرنامه، قلم منحصر بفرد و خواندنی آل‌احمد است که از نمونه‌های مناسب است برای کسانی که بخواهند با قلم این نویسنده متبحّر آشنا شوند. آل‌احمد در هر منزلی و موقفی قلم را در دست گرفته، آن‌قدر از جزئیات و تفاصیل سفر خودش بطور بداهه برای ما نوشته که شک می‌کنیم چطور یک آدم در طول سفرش این‌قدر فرصت نوشتن داشته؟
سفرنامه از فرودگاه جدّه آغاز می‌شود، و آشنایی مسافران با یکدیگر. مسافرانی که از دهاتی‌ها و پیرزن‌ها تا نخبه‌هایی مثل جلال، همه به یک رنگ در آمده‌اند. دردسر‌ها و سختی‌ها و کمبود امکانات در سفر، برای همه یکسان است. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «در آشیانه حجاج که به انتظار بودیم، جوانک‌های بازرس با آمیخته‌ای از اعجاب و تحقیر نگاه می‌کردند؛ همه را. به خصوص مرا. (شاید خیال می‌کردم، چون خودم را توی جماعت برخورده می‌دیدم) و که «بله چه احمق‌هایی!»، لابد. و خودشان؟ بهترین مصرف کنندگان تیغ ریش‌تراشی و کراوات و خمیردندان! و «حاجی بعد از این»‌ها: دهاتی‌ها و بازاری‌ها و خاله خانم‌ها و اُمّل‌ها و تک و توکی آدم‌هایی مثل من. و اعجاب انگیز. و همه تیغ ریش‌تراشی و آن خررنگ کن‌های دیگر را رها کرده، و روانه به کشفی. هرکدام یک جور. یکی به کشف سفر؛ دیگری به کشف کعبه؛ و دیگری به کشفِ خودِ کشف...»
از چیزهایی که سفرنامه را شیرین کرده، ذکر بسیاری از جزئیات مربوط به حاجیان مختلف است که از نقاط گوناگون دنیا آمده‌اند و هریک آداب و رسوم، پوشش، ابزار و ویژگی‌های مربوط به خودشان را دارند.
از دیگر ویژگی‌های این سفرنامه گله‌ها و درددل‌هایی است که آل‌احمد از نابسامانی‌های مسلمانان ابراز می‌نماید. او از اولین گام‌های سفر، با نوعی عقب‌ماندگی و بدویت و تحقیر مواجه می‌شود و هرکجا می‌رود، آثاری از رفتار‌های عوامانه و سطحی را در میان حاجیان مشاهده می‌کند.  از عرب‌های بدوی و حکومت نالایق سعودی که امکانات نامناسبی در اختیار زائران قرار داده‌اند، از معماری‌های سست و بی‌ارزش اماکن زیارتی، از تبعیض‌ها و تحقیر‌های مسافران حج نسبت به سایر کشورها، و به طور خلاصه، از مشاهدۀ عقب‌ماندگی بین مسلمانان گلایه می‌کند. این نگاه ویژه و ژرف است که خواندن دوباره کتاب را در این شرایط دلچسب‌تر می‌کند.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.