آنها بهشتی را منظمترین و محوریترین فرد حزب جمهوری اسلامی میدانند. به دلایل و عوامل مختلف از جمله حجاب همعصر بودن، تحزب در اندیشه سیاسی آیت الله بهشتی بهصورت عمیق کالبد شکافی نشده است.
خود شهید آغاز انگیزه درونی کار تشکیلاتیاش را بعد از حوادث سالهای 29 و 30 خورشیدی و کودتای 28 مرداد میداند. ایشان حتی دلیل آزادیاش از دست سیستم جهنمی ساواک را کار گروهی و ساختارمند میداند. تحزب در ذهن و قلب بهشتی چنان جایگاهی داشت که در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب، با تمام اهمیتی که بسیاری از مسؤولیتها داشت، ایشان از قبول آنها سر باز میزد و حضور در حزب و پایهریزی احزاب را مهمتر میدانست و با اصرار و فشار فراوان اطرافیان مسؤولیتی را میپذیرفت.
از آنجا که دکتر بهشتی ذهن مهندسیشده و نگاه ارگانیک به مسایل سیاسی و فعالیتهای تشکیلاتی- مدیریتی داشت، از استعارهها و تمثیلهای انداموار برای ترسیم حزب و گروه مطلوب استفاده میکرد. آیت الله از 16 سالگی به مبارزه با حزب توده پرداخت.
این مبارزات و در پی آن، آسیبشناسی و دشمنشناسی در شکلگیری ذهنیت تشکیلاتی ایشان نقش مهمی داشت.
از جمله موارد دیگر که نقش بسزایی در انسجام ذهنی شهید داشت، یکی، زندگی در کشور آلمان که مردمی منظم و تشکیلاتی داشت، بود. همچنین، ایشان در تاریخ شکستها و پیروزیهای مسلمانان مطالعه کرده بودند؛ مطالعهای که با تجربه خود شهید از بودن یا نبودن تشکیلات و حزب گره خورده بود. اما مهمترین عامل انسجام ذهنی آیت الله بهشتی را باید در دیدگاه خاص ایشان به اسلام جستوجو کرد. جمله شهید یعنی «تمام دستورات قرآن تشکیلاتی است» بهوضوح گویای این مطلب میباشد.
ایشان با بررسی و کند وکاو انقلابهای شیعه و 6 انقلاب پیروز کشورهای مسلمان به این نتیجه رسیدند که فرمول موفقیت چند گام دارد که اولین آن وجود کادر و تشکیلات است.
اما نکته مهم در اندیشه سیاسی آیتالله بهشتی، برجستهبودن دیدگاه سلبی نسبت به دیدگاه ایجابی بود؛ یعنی شهید بهشتی بیشتر به این مسأله میپرداخت که اگر حزب نباشد چه میشود؟ و اینکه چون حزب نداشتیم چه شد؟ یا اینکه اگر حزب باشد چه خواهد شد؟ بیشتر سخنرانیها ، بیانات و نوشتههای ایشان حول این محور اصلی است.
شهید بهشتی معتقد بود که اگر حزب نباشد، حوادث بر انسان غلبه میکند و این شأن انسان نیست. بدون حزب نمیتوان نظرات رهبری را اجرایی کرد. همچنین، بدون حزب نمیتوان با تهدیدات مبارزه کرد و بر آنان غلبه نمود. از دیدگاه دکتر بهشتی، 50 فرد تشکیلاتی قادر هستند بر 500 فرد غیرمتشکل پیروز شوند. ایشان این خطر را احساس کرده بود که بدون کادر، دشمن بهراحتی میتواند در سیستم نفوذ کرده و بر آن مسلط شود.
از دیدگاه آیتالله، حزب بایستهها و مختصاتی داشت که با احزاب معمول و رایج درون و برونمرزی بسیار متفاوت بود. شهید مظلوم بر این باور استوار بود که ابتدا باید گفتمانسازی کرد و سپس قدرت را به دست گرفت نه برعکس، بهصورتی که در الگوهای غربی رایج و متداول است. بهشتی در پی حزبی وحدتگرا بود؛ یعنی وحدت در عین کثرت. ایشان برای تشکیلات از جنجال و تبلیغات بهشدت پرهیز مینمود و اداره حزب را با حق عضویت میپسندید.
نکته مهمی که باعث افتراق نظر بهشتی با مدلهای رایج تحزب میشود، نیت حزب و تشکیلات بود. کار و کادر برای خدا یا برای قدرت؟ لذا ایشان میفرمود که حزب برای ما معبد است نه معبود. این جمله علاوه بر اینکه نشان از ژرفای تفکر صاحبسخن دارد گویای یک آسیبشناسی اصولی از اندیشه سیاسی سکولار و انسانمحور است.
سخن پایانی اینکه، گرچه حزب جمهوری اسلامی برای شهید بهشتی نمونه یک حزب ایدهآل نبود اما در مسیر پایهریزی تحزب در ایران گامهای بلند و حسابشدهای را برداشت.
مثلاً مراحل تشکیل، تثبیت و نهادینهشدن حزب جمهوری بسیار جالب است: نخست، گفتمانسازیِ پیش و پس از انقلاب و سپس، اساسنامه و مرامنامه و در گام بعدی، تدوین کتاب «مواضع ما» و در انتها، درسهای توضیحی. افسوس که دست پلید دشمن اجازه فعالیت بیشتر به او و همفکران و یارانش را نداد تا شاهد ایرانی پیشرفتهتر ، آبادتر و عدالتمحورتر باشیم.
نظر شما