ای علاج! ای مونس! ای خانه ات، منبع آرامش! سفره های رمضان را خادمانت دوباره پهن کرده اند.
آشپزها دوباره به نیت خدمت به شما و خدمت به زائران تان، صدها قابلمه را روی گازهای آتشین، بار گذاشته اند.
به قصد اطعام روزه داران تان، دیگهای جوشان هر روز با بخار و حرارت و صلوات یکی میشوند تا سفره های اِکرام حضرت مهیا شود.
برنجها آبکش بشود، سوپهای معطّر بجوشد و سلام و ارادت از حرفها و کلماتی برخیزد که طعم مهربانی شان از ملاقه های نوکران تان چکه چکه میکند.
ای دلارام توس! بسیار مردان و زنان در ماه خدا نذر میکنند، عاشقانه ترین یار باشند برای برپایی سفره های افطار. دست باشند برای پُخت و پَز. بیایند تا سبزی و برنج و حبوبات مهیا شود و گوشت با زعفران طبخ گردد.
بیایند تا کشمش و زرشک سفره میهمانان علی بن موسی الرضا را در روغن بغلتانند و لحظه ای تابستان و گرما را خم به ابرو نیاورند.
ای سلطان رئوف! خادمانت دوباره امسال هم برای سفره آقایشان، سنگ تمام گذاشته اند. رضا گویان به مطبخ خانه رفتند و کفگیرهایشان را با اِذن و عشق به مولایشان برداشتند و چرخاندند...
آقاجان! دوباره کبوتران و زائران پناه آوردهاند به زیارت... در ماهی که خدا دعوت شان کرده به خوانِ بیمنّت خویش و شما، واسطه این قداست و کرَم الهی شدهاید...
نظر شما