به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری مهر، مقاله ای از مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران در پی می آید؛
دانشمندان اسلامی در گذشته، توجه خاصی به فراگیری علوم و فنون و آموزش آنها داشتند. از این رو، مقدماتی فراهم کردند تا طالبان علوم را یاری دهد و تقسیمبندی علوم از جمله این مقدمات بود. از آنجا که نمیتوانیم همه کتابهایی را که در تقسیمبندی علوم تدوین شدهاند، معرفی کنیم. لذا خلاصهای از مهمترین کتابها و مقالات این فن را به ترتیب زمانی نام برده، سپس ویژگیهای هر یک را بر میشمریم.
فارابی (وفات ۳۳۹ هـ)
ابونصر محمدبن احمد فارابی، ملقب به معلم ثانی، از فیلسوفان بزرگ اسلام به شمار میرود. وی به آثار قدما، بویژه افلاطون و ارسطو، عنایت داشت و با مطالعه آثار این دو حکیم توانست آنچه را که در تقسیمبندی علوم نزد بزرگان یونان اهمیت داشت، برگیرد.
فارابی در کتابی به نام فلسفه افلاطون و اجزاء ها من اولها و اخرها(۱) چگونگی ارتباط مطالب علمی و ایجاد و پدید آمدن آنها را از یکدیگر در آثار افلاطون تبیین نمود. وی همچنین در کتاب دیگری بنام فلسفه ارسطو طالیس و اجزاء فلسفه و مراتب اجزاءها و الموضوع الذی منه ابتداء و الیه انتهی(۲) به تبیین درجهبندی فلسفه معلم اول و اهداف وی در تالیفات منطقی و طبیعیش پرداخت.
فارابی در دو کتاب نیز مستقلاً به بحث درباره تقسیمبندی علوم میپردازد که عبارتند از: احصاء العلوم و التنبیه علی سبیل السعاده. فارابی در احصاء العلوم خود به تقسیمبندی علوم، تعاریف و ویژگی هر یک از آنها میپردازد. این کتاب در ۵ فصل است: یکم: علم زبان؛ دوم: علم منطق؛ سوم: علم تعالیم؛ چهارم: علم طبیعی و الهی؛ پنجم: علم مدنی و فقه و کلام. سپس هر یک از این علوم را بررسی میکند. در علم زبان، به بیان علم الفاظ مفرد و مرکب و قوانین آنها و در منطق به انواع قیاس و صناعات خمس یعنی برهان، جدل، سفسطه، خطابه و شعر میپردازد. در علوم ریاضی به اقسام هفتگانه آن یعنی عدد، هندسه، مناظر، نجوم تعلیمی، موسیقی، علم جر اثقال و علم حیل، علم اعداد و همچنین علم هندسه را به عملی و نظری تقسیم میکند.
علم مناظر را نیز در دو گروه میشمارد: یکم بحث در آنچه که با شعاعهای مستقیم از آن سخن میرود و دوم بحث در آنچه که با شعاعهای نامستقیم از آن یاد میشود. علم نجوم را نیز به احکام نجوم و نجوم تعلیمی تقسیم میکند. موسیقی نیز به عملی و نظری تقسیم میشود. علم اثقال (=توزین) با نگرش به آن، یا از نظر وزن شدن چیزی یا وزن شدن با چیزی یا از جهت اثقالی که حرکت میکنند و یا بوسیله آن حرکت صورت میپذیرد، تقسیم میگردد. علم حیل، خود به حیل عددی و هندسی و معماری و حیل در اندازهگیری انواع اجسام و حیل در ساختن اجسام نجومی و آلات موسیقی و حیل مناظر و حیل در ساختن ظروف شگفتانگیز تقسیم میشود.
علوم طبیعی با نگرش به اجسام طبیعی و صناعی به هشت بخش تقسیم میگردد که عبارتند از: سماع طبیعی، آسمان و جهان، کون و فساد، آثار علوی و اجسام مرکب از اسطقسات، معادن، گیاهان، جانوران، نفس. الهیات نیز به سه گروه تقسیم میگردد: یکم، جستجو درباره ماهیت موجودات از نظر موجودبودن؛ دوم، جستجو در مبادی برهانهای علوم نظری جزئی؛ سوم، بحث درباره موجوداتی که جسم نیستند و در جسم نیز قرار ندارند.
علوم مدنی خود به دو جزء تقسیم میشود: یکی، شامل تعریف سعادت و دیگری شامل ترتیب اخلاق و رفتارهای پسندیده در شهرها و در میان مردمان. علم فقه نیز دو جزء است: یکی درباره آراء و دیگری درباره اعمال، و علم کلام نیز همین تقسیم بندی را داراست.
فارابی در آغاز کتاب خود میگوید: «در این کتاب برآن بودیم که علوم مشهور را جداگانه بررسی کنیم و با خلاصه و اجزاء هر یک از آنها آشنا شویم». سپس میگوید: «با این کتاب که انسان میتواند علوم را مقایسه کند تا بداند کدامیک از آنها بهتر، سودمندتر، متفنتر، محکمتر، قویتر و کدامیک سست و ضعیفتر است(۳)»
فارابی در کتاب التنبیه علی سبیل السعاده به شیوهای دیگر به تقسیمبندی علوم میپردازد. وی دراین شیوه معارف را به دو گروه تقسیم میکند. گروه اول علومی که انسان باید بداند و بدان عمل کند. از قبیل علم ما به اینکه «نیکی به والدین نیکوست» و هر یک از این گروه صناعتهائی است و صناعتها نیز بر دو قسم است یکی آنکه تنها از راه علم به آن معرفت داریم و دیگری علمی که ممکن است بدان عمل شود. این قسم اخیر خود دو شعبه تقسیم میشود: یکی، علمی که انسان در شهر با آن عمل میکند مانند پزشکی، تجارت و کشاورزی و قسم دیگر علمی که انسان در روش اخلاقی خود به آن نیازمند است و با آن کارهای نیک و درست را تشخیص میدهد. مقصود از این صناعات یا زیباست یا سودمند. اولی فلسفه یا حکمت مطلق نامیده میشود و دومی چیزی نیست که حکمت مطلق نامیده شود. و از آنجا که امر زیبا بر دو نوع است، نوعی که دانش است و نوع دیگر که هم دانش است و هم عمل، صناعت فلسفه بر دو قسم می شوند: قسمی که معرفت موجوداتی است که انسان در آنها تصرف ندارد که این قسم را فلسفه عملی مینامند و دوم قسمی که انسان در آنها تصرف دارد و بدان عمل میکند که آن فلسفه عملی یا مدنی میگویند.
فلسفه نظری خود به سه قسم تقسیم میگردد: یکم، علم تعالیم (= علم ریاضیات). دوم علم طبیعی و سوم علم مابعدالطبیعه. فلسفه مدنی نیز دو قسم است. قسم نخست بحث از شناخت کردارهای زیباست که صناعت خلقی (=اخلاق) نامیده میشود و دوم شامل اموری است که به وسیله آن اشیاء زیبا برای مردمان شهری بدست میآید و این فلسفه سیاسی نامیده میشود و چون فلسفه باجود (=تشخیص و تمییز) حاصل میشود و این جودت تشخیص و تمییز را نیز به نوبه خود تنها با قوت ذهن بر امر درست بدست میآید، منطق نامیدهاند. (۴)
اخوان الصفا (اواسط قرن چهارم هجری)
در رسائل اخوان الصفا فصل مستقلی است که از اجناس و انواع علوم به ترتیب زیر بحث می کند:
علوم بر سه نوع است ۱- ریاضی ۲- شرعی ۳- فلسفه حقیقی.
۱-ریاضی: علم به آدابی که بیشتر برای طلب معاش و صلاح حیات دنیوی وضع گردیده است و عبارت از نه علم است: کتابت و قرائت، لغت و نحو، حساب و معاملات، شعر و عروض، زجر و فال، سحر و غرائم و کیمیا و حیل و حرفه ها و صنایع، بیع و شراء (فروش و خرید) و تجارت و حرث (= کشاورزی) و نسل، سیر و اخبار.
۲-علوم شرعی که برای طلب نفوس و طلب آخرت وضع شده است. شش نوع است: اول: تنزیل، دوم: تاویل، سوم: روایات و اخبار، چهارم: فقه و سنن و احکام، پنجم: تذکار و مواعظ و زهد و تصوف، ششم: تاویل رویا (= خوابگزاری).
اما علوم فلسفی چهار نوع است: ۱- ریاضیات ۲- منطقیات ۳- طبیعیات ۴- الهیات و ریاضیات خود بر چهار گونه است اول: ارثماطیقی که عبارت است از معرفت ماهیت عدد و کمیت انواع آن و خواص آنها، دوم: جو مطریا (=هندسه) سوم: اسطرنومیا (نجوم)، چهارم: موسیقی.
علم منطق پنج نوع است: اول: انولوطیقا که معرفت صناعت شعر است، دوم: ریطوریقا که معرفت صناعت خطابه است، سوم: طوبیقا که معرفت صناعت جدل است، چهارم: بولوطیقا که معرفت صناعت برهان است، پنجم سوفسطیقا که معرفت صناعت مغالطان در مناظره و جدل است. ارسطو سه کتاب دیگر نیز تالیف نمود و آنها را مقدمات کتاب برهان قرار داد. کتاب اول: قاطیغوریاس، دوم: باریمیناس، سوم: انولوطیقای اول.
علوم طبیعی بر هفت نوع است اول: دانش مبادی جسمانی، دوم: دانش شناخت آسمان و جهان، سوم: دانش کون و فساد، چهارم: دانش حوادث جوی، پنجم: معدن شناسی، ششم: گیاه شناسی، هفتم: حیوان شناسی. (۵)
ابن ندیم (تولد: ۳۸۰هـ)
محمدبن اسحاق الندیم، کتاب فهرست خود را تالیف و کتابهایی را که تا روزگار وی تالیف شده بودند در آن ثبت کرد. روش او در این کتاب بر پایه تقسیم موضوعی یعنی «انواع علوم» ست. آنگاه از این حد پا فراتر نهاد و به ذکر مختصری از شرح حال نویسندگان کتابهای علمی پرداخت.
ابن ندیم کتاب را بر پایه ده مقاله مرتب نمود که اقسام علوم زمان مولف بود. مولف در هر یک از مقاله ها فنون مناسب را از این قرار برشمرده است:
قاله اول: ۱- علم خطوط و اقلام و کتابتها، ۲- شرایع و مذاهب، ۳- علم قرآن و قرائت.
مقاله دوم: ۱- علم نحو، ۲- علم لغت
مقاله سوم: ۱- علم اخبار و روایات، ۲- علم تاریخ، ۳- علم انساب
مقاله چهارم: ۱- علم شعر، ۲- راویان شعر.
مقاله پنجم: ۱- کلام، ۲- تصوف
مقاله ششم: ۱- فقه، ۲- مذاهب فقه
مقاله هفتم: ۱- فلسفه، ۲- طب
مقاله هشتم: ۱- افسانه گویی و خرافات، ۲- سحر و افسون و شعبده.
مقاله نهم: کذاهب و اعتقادات
مقاله دهم: کیمیا و صنعت(۶)
خوارزمی (تولد ۳۸۷ هـ)
ابوعبدالله محمدبن یوسف کاتب خوارزمی، کتاب جامعی به نام مفاتیح العلوم و اوائل الصناعات (= کلید دانشها و مقدمات صناعات) تالیف و در آن مواضعات و اصطلاحات طبقات مختلف دانشمندان را بیان کرد. او کتاب را بر پایه دو مقاله قرار داده است: ۱- علوم شریعت و علوم عربی مربوط به آن. ۲- علوم عجم (غیرعربی) که یونانیان باشند. علومی که خوارزمی نام می برد و اصطلاحات آنها را نخستین مقاله بیان می دارد عبارتند از:
۱-فقه۲-کلام۳-نحو۴-کتابت۵-شعر و عروض۶-اخبار
در دومین مقاله این گروه از علوم را ذکر می کند:
۱-کشاورزی۲-منطق۳-پزشکی۴-عدد (=حساب) ۵-هندسه۶-نجوم۷-موسیقی۸-حیل (=مکانیک) ۹-کیمیا(۷)
ابن فریغون (وفات: نیمه دوم قرن چهارم هـ)
شیعابن فریغون، شاگرد ابوزید بلخی، کتابی به نام جوامع العلوم تالیف کرده که در بسیاری از مطالب به مفاتیح العلوم خوارزمی شباهت دارد. این کتاب احتمالاً در قرن چهارم تالیف یافته است. مولف در این کتاب اصول بسیاری از مباحث صناعات و علوم مختلف را که دانستن آنها بر نویسندگان دیوان و پادشاه زمان خود لازم بود، طرح کرد. وی در این کتاب موضوعات را به صورت درخت و شاخه های آن آورده است. به عبارتی دیگر مولف همزمان با بحث درباره موضوعی اصلی مانند «امراض القوه الفکریه» بیماری توان فکری آن را به دو قسمت فرعی که جهل و بیزبان باشد، تقسیم میکند و برای هر یک از این دو نوع شاخههای به هم پیوستهای ذکر میکند. (۸)
ابنسینا (وفات ۳۲۸ هـ)
ابنسینا در آغاز مقدمه شفا که فلسفه را به نظری و علمی تقسیم میکند، میگوید: «هدف از فلسفه این است که انسان را تا جایی که ممکن است بر حقایق اشیاء آگاه نماید. و اشیاء یا موجود هستند و وجود آنها در حوزه اختیار ما و حوزه عمل ماست. معرفت قسم اول این امور فلسفه نظری است و قسم دوم فلسفه عملی.
فلسفه نظری یا اعتبار موجودات را از حیث اینکه از لحاظ تصور و قوام در حال حرکت و متعلق به مواد انواع خاصی است، مورد بررسی قرار میدهد که علم طبیعی نامیده میشود و یا اینکه اعتبار موجودات را از حیث اینکه از حرکت به لحاظ تصور نه قوام جداست مورد تحقیق قرار میدهد که به علم ریاضی محض و علم اعداد مشهور است و یا اینکه اعتبار موجودات را از حیث اینکه به لحاظ قوام و تصور هر دو از حرکت مورد بحث قرار میدهد و این همان علم الهی است.
اما فلسفه عملی با مربوط است به تعلیم آرائی که به وسیله آنها مشارکت عمومی و عادی بشر تنظیم میشود ک به تدبیر مدن معروف است و علم سیاست نیز نامیده میشود و یا مربوط است به آنچه که بوسیله آن مشارکت خصوصی بشر تنظیم میگردد که تدبیر منزل نام دارد و یا اینکه این آراء مربوط به تنظیم حال شخص در تزکیه نفس خویش است که علم اخلاق نامیده میشود و هدف از فلسفخ نظری معرفت حق است، در حالی که هدف از علسفه عملی معرفت خیر است(۹)»
ابنسینا رساله مستقلی در اقسام علوم عقلی دارد. وی در این رساله چنین میگوید: «حکمت به نظری و عملی تقسیم میشود. حکمت نظری به سه گروه تقسیم میشود: علم أسفل که علم طبیعی نام دارد و علم اوسط که علم ریاضی است و علم أعلی، که علم الهی نامیده میشود» و آن گاه علوم عملی را نیز به سه گروه تقسیم میکند و میگوید: «قسمت اول که به وسیله آن تعریف میشود که اخلاق و افعال انسان شایسته است چگونه باشد و اخلاق نامیده میشود. قسمت دوم، که به وسیله آن معلوم میگردد که در تدبیر منزل و میان او و همسر و فرزند و مملوکش سزاوار است چگونه باشد که این تدبیر منزل است. و قسمت سوم که به وسیله آن انواع سیاستها و ریاستها و اجتماعات دانسته شود که علم سیاست است»
ابنسینا، آنگاه برای حکمت طبیعی اصلی هشت گونه طبقهبندی قائل میشود و هر کدام از آنها را بر پایه کتابهایشان بدین ترتیب ذکر میکند:
۱-کتاب سمع الکیان ۲- کتاب السماء و العالم ۳- کتاب الکون و الفساد ۴- کتاب الاثار العلویه ۵- کتاب المعادن ۶- کتاب النیات ۷- کتاب الطبائع الحیوان ۸- کتاب التفس و المحس و المحوس و برای حکمت طبیعی فرعی، هفت گونه طبقه بندی به ترتیب زیر برمیشمرد.
۱-علم طب، ۲- علم احکام نجوم، ۳- علم فراست (=قیافه شناسی) ۴- علم تعبیر (=خوابگزاری) ۵- طلسمها، ۶- علم نیرنگها ۷- علم کیمیا
بوعلی حکمت اصلی ریاضی را چهار قسم کرده است: ۱- علم عدد (=حساب) ۲- علم هندسه ۳- علم هیئت، ۴- علم موسیقی
آنگاه از علوم فرعی ریاضی این چنین میگوید: از فروع، علم اعداد، جمع و تفریق هندی و جبرو مقابله است. و از فروع هندسه مساحی (= زمین پیمانی، اندازهگیری زمین) و چهل متحرکه و علم جر اثقال و علم وزنها و ترازوها و علم آلات جزئی و علم مناظر و مرایا و علم انتقال آبها. و از فروع علم موسیقی، گزیدن آلات شگفتی انگیز.
بوعلی برای حکمت اصلی الهی نیز پنج نوع تقسیم بندی قائل است که عبارتند از:
۱-نظر در معانی عام (=امور عامه). ۲- نظر در اصول و مبادی ۳- نظر در اثبات حق اول و یگانگی وی، ۴- نظر در جواهر روحانی نخستین، ۵- در تسخیر جواهر آسمانی و زمینی
آنگاه کیفیت نزول وحی را برمی شمارد و معاد را از فروع علم الهی به حساب می آورد. بوعلی این رساله را با اقسام علم ابزاری است برای کسب حکمت نظری و عملی که منطق باشد، به پایان می برد و برای آن به ترتیب زیر نه تقسیمبندی قائل است:
۱.آنچه که اقسام الفاظ و معانی در ان تبیین می شود، ۲. آنچه که عدد معانی مفرده ذاتی در آن تبیین می گردد. ۳. آنچه که ترکیب معانی مفرده در آن تبیین می گردد. ۴. انچه که ترکیب قضایا در آن تبیین می گردد. ۵. انچه شرایط قیاس از راه آن شناخته می شود. ۶. آنچه شامل تعریف قیاسهای نافع است، ۷. آنچه شامل تعریف مغالطات است، ۸. آنچه شامل تعریف قیاسهای خطابی و بلاغی است، ۹. آنچه شامل کلام شعری است(۱۰).
بیرونی (وفات ۴۴۰ هـ)
ابوریحان محمدبن احمدبیرونی، رسالهای نگاشته که در آن کتابهای محمدبن ذکریای رازی و نیز کتابهایی را که خود تا سال ۴۲۷ تالیف کرده بود برمیشمارد. بیرونی پس از ینکه ۱۸۴ کتاب رازی را نام میبرد، آنها را بر پایه موضوعات علوم مختلف به ترتیب زیر تقسیم مینماید.
۱-طب، ۲- طبیعیات، ۳- منطقیات، ۴- ریاضیات و نجومیات، ۵- تفاسیر و خلاصه ها و اختصارات، ۴- فلسفی و تخمینی، ۷- مابعدالطبیعه، ۸- الهیات، ۹- کیمیا، ۱۰- کفریات، ۱۱- در فنون گوناگون.
بیرونی کتابهای خود را به ترتیب زیر تقسیمبندی میکند. ۱- علوم نجوم و هیات زیجها ۲- طول و عرض شهرها و فاصله آنها از یکدیگر، ۳- آنچه مربوط به حساب است، ۴- در شعاعات و ممر (=گذرگاه)، ۵- ستارگان دنباله دارو گیسودار، ۶- در متفرعات، ۷- فکاهیت و هزلگویی و سخیفگویی، ۸- آنچه که به عقاید مربوط است. (۱۱)
لوکری (وفات بعد از ۵۰۳ هـ)
ابوالعباس فضل بن محمد لوکری، فیلسوف ادیب و از شاگردان بهمنیار بن مرزبان و ابنسینا، کتابی بنام بیان الحق بضمان الصدق تالیف و در آن آثار فلسفی ابن سینا و فارابی را تشریح و تلخیص کرد. فصل اول کتاب لوکری در ماهیت علم و تقسیم آن است که خلاصه سخن او در این کتاب چنین است علوم در تقسیم اولیه بر دو نوعند: علوم حکمی و علوم غیرحکمی
علوم حکمی متساوی النسب در تمام اجزا زمان و دارای دو گونه تقسیم است:
فروع و اصول، فروع از قبیل طب، نجوم، کشاورزی و غیره. اصول نیز بر دو قسم است: قسمی که در آن از اموری که در عالم موجود از آن استفاده میشود و نهایت کوشش طالب آن این نیست که آنرا بیاموزد تا ابزاری برای دستیابی به علوم دیگر گردد و قسم دیگر آنکه میکوشد تا آنرا ابزاری برای طلب علم به امور موجود در جهان قرار دهد و عادت بر این جاری شده است که این علم منطق نامیده شود.
اما قسمت دوم در تقسیم نخست به دو علم تقسیم می شود؛ زیرا که غایت علم یا تزکیه نفس است به وسیله آنچه که تنهااز صورت معلوم حاصل می آید و یا غایت و هدف تنها این نیست، بلکه عمل آنچه که صورت آن در نفس نقش بسته است نیز مراد است. قسمت اول علم نظری و قسمت دوم علم عملی نامیده می شود.
علم نظری چهار قسم است: زیرا که امور یا با ماده معین، از حیث «حد» و «قوام» آمیخته است که در عالم طبع و وجود آنها در هر ماده ای حاصل نمی شود، از قبیل آدمی بودن و اسب بودن که ذهن پس از تامل و دوراندیشی در هر ماده آن را شکل نمی دهد. بلکه آنرا در قالب ماده معینی قرار می دهد.
و یا اینکه امور با ماده آمیخته است لیکن ذهن نیاز ندارد که آنها را در قالب معینی بریزد، بلکه هر ماده میتواند با آن آمیخته شود، نظیر دایرهبودن، مربعبودن و مانند سه گام و دو گام بودن یا اینکه اصلاح با ماده و حرکت مباین است و صلاحیت آمیختگی با ماده را ندارد و صلاحیت درآمدن به تصور عقلی محض را هم ندارد مثل وجود باری تعالی و انواع از فرشتگان و عقل و نفس، این از گونه سوم از موجودات است.
و یا اینکه اموری هستند که گاهی با ماده آمیخته میشوند و گاهی نمیشوند بنابراین از جمله اموری قرار میگیرند که گاهی مخلوط و گاهی غیرمخلوط با مادهاند، از قبیل: وحدت، کثرت، کلی، جزئی و علت و معلول.
علوم نظری نیز چهار قسم دارد که عادتاً قسم اول آن طبیعی و قسم دوم ریاضی و قسم سوم الهی و قسم چهارم علم کلی نامیده میشود و این تقسیمی حقیقی است و در بیشتر کتب قسم چهارم که علم کلی باشد در قسم سوم که الهی است، قرار داده شده است که در این صورت علوم نظری به سه قسم تقسیم میشود: ریاضی و الهی، اما بهتر از همه همان تقسیمبندی نخست است.
علوم عملی نیز چهارگروه است. قسمی که اخلاق نامیده میشود، علمی است که کیفیت آنچه را که یک انسان باید باشد تا سعادت دنیا و آخرت نصیب او گردد نسان میدهد.
قسمی که علم تدبیر منزل نامیده میشود، علمی است که کیفیت رفتار انسان را در منزل نسبت به خدمتگزاران و نزدیکان نشان میدهد تا امر معاش او دارای نظم باشد.
قسمی دیگر که علم تدبیر مدینه (=آئین شهرداری) است که کیفیت ضبط و حفظ شهرها و تدبیر و تادیب ساکنان آن بوسیله آن دانسته میشود.
قسمی که علم صناعت شارعه (=تشریع) است و برای نظام مشارکات و معاملات کلی و جزئی همه انسانها است.
این چهار قسم جزء علوم عملی است، همچنانکه علوم نظری نیز چهار قسم دارد. (۱۲)
فخرالدین رازی (وفات ۶۰۶ هـ)
از جمله کسانی که در تقسیمبندی علوم کتاب تالیف کرده است فخرالدین محمدبن عمر رازی است که کتابش جامع العلوم مشهور به کتاب الستینی (= شصتگانی) است زیرا در آن از شصت علم به ترتیب شصت علم له ترتیب زیر بحث نموده است. ۱- کلام ۲- اصول الفقه ۳- جدل ۴- خلافیات ۵- مذهب ۶- فرایض ۷- وصایا ۸- تفسیر ۹- دلایل الاعجاز ۱۰- قرائت ۱۱- احادیث ۱۲- اسامی الرجال ۱۳- تواریخ ۱۴- مغازی ۱۵- نحو ۱۶- صرف ۱۷- اشتقاق ۱۸- امثال ۱۹- عروض ۲۰- قوافی ۲۱- صنایع بدیعی شعر ۲۲- منطق ۲۳- طبیعیات ۲۴- تعبیر (=خوابگذاری) ۲۵- فراست (= قیافه شناسی) ۲۶- پزشکی ۲۷- تشریح ۲۸- داروشناسی ۲۹- خواص ۳۰- اکسیر ۳۱ – سنگ شناسی ۳۲- طلسمات ۳۳- کشاورزی ۳۴- آثار قلع (= زدودن زنگ و آلودگی از چیزی) ۳۵- دام پزشکی ۳۶- بازیاری و بازداری ۳۷- هندسه ۳۸- مساحت ۳۹- علم جراثقال (مکانیک) ۴۰- اسلحه شناسی ۴۱- حساب هندی ۴۲- حساب الهوی ۴۳- جیر و مقابله ۴۴- ارشماطیقی ۴۵- اعداد موافق ۴۶- مناظره ۴۷- موسیقی ۴۸- هیئت ۴۹- احکام ۵۰- رمل ۵۱- عزائم ۵۲- الهیات ۵۳- آراء و دیانات ۵۴- مردم شناسی ۵۵- اخلاق ۵۶- سیاست ۵۷- تدبیر منزل ۵۸- شناخت آخرت ۵۹- دعاشناسی ۶۰- آداب الملوک
شیوه مولف در این کتاب در هر علمی مبتنی بر سه اصل است که در آن مهمترین مطالب آن علم نهاده شده و ان را با سه سئوال مطرح میکند و خود به آنها پاسخ میدهد از جمله کتابهایی که به روش جوامع العلوم تالیف یافته، یواقیت العلوم و دراری النجوم است که به زبان فارسی نگاشته شده است. این کتاب سی علم را به شرح زیر در برمیگیرد:
۱-کلام ۲- اصول فقه ۳- خلاف ۴- مذهب ۵- فرایض ۶- شروط ۷- تصوف ۸- معانی قرآن ۹- اسباب نزول قرآن ۱۰- ناسخ و منسوخ ۱۱- غرائب تفسیر ۱۲- قرائت ۱۳- نوادر قرآن ۱۴- غرائب حدیث ۱۵- امثال عرب ۱۶- معانی شعر عرب ۱۷- لغت شناسی عرب ۱۸- نحو و اعراب ۱۹- صرف ۲۰- عروج و نوا در شعر ۲۱- خط و کتابت ۲۲- انساب و تواریخ ۲۳- تعبیر خواب ۲۴- افسون و عزائم ۲۵- پزشکی ۲۶- کشاورزی ۲۷- اخترشناسی ۲۸- مساحت ۲۹- حساب ۳۰- فال و زجر.
نویسنده الیواقیت ناشناس است و شیوهاش به این صورت که نخست هر علمی را تعریف و فضلیت آن را بیان میکند آنگاه در هر یک از آنها دوازده مساله را مطرح میسازد و به آنها پاسخ میدهد. (۱۳)
ابن خلدون (وفات: ۸۵۸ هـ)
عبدالرحمن بن خلدون در مقدمه کتاب خود با عنوان فی المعلوم و اصنافها و التعلیم و سائر وجوهه و مایعرض ذلک کله من الاحوال باب مستقل را اختصاص به تقسیم علوم میدهد.
ابن خلدون علوم متداول عصر خویش را به دو بخش بزرگ تقسیم میکند.
۱-نوعی که برای انسان طبیعی است که با فکر خویش به آن راه می یابد ۲- نوعی دیگر که نقلی است و باید از واضع آن دریافت کند.
نوع اول علوم حکمی و فلسفی است که انسان با طبیعت فکر و اندیشه خویش میتواند بر آن واقف گردد و بوسیله درک و فهم انسانی به موضوع و مسائل و چگونگی استدلال و برهان و شیوه هایی آموزشی آنرا مییابد.
دوم علوم نقلی و وضعی است که کل آن به خبر واضع شرعی آن مستند و عقل تنها میتواند فروع مسائل را به اصول ملحق نماید… و اصل همه این علوم نقلی، شرعیاتی از کتاب و سنت است که از طرف خداوند و پیامبر او برای ما وضع گردیده است و آنچه به ا ین علوم مربوط میشود. امام علوم حکمی و فلسفی یعنی علوم عقلی مربوط به مذهب خاصی نیست، بلکه در آن به همه مذاهب ملل دیگر نیز پرداخته میشود و آنها در درک و مباحث آن برابرند این علوم در نوع انسانی به آغاز خلقت باز میگردد. امام علوم نقلی که «مربوط به مذاهب اسلامی و ملل است» اگر چه فی الجمله هر ملتی باید از اینم قبیل امور داشته باشند. پس این علوم در جنس بعید با آنها مشارکت است زیرا آنها علوم شرعی است که خداوند برای صاحب شریعت که مامور تبلیغ آن است، نازل کرده است.
علوم شرعی نزد ابن خلدون عبارت است از: ۱- علوم قرآن ۲- حدیث ۳- فقه ۴- فرائض ۵- اصول فقه ۶- جدل و خلافیات ۷- کلام ۸- تصوف ۹- تعبیر خواب ۱۰- زبان عربی ۱۱- نحو ۱۲- لغت عربی ۱۳- بیان ۱۴- ادبیات
ابن خلدون در آغاز علوم عقلی را به چهار بخش تقسیم کرده است:
۱-منطق ۲- علم طبیعی ۳- الهیات ۴- منطق ۵- طبیعیات ۶- پزشکی ۷- کشاورزی ۸- الهیات ۹- سحر و طلسمات ۱۰- کیمیا (۱۴)
سیوطی (وفات ۹۱۱ هـ) جلال الدین عبدالرحمن سیوطی کتابی به نام النقایه تالیف و سپس خود آن را شرح کرده و آن را اتمام الدریه لقراء النقدیه نامیده است. او کتاب را با بحث از اصول دین آغاز می کند و تقسیم بندی علومی را که از آنها در کتاب خویش بحث می کند یادآور می شود. ما برآنیم که خلاصه ای از آن را به ترتیب ذیل ذکر کنیم.
«اصول دین» کتاب را با این علم آغاز کردم زیرا که به طور مطلق از اشراف علوم است و از آنچه که صحت ایمان بر آن استوار است بحث می کند. و مقصودم از آن «علم کلام» نیست که ادله عقلی در آن مورد نظر است و نظر فلسفه در آن نقل می شود. سپس به دنبال آن علم «تفسیر» را آوردم زیرا که اشرف علوم سه گانه شرعی است زیرا به کلام «خداوند متعال» مربوط است. آنگاه به حدیث پرداختیم زیرا در فضیلت پس از فقه قرار دارد. سپس به «اصول فقه» روی آوردم. زیرا که از فقه شریف تر است، چه اصل از فرع شریف تر است آنگاه به «فرائض» که از ابواب فقه است پرداختم. سپس به علم ابزاری از «نحو و صرف» پرداختم. زیرا که بلاغت بر آن استوار است و از آنجایی که خط یکی از دو قسمت زبان است. پس از «صرف و نحو» «خط» را شروع کردم. آنگاه از علوم بلاغت «معانی» را آغاز کردم. زیرا که «بیان» بر آن متوقف است. «بدیع» را پس از آن دو آوردم. چون تقریباً تابع آن دواست. چون این علوم مبتنی بر اصلاح زبان است که عضوی از انسان را تشکیل می دهد، مناسب دانسته شد که به «پزشکی» که اصلاح تمام بدن به عهده آن است، بپردازم. «تشریح» را برطب مقدم داشتم، زیرا که نسبت آن به «پزشکی» مانند نسبت صرف است به نحو چون «پزشکی» مانند نسبت صرف است به نحو چون «پزشکی» برای معالجه بیماریهای ظاهری در دنیاست، «تصوف» نیز که به معالجه بیماریهای باطنی و اخروی می پردازد، مورد بررسی قرار گرفت. (۱۵)
طاش کبری زاده (وفات ۹۶۸هـ)
احمدبن مصطفی، وعروف به طاش کبری زاده کتاب مبسوطی درباره تعاریف علوم، تقسیمبندی و بیان اصطلاحات آن به نام مفتاح السعاده و مصباح السعاده فی الموضوعات العلوم تالیف کرد و در مقدمه آن به تقسیمبندی اجمال علوم پرداخت.
«بدان که برای اشیاء چهار مرتبه از وجود است: کتبی، لفظی، ذهنی و عینی (=خارجی). و هر یک از آنها وسیله ای است برای دیگری، زیرا که خط دال است بر الفاظ و الفاظ دلالت بر وجود ذهنی دارند و آنچه که در ذهن است دلالت بر وجود خارجی دارد و وجود عینی وجود اصیل حقیقی است. و در وجود ذهنی اختلاف است، که آیا آن وجود حقیقی است یا مجازی ولی دو قسم اول بطور قطعی وجود مجازی است»
علوم مربوط به سه قسم اول، بر سه گروهاند. آنچه مربوط به وجود خارجی است یا عملی است یا نظری. آنگاه هر یک از آنها برحسب اینکه از شروع گرفته شده، علم شرعی و برحسب اینکه از عقل گرفته شده، علم حکمی است. و اینها اصول هفتگانه را تشکیل میدهند و هر یک از آنها انواع جداگانه دارد و آن انواع نیز فروعی دارد. (۱۶)
طاش کبریزاده کتاب خود را بر مبنای هفت شجره بزرگ تقسیمبندی کرد که هر یک از آنها شعبههایی برای بیان فروع دارد. این درختان هفتگانه عبارتند از:
۱-علوم خطی ۲- علوم مربوط به الفاظ ۳- علومی که از معقولات ثانیه سخن میگوید ۴- علوم مربوط به وجود خارجی ۵- علوم حکمی عملی ۶- علوم شرعی ۷- علوم باطن. و این اخیر را به چهار شعبه تقسیم کرده است: عبادات، عادات، مهلکات و منجیات.
وی کتاب «الاحیاء» ابوحامد غزالی را خلاصه کرده و همه علوم مندرج در کتاب به ۳۰۵ علم بالغ می شود. او در هر یک از این علوم، کتابهای مهم را با ذکر مختصری در شرح حال مؤلف آورده است. و کتاب مفتاح السعاده از مفصل ترین کتابهای این فن است.
صدرالدین شیرازی (وفات ۱۰۵۰ هـ)
صدرالدین محمدشیرازی معروف به ملاصدرا باب اول از کتاب خود اکسیر العارفین را به تقسیم علوم و انواع آن اختصاص داده و در این باب پنج فصل به ترتیب ذیل آورده است: ۱- در تقسیم مطلق علوم ۲- در تقسیم علم گفتارها ۳- در تقسیم علم کردارها ۴- در تقسیم علم اندیشه ها ۵- در علم آخرت. و ما در اینجا خلاصهای از آن فصول را یادآور میشویم.
فصل اول: در تقسیم مطلق علوم:
این علم به دو قسمت دنیوی و اخروی تقسیم میشود دنیوی به نوبه خود سه قسم است که عبارتند از: ۱- اقوال ۲- افعال ۳- احوال
فصل دوم: در تقسیم علم اقوال: (=گفتارها) و آنچه متعلق بدانست.
این علم یا عامی است یا خاصی، عامی برحسب موضوع به سه گروه تقسیم میشود.
۱-آنچه مربوط به آواهای ساده است که در آن، جماد، حیوان، چارپایان، انسان، عاقل و کودک مشترکند.
۲- آنچه مربوط به حروف مفردهای که از حرکات و هیات پدید میآید.
۳- آنچه متعلق به الفاظی است که دلالت بر معانی حاصل از ترکیب حروف در زبانی از زبانها اعم از عربی و فارسی و عبری سریانی و جز آن دارد.
فصل سوم: در تقسیم علم اعمال:
علوم فعلی نیز چهار قسم دارد: ۱- آنچه که مربوط به اعضاء و جوارح است، نظیر فعل صاحبان حرفهها، از قبیل بافندگی، کشاورزی و معماری که پایینترین اقسام علوم فعلی است. ۲- آنچه از تقسیم پیشین اندکی بالاتر است مانند علم کتابت، حیل، کیمیا، شعبده، قیافهشناسی و مانند آنها. ۳- آنچه که به تدبیر معاش وابسته است و به وجهی که به صلاح امر دنیا بمنظور بقای خود شخص یا نوع یا هیأت اجتماعی بستگی دارد یا نوع یا هیأت اجتماعی بستگی دارد یا به وجهی است که مربوط میشود به امر دین و صلاح آخرت مانند علم معاملات همچون: نکاح، طلاق، دیابت، جرائم و حدود و نظایر آن که علم شریعت است. ۴- آنچه که مربوط به اخلاق زیبا و کسب ملکات و فضائل و پرهیز از ملکات بد و رذائل است که علم طریقت و دین است.
فصل چهارم: در علم افکار:
و این دارای چهار قسم است. ۱- شناخت حدود و برهان. و این دو مبدئی برای رسیدن به اشیاء و حقایق آن است.
یکی که حد است بمنظور حقیقت شیء و تصور ماهیت آن منتهی میشود و دوم قسمی که منتهی به حضور وجود و تصدیق به هلیت آن می شود. هر یک از این دو در حدود با یکدیگر مشارکت دارند. اجزاء حد بعینه همان اجزاء برهان است با تفاوتی در نظم و ترتیب آن که در علم میزان (=منطق) بیان شده است.
۲- شناخت حساب، عدد و انواع و کمیات منفصله و انواع مراتب و خواص آن را تشکیل میدهد. ۳- هندسه و کمیات متصله القاره مانند خط، سطح، جسم و انواع هیئتها و اشکال آن، که هیئت و نجوم از آن پدید میآید که عبارتست از معرف افلاک و تعداد ستارگان و مقدار ابعاد و بزرگی اجرام و چگونگی حرکات آنها از نظر اندازه و جهت و از آن علم احکام نجوم و علم کهانت، و تعبیر خواب منسعب میگردد. ۴- علم طبیعت و پزشکی و دامپزشکی که شناخت کیفیت عناصر، حرکات، انفعالات و آمیختگی هر یک از آنها و نیز شناخت مزاج و ایجاد ترکیبات تام و غیره از آن است و همچنین شناخت موالید (=زاده ها) سه گانه یعنی جمادات، نباتات و حیوانات و اصل حرکت و سکون هر یک از آنهاست. و نیز مربوط است به علم حیوانشناسی و شناخت و نیروهای ادراک و حرکت آن و انسان شناسی و نیروهای علمی و عملی او. فایده این علم و هدف از آن حفظ مزاج و اصلاح نمو و بقای حیات است. هر گاه این علم در غیرانسان یعنی در مورد حیوان به کار برده شود. دامپزشکی و رام کردم ستورش مینامند و چون مورد غیر حیوان به کار رود کشاورزی و دهقانی نامیده میشود. و آن علمی است که با نابودی بدن و یا ویرانی جهان از میان نمیرود و آن علم به خدا و فرشتگان و کتابها و پیامبران اوست. (۱۷)
سخن پایانی
ما درصدد بسط کلام با ذکر آنچه در برخی از کتب مبسوط و در این باب آمده است، نبودیم. کتابهایی مانند کشاف اصطلاحات الفنون تهانوی (وفات: ۱۱۵۸ هـ) و نیز کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون چلپی (وفات: ۱۰۶۷ هـ) چیزی افزون بر آنچه که از این دانشمندان ذکر کردیم، ندارند و نیز باید گفت هدف در این مقاله بررسی و استقصای تام کتب این فن نبود. لذا به کتاب ارشاد القاصد الی أسنی المقاصد محمدبن ابراهیم اکفانی (وفات: ۷۴۹ هـ) و انموذج العلوم جلالالدین محمد بن اسعد دوانی (وفات ۹۰۷ هـ) و فهرس العلوم محمدبن مرتضی معروف به فیض کاشانی اشاره نکردیم. لازم به یادآوری است در کتبی نیز که در این فن نگاشته نشده اند، اشاراتی به فروع و شعب علوم و فنون میشود. از قبیل نهایه الارب فی فنون الادب نویری (وفات: ۷۳۳ هـ) صبح الاعشی فی صناعه الانشاء قلقشندی (وفات ۸۲۱ هـ) و المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الاثار مقریزی (وفات: ۸۴۵ هـ) و همچنانکه در آغاز مقاله وعده داده این اکنون به اختصار به برخی از ویژگیهای کتابهائی که دراین مقاله یاد کردیم میپردازیم.
فارابی چون غرق در آثار افلاطون و ارسطو بود در تقسیم بندی علوم نیز آنها پیروی نمود و کتاب او راهنمای دانشجویان فلسفه است که بوسیله آن کتاب به موضوع علمی که درصدد یادگیری آن هستند و سود و هدف آن آشنا گردند.
همین وضع در رسائل اخوان الصفا دیده می شد چون این رسائل دائره المعارف جامعی در فلسفه و علوم است و خواننده خود را در برابر آثار افلاطون و ارسطو اما بصورتی اسلامی میبیند. اصطلاحات یونانی که در رسائل آمده است از قبیل ارثماطیقی و جومطریا و اسطرنومیا و نظایر آن این نکته را تائید میکند. اما هدف ابن ندیم از تالیف برخلاف فارابی و اخوان الصفا فهرستی بود از همه کتب علمی تا آن زمان و تقسیمبندی آنها. در آن کتاب تقسیمبندی موضوعی بود یعنی انواع علوم که پس از آن شرح حال مختصری از مولفان هریم را ارائه میدهد. خوارزمی ادیب کتاب خود را معجم اصطلاحات همه علوم مشهور عصر خویش قرار داد و از علومی که غیر عربی است اصطلاحات غیرعربی فراوانی اصول دین و کلام تفاوت قائل است زیرا علم کلام در عصر او مورد نکوهش بود و همو بود که صون المنطق و الکلام عن المنطق و الکلام را تالیف نمود. طاش کبری زاده به تفصیل به تقسیمبندی علوم می پردازد و کتابی مفصلتر از مفتاح السعاده او در تقسیمبندی علوم نمییابیم. وی در این متاب بیش از سیصد اثر را برشمرده است. اما روش تقسیمبندی وی بر تالیف کتاب استوار است نه بر تقسیمبندی مجرد فلسفی، اگر چه در تقسیمبندی علوم از موضوعات عام به خاص باز میگردد.
او از کتب گذشتگاه بهره جسته است ولی از کتاب کم حجم ابن سینا به صراحت نام میبرد. صدرالدین شیرازی در ابتدای کتاب خود دیباچهای در تقسیم علوم آورده تا آن مقدمه برای معرفت نفس که پذیرای علوم است قرار دهد. او میخواهد به علمی برسد که با آن معرفت آفاق و انفس و سعادت آخرت و لقاء خداوند متعال حاصل آید و تقسیم علم له علم اقوال و افعال و احوال از ابتکارات این فیلسوف عارف است. در همین جا مقاله خود را به پایان میرسانیم.
.............................
یادداشتها:
۱-عبدالرحمن بدوی در افلان فی الاسلام (تهران، ۱۹۷۴) آن را چاپ کرده است.
۲- محسن مهدی در ۱۹۶۱ در بیروت آن را چاپ کرده است.
۳- احصاء العلوم، دارالفکر العربی، ص۴۴
۴- رسائل الفارابی، حیدرآباد، ۱۹۲۶، ص ۱۹-۲۱
۵- رسائل، بیروت، ۱۹۵۷
۶-الفهرست، تهران، ۱۳۹۱ هـ، ص۴
۷-مفاتیح العلوم، تهران (افست چاپ لیدن) ص ۵-۷
۸-خدیوجم، حسین، تحقیقاتی درباره کتاب جوامع العلوم تصنیف شعیابن فریغون (تهران ۱۹۷۲) نام شیعا در نسخه کتابخانه اسکوریال و در چاپ موسسه تاریخ علوم عربی و اسلامی آمده است، امام در نسخه کتابخانه احمد ثالث (چاپ فرانکفورت ۱۹۸۵) متغبی بن فریعون ذکر شده است و فریغون درست است.
۹-الشفاء المنطق – المدخل (قاهره ۱۹۵۲(ص ۱۲-۱۴
۱۰-اقسام العلوم العقلیه، فی تسع رسائل فر الحکمه و الطبیعیات (قاهره ۱۹۰۸) ص ۱۰۵-۱۱۸
۱۱-رساله ابی ریحان فی فهرست کتب الرازی، پاریس، ۱۹۳۶
۱۲-بیان الحق بضمان الصدق، تهران ۱۹۸۶، ص ۱۱۳-۱۱۷
۱۳- جامع العلوم، بمبئی، ۱۳۲۳ هـ چاپ حجر، یواقیت العلوم، تهران، ۱۳۴۵ هـ. ش
۱۴- مقدمه ابن خلدون، قاهره، ۱۳۴۹ هـ، ص ۳۶۴-۴۲۵
۱۵-اتمام الدرایه لقراء النقایه، قاهره، ۱۳۴۸ هـ در حاشیه مفتاح العلوم ابویعقوب سکاکی
۱۶- مفتاح السعاده، قاهره، دارالکتب الحدیثه، ج ۱، ص ۷۴.
۱۷- اکسیر العارفین، توکیو، ۱۹۸۴ ص ۴-۱۰
نظر شما