راستش را بخواهید اینکه شاهد صحنهای باشی که پیرزن بیماری که قادر به راه رفتن نیست باید روی زمین کشیده شود زجرآور و تأسفبار است و طبق معمول اول متولیان حوزه درمان مورد خطاب قرار میگیرند که تأمین یک دستگاه صندلی چرخدار برای یک مرکز درمانی در روستایی که چند هزار نفر جمعیت دارد آیا اعتباری ویژه میخواهد و مستلزم تأیید سرفصل بودجهای و مجوز مدیران عالی رتبه است یا میتوان با اندکی مدیریت و خلاقیت این مشکل کوچک را مرتفع کرد.
اما این سکه روی دیگری هم دارد، اینکه به طور مثال همین روستای عبدل آباد مه ولات حدود 7 هزار نفر جمعیت دارد و کار عمده ساکنان آن کشاورزی و باغداری است و یکی از محصولات باغی آنها انار میباشد و شمار قابل توجهی از ساکنان آن از وضعیت مالی نسبتاً خوبی برخوردارند، بنابراین اگر هم بپذیریم که متولیان بهداشتی به هر دلیل موجه و غیرموجهی از خرید یک دستگاه صندلی چرخدار غافل شدهاند، آیا اهالی نمیتوانند با مشارکتی ناچیز نه یک دستگاه که چند دستگاه صندلی چرخدار تهیه کنند و به همان نیت خیرات و کارهای عام المنفعه وقف نمایند؟
در پایان ذکر این نکته لازم است که متأسفانه در بسیاری از موارد کج سلیقگی رفتاری یا نداشتن اندکی خلاقیت موجب میشود مسألهای کوچک به بهانهای بزرگ برای ناامید شدن تبدیل شود.
نظر شما