لکزاده گفت: نکتهای که در این فیلم برایم جالب بود خشم انسان بود که میتواند منجر به اتفاقات بدی شود. از طرف دیگر نمیتوان جلوی خشم طبیعت را گرفت. ولی در واقع میخواستم بگویم خشم طبیعت در مقابل خشم انسان ناچیز است.
لکزاده در پاسخ به این پرسش که آیا او خودش را یک فیلمساز اجتماعی میداند یا نه، گفت: قطعاً نه. البته درون این فیلم رگههایی از مشکلات اجتماعی دیده میشود ولی من دوست ندارم علت و معلولها را نشان دهم و البته جامعه و آدمهایش برایم جذابیت چندانی ندارند.
وی افزود: هدف من این بود که نشان بدهم یک جرم هیچوقت مجرمش را رها نمیکند. طبیعت بالاخره او را گیر میاندازد و انتقام خودش را میگیرد.
در ادامه، عباس غزالی نیز درباره تجربه بازی در این فیلم گفت: برای من بازی در این فیلم یک کلاس درسی بود. یادم میآید موقعی که در پیشتولید سراغم آمدند و طرح کلی «قیچی» را برایم گفتند، پذیرشش برایم سخت بود؛ یک کاراکتر تقریباً بدون دیالوگ!
غزالی اضافه کرد: کلاً من بازیگر پر دیالوگی هستم و در اغلب کارهایم تند تند دیالوگ میگویم و خشم و نفرتم را در بازی نشان میدهم اما در اینجا مجبور بودم که خشمم را در بازیام نشان بدهم و به قولی آتش زیر خاکستر باشم و این اصلاً کار آسانی نبود.
غزالی گفت: کریم لکزاده برخلاف من از صحنههای زیبای جزیره هرمز فرار میکرد. من در آن روزهای فیلمبرداری هر زمانی گیر میآوردم، عکاسی میکردم و عکسها را در اینستاگرامم میگذاشتم که عکسهای خیلی خوبی هم شده بود. لحظهبهلحظه هرمز زیبا بود و از هیچ جایش نمیتوانستی بگذری.
نظر شما