به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، غروب سی و یکم مرداد سال 94، دختر بچه 8 سالهای در روستای چلمه سنگ شهر مشهد ناپدید شد و مأموران در اثنای جستوجو به دنبال این دختر پی بردند که پسر جوانی جسد او را در سرویس بهداشتی مدرسه روستا پیدا کرده است.
مأموران در تحقیقات ابتدایی متوجه شدند که قاتل قبل از جنایت، دخترک را هدف آزار و اذیت وحشیانه قرار داده و برای پنهان کردن این اقدام شیطانی، دست به قتل دخترک زده است.
ساعتی بعد، دکتر سید جواد حسینی، قاضی ویژه قتل عمد (وقت) دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، به همراه اکیپی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی استان، پزشکی قانونی و عوامل بررسی صحنه جرم، برای رسیدگی به این جنایت در محل حاضر شده و به تحقیق پیرامون ماجرا پرداختند.
در همین حال، خونسردی جوانی که جسد را از سرویس بهداشتی بیرون کشیده بود، توجه قاضی ویژه قتل عمد را به خود جلب کرد و بدین ترتیب، مقام قضایی او را از میان جمعیت بیرون برد و با طرح چند سؤال تخصصی، وی را به تناقض گویی انداخت.
این جوان 20ساله که ادعا میکرد با دیدن جسد بیهوش شده و چیزی به خاطر ندارد، دقایقی بعد، لب به اعتراف گشود و به قتل دخترک اعتراف کرد. او گفت: گوشوارههای دختر 8 ساله را نیز زیر فرش منزلش پنهان کرده است.
درپی اعترافات صریح متهم، کیفرخواست این پرونده جنایی صادر شد و جوان جنایتکار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی مجتبی علیزاده و مستشاری قاضی مصطفی بنده ای، پای میز محاکمه نشست. او که در آغاز محاکمات سعی داشت با داستان سراییها، آنچه را که قبلاً اعتراف کرده بود، انکار کند، وقتی در برابر سؤالات تخصصی و فنی قضات باتجربه دادگاه کیفری قرار گرفت، دیگر همه راههای انکار را بسته دید و به ناچار در محضر دادگاه به آزار دختر و قتل او اعتراف کرد. او همچنین سرقت گوشواره های طلای دخترک را که از زیر فرش خانهاش کشف شده بود، پذیرفت و اقرار کرد که دختربچه را با توسل به حیله و نیرنگ به داخل سرویس بهداشتی مدرسه روستا کشانده است.
با پایان یافتن جلسات محاکمه که با حضور وکیل مدافع متهم برگزار شد، قضات دادگاه «کریم» را به اتهام تجاوز به عنف به اعدام، به خاطر ارتکاب قتل عمدی به قصاص نفس، به دلیل سرقت به عنف گوشوارهها به تحمل 10 سال زندان و 74 ضربه شلاق، به اتهام آدم ربایی به تحمل 15سال زندان و به خاطر ایراد ضرب و جرح به پرداخت دیه محکوم کردند. که با اعتراض متهم، این پرونده در دیوان عالی کشور مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت و قضات دیوان عالی نیز رأی صادره از سوی دادگاه و اجرای حکم اعدام در ملأعام را تأیید کردند.
بدین ترتیب این جوان جنایتکار در نزدیکی محل جنایتش به دار مجازات آویخته شد. در مراسم اجرای حکم اعدام، غلامعلی صادقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد؛ دکتر سیدجواد حسینی معاون دادستان سرهنگ بوستانی، رئیس پلیس مشهد و دیگر مسؤولان قضایی و انتظامی در کنار جمع زیادی از مردم حضور داشتند.
** آخرین حرفهای یک جانی
کریم در گفتوگویی قبل از اجرای حکم اعدامش، درباره زندگی و سرنوشتش گفت: من و برادرم بچه بودیم که پدر و مادرمان فوت کرد. آخرش هم نفهمیدیم چرا آنها جانشان را از دست دادند. یکی میگفت تصادف کردهاند و یکی هم میگفت آنها را کشتهاند. یکی از اقوام پدریام که بچهدار نمیشدند، از همان موقع سرپرستی من و برادرم را بر عهده گرفتند. آنها جای خالی پدر و مادر را برای ما پر کردند. من نتوانستم درس بخوانم و بیسواد هستم. اما برادرم درس خواند و دیپلم گرفت. رابطه خوبی با پدر و مادر خواندهام داشتم. البته از سنین کودکی پدر خواندهام گاهی به خاطر تنبلیهایی که میکردم، مرا تنبیه میکرد.
من بیشتر دنبال گله و گوسفند بودم و چوپانی و گاهی هم بنایی میکردم. یک بار که برای چوپانی به اطراف چناران رفته بودم، دچار سرماخوردگی شدم. یکی از دوستانم در آنجا به من قرص ترامادول داد و این قرص بدنم را گرم کرد. من که نمیدانستم ترامادول اعتیادآور است، مدتی مصرف این داروها را ادامه دادم و بعد هم به مصرف تریاک و شیشه روی آوردم. البته الآن ترک کردم و مواد نمی کشم. من در تمام این سال ها کار میکردم تا کمک خرج خانواده باشم. پدر خواندهام برایم آستین بالا زد و زن گرفتم. اما مادر همسرم که زن بابایش بود با من مشکل داشت. برای همین هم در زندگیام همیشه تنش داشتم. حتی مدتی دست زنم را گرفتم و برای زندگی به جای دیگری رفتیم اما این ازدواج عاقبتی نداشت و همسرم مرا ترک کرد. بعد هم که فهمید چه جنایتی کردهام، طلاق گرفت و دنبال زندگی خودش رفت.
وی به رکنا گفت: یک بار نزدیک بود به زندان بیفتم چون چند گوسفند از گله دزدیده بودند و همه فکر میکردند من دزدی کردهام اما بعد از دو روز شاکی فهمید کار من نبوده و رضایت داد.
روز حادثه من به خانه یکی از اقوام که اتفاقاً با هم رابطه خانوادگی صمیمانهای داشتیم، رفتم. نمیدانم چه شد که با دیدن دختر ۸ ساله آنها فکر پلیدی به سرم زد. دخترک را به بهانهای به سرویس بهداشتی مدرسه روستا بردم و در آنجا پس از آزار و اذیت و از ترس این که مبادا به پدر و مادرش خبر بدهد، ناگهان دست به جنایت زدم و خفهاش کردم. حالم اصلاً خوب نبود. به خانه رفتم. پدر خواندهام مرا دید و نگران وضعیت روحی و روانیام شد. چند بار پرسید اتفاقی افتاده که من چیزی نگفتم. بعد به خانه دخترک رفتم. مادرش نگران بود و دنبالش میگشتند.
قرار شد همراه پسرعمه ام به دنبال دختر کوچولو بگردیم که او را به مدرسه کشاندم. پسر عمهام داخل حیاط مدرسه را که دید متوجه دختر کوچولو شد و سراسیمه خودش را به بالای سر او رساند و زمانی که متوجه مرگ او شد، از ترس پا به فرار گذاشت. من جسد را به بیرون از سرویس بهداشتی آوردم و حالم بد شد. اصلاً باور نمیکردم من چنین کاری کرده باشم. چند ساعت بعد وقتی پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد، به من مشکوک شدند. در همان تحقیقات اولیه به ارتکاب جنایت اعتراف کردم و همه چیز را به قاضی حسینی گفتم. من از کرده خودم پشیمانم و فکر میکنم اعدام حقم است، چون هیچ پاسخی برای خودم که چرا مرتکب چنین جنایتی شدم و دخترک معصوم را کشتم پیدا نکردم.
حدود یک سال و نیم در زندان کابوس میدیدم و هر موقع یادم میآمد چه کار کرده ام سرم درد میگرفت و از خودم بدم میآمد.
روایت قاضی ویژه قتل از وعدهای که عملی شد
در همین رابطه دکتر سیدجواد حسینی، معاون دادستان مرکز استان و سرپرست دادسرای ناحیه 2 مشهد در گفتوگویی با خبرنگار ما اجرای حکم اعدام در روستای چلمه سنگ را در راستای سیاست پیشگیری از جرم دستگاه قضایی و تحقق وعدهاش به اهالی این روستا عنوان کرد.
وی که در زمان وقوع این جنایت به عنوان قاضی ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب مشهد انجام وظیفه میکرد و دقت نظر و هوشیاری او باعث شناسایی و دستگیری عامل جنایت در اولین دقایق شروع تحقیقات قضایی و پلیسی شد، گفت: با توجه به تأکیدات حجت الاسلام دکتر مظفری، رئیس کل دادگستری و حمایتهای بیدریغ صادقی، دادستان خراسان رضوی، به پروندههای جرایم خاص و خشن با جدیت و به طور خاص ویژه رسیدگی میشود.
وی افزود: از سوی دیگر با توجه به اثرات بازدارنده اجرای احکام مجرمان خشن و جنایتکاران در ملأعام، که با نگاهی به آمار کاهش محسوس تا 60 درصدی این قبیل جرایم را در پی داشته، دستگاه قضایی مصمم است ضمن رسیدگی سریع و دقیق به پروندهها این رویه را تداوم بخشد.
قاضی سیدجواد حسینی درخصوص وعده خود به اهالی روستای چلمه سنگ اظهار داشت: چندی قبل که قاتل دختربچه 8 ساله را برای بازسازی صحنه جنایت به این روستا برده بودیم، چون افراد زیادی از اهالی روستا در اطراف مدرسه تجمع کرده بودند، بناچار درها را بسته و به کار خود ادامه دادیم.
وی گفت: دقایقی بعد که برای بررسی صحنه جنایت از ساختمان مدرسه خارج شدم. چند نفر از اهالی را دیدم که سنگ به دست منتظر خروج قاتل بودند تا خود او را به سزای عملش برسانند. به همین خاطر پس از پایان بازسازی صحنه جنایت قاتل را سوار بر خودروی قاضی ویژه قتل کرده و با آن که شیشههای دودی و تیره رنگ آن مانع دیده شدنش توسط روستاییان بود، اما از وی خواستیم تا روی صندلی عقب دراز کشیده و به این ترتیب او را بیآنکه آسیبی ببیند از مدرسه و روستا خارج کردیم.
وی ادامه داد: اهالی روستا اما بعد از آن که متوجه خروج قاتل شدند، دست مرا گرفته و گفتند تا قاتل را برنگردانی، نمیگذاریم بروی؛ چرا که خودمان میخواهیم او را به سزای اعمال وحشیانهاش برسانیم.
قاضی سیدجواد حسینی خاطرنشان کرد: در مقابل این رفتار اهالی روستا، به آنها اطمینان خاطر دادم که دستگاه قضایی با جدیت و قاطعیت در این پرونده عمل خواهند کرد و قول دادم که قاتل پس از صدور حکم اعدام از سوی قضات در محل ارتکاب جنایت به دار مجازات آویخته خواهد شد که بحمدالله و با حمایت رئیس کل دادگستری خراسان رضوی این حکم در ملأعام به اجرا درآمد.
وی تصریح کرد: در پایان اجرای حکم نیز پدر مقتول ضمن در آغوش گرفتن و بوسیدن من از اجرای عدالت و تحقق وعدهای که داده بودم ابراز خشنودی کرده و گفت که اطمینان دارد با این اقدام نه تنها روستای چلمه سنگ که تمام آبادیهای اطراف بیمه شدند و تا سالها بعد هم شاهد چنین جنایتی نخواهند بود.
سیدجواد حسینی در پایان همچنین از تلاش فراوان نیروهای انتظامی و یگان ویژه که با هدایت مستقیم فرمانده انتظامی مشهد، امنیت و نظم محل اجرای حکم را به عهده داشتند، قدردانی کرد.
نظر شما