تحولات منطقه

بیش از ۸۵ درصد نقدینگی کشور در دست شبکه بانکی است در حالی که تولید کنندگان سهم کوچکی از تسهیلات بانکی دارند.خانواده ها و آموزش و پرورش دانش آموزان را برای مدیران جهادی و کارآفرین آینده تربیت نمی کنند.

افزایش کیفیت کالای ایرانی مرهون اصلاح نظام بانکی است/  بی انضباطی دولت ها  در برداشت از  صندوق توسعه اهداف این صندوق را زیر سوال برده است
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

اختصاصی قدس آنلاین - ساحل عباسی/ آتش گرفتن و تخریب مجمتع تجاری پلاسکو خبری دردناک بود که نه تنها جامعه ایرانی بلکه بسیاری از مردم دنیا را غمگین و متاسف کرد. به شهادت رسیدن تعدادی از آتش نشان های جان فشان این مرزوبوم و کشته شدن تعدادی از صاحبان واحدهای تجاری ونگهبانان ساختمان پلاسکو موجب افزایش حس همدردی با خانواده های کشته شدگان و زیان دیدگان این حادثه شد.

آمارهای رسمی وغیررسمی نشان می دهد تعداد زیادی از هموطنان که رقم قابل توجهی هم هستند از فروپاشی ساختمان پلاسکو متضرر شده و اینک فعالیت اقتصادی ندارند بنابراین این تعداد به جمعیت بیکاران کشور اضافه می شود. خسارت یک باره وغیر قابل باور و انتظاری که در این حادثه به مالکین، تولید کنندگان وکارگران مشغول در پلاسکو وارد شد حس همدردی و همکاری اقتصادی برای از سرگیری فعالیت های آنها را در اسرع وقت در بین هموطنان وبرخی از مسئولین ایجاد نمود. تاکید بر اهتمام ایرانیان به توجه به طرح "ایرانی، ایرانی بخر" نشات گرفته از این احساس همراهی وهمدردی است که اگر اجماع ملی برآن صورت بگیرد بی شک گام مهمی در تقویت تولید داخلی، افزایش اشتغال و سامان دهی نیروی کار جوان ایجاد خواهد شد.

قدس آنلاین درگفتگوی پیش رو با دکتر حجت الله عبدالملکی، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی به بررسی الزامات و راهکارهای تحقق طرح "ایرانی، ایرانی بخر" پرداخته است.

 تقویت تولید ملی و اهتمام به خرید کالای ایرانی از سوی هموطنان نیازمند چه تمهیداتی است؟

 تقویت تولید ملی نیازمند ۶ عامل  بازار یعنی سرمایه، نیروی کار، منابع اولیه، دانش و فناوری، ایده و ابتکار و فرهنگ تولید است. فرهنگ تولید به معنای ارزش قائل شدن برای تولید از طرف همه مسئوولان و عموم مردم است. بی شک تمامی کشورهای پیشرفته ای که در تولید حرفی برای گفتن دارند از این عوامل به خوبی خود بهره برداری و استفاده کرده اند. بی شک شعار "ایرانی، ایرانی بخر" درراستای تقویت تولید ملی و شعار بسیار ارزنده و در خور تاملی است که برای به منصه ظهور رسیدن این شعار باید ۶ عامل یاد شده تقویت شده و مورد توجه جدی مردم و مسئولان قرار بگیرد.

خرید کالای ایرانی و تقویت بازارهای صادراتی از جمله عواملی است که می تواند نوید بخش شکوفایی تولید داخلی باشد. دولت در این بخش با تسهیل صادرات می تواند بر تقویت بازار موثر باشد. از سوی دیگر کنترل واردات نیزاز جمله مسائل مهمی است که دولت، مجلس و قوه قضاییه در انجام آن نقش مهمی بر عهده دارند. بی شک نقش قوای یاد شده در کنترل بازار داخلی بالفعل وجلوگیری از واردات کالاهایی که مشابه داخلی آن در کشور تولید می شود از مسائل مهم وتاثیر گذار بر توان تولید داخلی است.

هنگامی که از تولید ملی سخن می گوییم باید به کمیت به لحاظ نیروی انسانی و به کیفیت محصولات توجه کنیم. متاسفانه علی رغم اینکه بسیاری از تولید کنندگان تمایلی به افزایش کیفیت کالای خود دارند به علت فقدان سرمایه قادر به انجام چنین کاری نیستند در حالی که صدها هزار میلیارد تومان سرمایه در کشور وجود دارد اما شبکه توزیع مانع توزیع مطلوب و صحیح آن شده است.

نقش مردم وتولید کننده ها در تقویت بازار وتولید داخلی چیست؟

هنگامی که تولید کننده ایرانی انتظار خرید کالایش را از مردم دارد خود باید کالایی تولید کند که صددرصد ایرانی باشد یعنی کالای واسطه ای تولیدکننده باید از محصولات ایرانی انتخاب شده باشد. مثلا اگر تولید کننده خودرو شعار ساخت خودروی ایرانی سر می دهد وانتظار دارد مردم بازار خرید خودروی ایرانی را تقویت کنند نباید برخی از قطعات خودرو را از محصولات چینی انتخاب کند. مسلما چنین مساله و خواسته ای تناقض و تضاد با تقویت تولید ملی و داخلی دارد.

در بعد سرمایه برای تقویت تولید ملی چه ایراداتی به نظام بانکی وسرمایه ای کشور وارد است؟

 در بعد سرمایه عمده سرمایه کشور در اختیار شبکه بانکی قرار دارد  به نحوی که ۸۵ تا ۹۰ درصد نقدینگی کشور در اختیار شبکه بانکی قرار دارد. لاجرم کسانی که نیازمند سرمایه هستند باید به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به شبکه بانکی مراجعه کنند. از مسائل مهمی که در نظام بانکی کشور باید لحاظ شود اصلاحات مورد نظر است که تماما حاکمیتی است.

در صورتی که برخی بانکها  خصوصی باشند به دلیل قدرت خلق پول و اینکه محصول فوق استراتژیکی به نام پول دارند  زیر مجموعه  نهاد حاکمیتی به شمار می روند. متاسفانه در نظام بانکی کشور بخش کوچکی از سرمایه ها به سمت تولید سوق داده می شود. شبکه بانکی کشور سرمایه ها را در اختیار تولید قرار نمی دهد بلکه آن را به سمت واردات و ارتباطی سوق می دهد که منجر به افزایش تولید نمی شود.

در این مورد اصلاح عملکرد مدیران بانکی بسیار حائز اهمیت است. متاسفانه قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب سال ۶۳ نیز از سوی مدیران بانکی به خوبی اجرا نمی شود و این مساله باعث شده بخش زیادی از نقدینگی و سرمایه کشور به دست تولید کنندگان نرسد. همچنین در حاشیه بانک باید به بازارهای سرمایه ای همچون بورس توجه کنیم چرا که بخش قابل توجهی از جا به جایی های تامین مالی توسط این بخش انجام می شود.

یعنی معتقد هستید افزایش کیفیت کالای ایرانی نیازمند اصلاح شبکه بانکی کشور است؟

بله دقیقا. افزایش کیفیت کالای ایرانی مرهون اصلاح نظام بانکی است. اگر بانکها تسهیلات بلندمدت ارزان قیمت را در اختیار تولید کنندگان قرار دهند، تولید کننده بخشی از سرمایه را به تحقیق و توسعه اختصاص می هند. هنگامی که تولیدکننده سرمایه لازم را برای تحقیق و توسعه ندارد مجبور به تولید کالای بی کیفیت می شود.

بعد سوم یعنی نیروی انسانی هم بسیار مهم است چراکه در برخی موارد کاهش کیفیت کالاها ناشی از ضعف در نیروی انسانی است. با کاهش نیروی انسانی متخصص و نیروی ارزان کار شاهد کاهش کیفیت و کمیت میزان تولید خواهیم بود. افزایش نیروی کار ساده و متخصص نیازی اساسی در راستای افزایش تولید است. هر چند در حال حاضر جمعیت جوان قابل توجهی داریم اما بنده براین باور هستم که کشور ما به لحاظ جعیتی باید دویست میلیونی شود.

در حوزه تربیت نیروهای متخصص نظام آموزشی را مقصر می دانید یا خانواده ها را؟

در حوزه نیروی انسانی متخصص هم نظام آموزشی و هم نوع نگرش خانواده ها باید اصلاح و سپس تقویت شود. نظام تربیتی ما که اعم از آموزش در مدارس، مراکز آموزش عالی و تربیت های غیر رسمی است متاسفانه در حوزه اقتصاد کارآمد نیست. با واقع بینی باید گفت بخشی از خانواده ها فرزندان را به گونه ای تربیت نکرده اند که در آینده فرد کارآمدی شود اعم از یک وزیر که بتواند تصمیم گیریهای حساسی انجام دهد یا از خلاقیت بالایی برخوردار باشد یا قدرت ریسک قابل توجهی داشته باشد.

از سوی دیگر خانواده ها و مدارس دانش آموز و فرزندانی تربیت نمی کنند که در آینده کارآفرین شوند و روحیه کار جمعی و مدیریت جهادی داشته باشند. بی شک فردی کارآفرین می شود که برخی از مولفه ههای تربیتی را در خانواده و نظام آموزشی کسب کرده باشد. به نظر می رسد دولت و مجلس می توانند در کنار خانواده ها و آموزش و پرورش در این مهم نقش داشته باشند. مثلا مجلس می تواند با قانونگذاری مانع آموزش هایی شود که روحیه کار و فرهنگ کار را تخریب می کند.

از جمله مواردی که اشاره کردید منابع اولیه تجدید ناپذیر و تجدید پذیر است. هرچند درباره زیان های خام فروشی بسیار گفته شده اما این مساله جدی انگاشته نشده است. دراین باره توضیح دهید که فرآوری مواد خام در ایجاد ارزش افزوده به نفع تولید ملی تا چه حد تاثیرگذار است؟

در اقتصاد مواد اولیه بسیار مهم هستند. حال این مواد اعم از نفت و گاز باشند یا انرژی های تجدید پذیر همانند آب؛ خورشید وباد. محصولات کشاورزی، محصولات معدنی و مواد معدنی مانند انواع خاک طلا سنگها نقش مهمی در تقویت تولید ملی برعهده دارند. یقینا تقویت تولید ملی نیازمند سازماندهی مواد خام است به نحوی که با بالاترین کیفیت و آسان ترین روش در اختیار شبکه تولید قرار داده شود تا از فروش مواد اولیه خام جلوگیری شود. این یک قاعده کلی است یعنی تا حد امکان نباید مواد اولیه خام را فروخت. ایده آل این است که این مواد در پروسه تولید قرار گرفته و فرآوری شوند تا در جریان فرآوری ارزش افزوده بالایی ایجاد شود.

بی تردید برای به انجام رسیدن این مهم نقش مردم در تکمیل زنجیره ارزش اقتصادی بسیار مهم  است. مثلا اگر فردی می خواهد در استان محل سکونتش کارآفرین وتولیدکننده باشد بهتر است از مواد خامی که در منطقه زندگی اش هست استفاده کند تا به صورت خام از کشور خارج نشود. گاهی می توان با خارج کردن برخی عناصر نادر از سنگ آهن تا ۵۰میلیون تومان ارزش افزوده ایجاد کرد، در حالی که سنگ خام ارزش چندانی ندارد.

هر چند دولت، مجلس و صندوق توسعه ملی در راستای عدم خام فروشی اقداماتی کرده ند اما عملا بر اثر بی انضباطی دولتها از صندوق توسعه ملی برداشت هایی می شود که با سرمایه گذاری برای تولیدات ملی و کاهش خام فروشی در تضاد است.

مجلس می تواند  قوانینی تصویب کند که منجر به محدود کردن صادرات مواد خام شود. مثلا به جای صادر کردن سنگ آهن، فولاد صادر کنیم یا به جای سنگ مس، شمش مس صادر کنیم. از سوی دیگر دولت می تواند با تمهیدات تشویقی تولیدکنندگان را وادار به حرکت های نوینی کند مثلا اعلام کند اگر به جای سنگ آهن شمش فولاد صادر شود یا به تولید کنندگان مواد غذایی که در صادرات نقش خوبی دارند تسهیلاتی ارائه می دهد در ترغیب تولید کننده و صادر کننده موثر خواهد بود.

ارائه یارانه به تولیدکننده وصادرکننده و اعطای مجوز فعالیت های خاص از جمله تسهیلاتی است که مجلس و دولت در آن نقش موثری را ایفا می کنند. بی شک دنبال کردن این موارد از سوی دولت و مجلس موجب ارتقای کیفیت تولید و مانع خام فروشی خواهد شد. در چنین حالتی زنجیره ارزش تقویت شده و کیفیت کالا و محصولات افزایش می یابد.

نقش دانش و فناوری دراین پروسه چیست؟

اگر بپذیریم که دانش نقش بالایی در افزایش مقدار وکیفیت تولید دارد می توان با تمهیداتی بسترهای لازم را برای افزایش استفاده از دانش در توسعه فناوریها فراهم کرد. کاهش کیفیت برخی از کالاها به دلیل عدم استفاده صحیح از دانش و فناوری است. با کاربردی کردن دانش ها واستفاده از آنها درصنایع می توانیم ارزش افزوده قابل توجهی کسب کنیم. مثلا صنعت پوشاک از مزیت های کشور به شمار می رود که لازم است دانش آن درون زا شود.

یعنی فرایندهای جدی اعم از  بودجه تحقیقاتی و دانشگاه و پژوهشگرانی را به این مهم اختصاص دهیم و با ارائه یارانه و بودجه مورد نیاز تولیدکننده آنها بتوانند با چرخه علم وفناوری، این بخش از اقتصاد را شکوفا کنند. بی شک دولت و مجلس به عنوان تسهیل گر و به اصطلاح کاتالیزور   می توانند با سوق دادن وزارت علوم به سمت تغییر در تولیدات کشور و افزایش کیفیت و کمیت آن منجر به تحولاتی شوند. مثلا دولت می تواند برای اساتیدی که درصدد ارتقای علمی هستند شرایطی را مهیا کند که منجر به ارتقای کیفیت تولید شود. در حال حاضر در سیستم وزارت علوم ارائه مقالات آی اس آی موجب ارتقای علمی اساتید می شود در حالی که بعضا برخی از این مقالات برای کشور وتولید هیچ فایده ای ندارند و مشکلی را حل نمی کنند.

در این بین دولت می تواند به اساتید بگوید اگر بتوانید روی تولید اثر مثبت بگذرید به نحوی که منجر به بهره وری و افزایش کیفیت محصولات داخلی شود به این  اساتید رده های استاد تمامی یا بالاتر از آن تعلق گیرد.

مهمترین نقش نمایندگان مجلس در کمک به طرح "ایرانی،ایرانی بخر"چیست؟ نقش فرهنگ را در تشویق مردم به خرید کالای ایرانی چگونه ارزیابی می کنید؟

مجلس می تواند با تصویب قوانین بلند مدت مجاری انتقال دانش و تولید دانش را تقویت کند. ازسوی دیگر دولت را ملزم به سرمایه گذاری در طرحهای تولید ملی نماید. شاید باور کردنی نباشد که فرهنگ عامل بسیار مهمی در شکوفایی تولید ملی است. متاسفانه فرهنگ تولید ملی در اقتصاد ایران بسیار ضعیف است. تولید کننده به دنبال سود بیشتر است و به منافع مصرف کننده و کیفیت محصول توجهی ندارد؛ یا مصرف کننده ایرانی گاهی کالای خارجی خریداری می کند و به عواقب ناشی از خرید کالای خارجی و بی توجهی به کالای داخلی توجهی نمی کند.

در بخش سرمایه شبکه بانکی کشور نیز مدیران بانکها به اینکه وام در اختیار تولید کننده و صنعتگر قرار می گیرد یا در اختیار وارد کننده کالای قاچاق، توجهی نمی کنند. آنها بعضا به دنبال سود خود هستند. اگر تولید ملی برای شبکه بانکی مهم باشد وام را به تولید کننده پرداخت می کنند. متاسفانه برخی از مسئولین نیز مدام  پی دور زدن قوانین و قانون حداکثر استفاده از ظرفیت داخلی هستند و در بسیاری از اوقات نه تنها به تقویت کالای ملی توجه نمی کنند بلکه به دلیل منافع خود واردات کالای مشابه ایرانی را بر استفاده از کالای ایرانی و تقویت آن در بازارهای داخلی و خارجی ترجیح می دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.