قدس آنلاین - وقوع انقلاب اسلامی، فجری در بالندگی هنر این مرز و بوم نیز بود. گرچه سالهای پر از تب و تاب انقلاب در قاب دوربین عکاسان و فیلمسازان و بوم نقاشان به روایتهای مختلفی از این واقعه گره خورده است، اما هنر تازهای از بطن این جوشش عظیم اجتماعی زاییده شد که امروز در گذر از این مسیر 38 ساله به پختگی و معنایی متعالی دست یافته است. روزهای سخت و پرالتهاب، جنبشهای مدنی، اتفاقات تلخ و شیرین و رشادتهای تمام کسانی که حماسهساز شدند به مدد هنرمندان و هنر متعهدانه آنها به ثبت رسیده است. همین هنرمندان زمینهساز ایجاد یک گنجینه ارزشمند و غرورآفرین از آن سالها شدهاند. به همین منظور با رسول اولیازاده، عکاس پیشکسوت و رئیس اسبق خانه عکاسان ایران، درباره حال و هوای روزهای انقلاب و تغییرات هنری که در حال گذار از دوران شاهنشاهی به انقلاب اسلامی رخ داده است، به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
اولیازاده صحبتهایش را درباره زمان شروع فعالیت هنری آغاز میکند و میگوید: زمانی که انقلاب شد من 21 ساله بودم. 2 سال پیش از انقلاب آن عکاسی را شروع کرده بودم. آن زمان دربار سیاستهایش را در همه چیز از جمله هنر، ورزش، فرهنگ و... اعمال میکرد و میتوانستیم رد پایش را بهصورت مشهود در همه جا ببینیم. اما هنرمندانی نیز بودند که زیر بار سیاستهای دربار نمیرفتند. به طور مثال یکی از پاتوقهای هنرمندان و روشنفکرانی مانند جلال و...، «کافه نادری» بود که هنرمندان آنجا جمع میشدند و نتیجه این همنشینیها منجر به تولید محصولات خیلی خوبی در عرصه هنر میشد. اولین اتفاقی هم که در این زمینه شکل گرفت، کارهایی بود که در ارتباط با هنر انقلاب در حسینه ارشاد به نمایش درمیآمد و برگرفته از هنرمندان روشنفکر و اهل درد بود؛ هنرمندانی که دغدغه هنر متعالی داشتند و نگاهشان مطلقاً سفارشی و با رویکرد «هنر برای هنر» نبود. آنها دغدغه هنری را داشتند که جامعه را به سمت و سوی متعالی هدایت کند. در نتیجه، همان گروه آمدند و بعدها حوزه اندیشه و هنر اسلامی را راهاندازی کردند که همین حوزه هنری امروز است.
نمایشگاههای خیابانی برگزار میکردیم
وی در ادامه میگوید: در آن ایام هر کسی کاری میکرد. ایام درگیری با رژیم شاه بود و هر فردی بر اساس تواناییای که داشت، در این جنبش اجتماعی حضور مییافت. ما عکس میگرفتیم و در دانشگاهها اسلایدشو برگزار میکردیم و یا عکسهایمان روی در و دیوار شهر بود و بهصورت نمایشگاه خیابانی در میآمد. یادم هست بچههای دانشگاه هنر عکسی از امام(ره) کشیده بودند و این عکس در همه راهپیماییها بود.
رئیس اسبق خانه عکاسان ایران تأکید میکند: اینها همه نتیجة این بود که هنر در خدمت مردم آمده بود و هرکس با توجه به بضاعتی که داشت، کاری میکرد. مرحوم بهمن جلالی هم کتابی داشت از مجموعه عکسهای زمان انقلاب. یا اکبر ناظمی از دیگر عکاسانی بود که وقتی می شنود که در ایران انقلابی شده، درسش را در دانشگاه هنر آلمان نیمه کاره رها می کند و به ایران می آید و شروع به فیلمسازی و عکاسی می کند که بعد از 17 سال که از انقلاب گذشته بود، نمایشگاهی در از آثارش تحت عنوان عکس های انقلاب در کانادا برگزار می کند که از این مجموعه عکس ها کتابی برایش چاپ می کنند. بعد از این ماجرا ایشان بلافاصله به ایران برمی گردد و من هم آن زمان مدیر خانه عکاسان ایران بودم و طی صحبتی که با هم کردیم نمایشگاهی از آثارش را در ایران برپا کردیم و در حال حاضر پنج جلد کتاب از ایشان به چاپ رسیده است. هنرمندان اینچنینی بسیار بودند که امروز آثارشان به چاپ رسیده است. میتوان گفت اینها سندهای تاریخی مملکت ما و بسیار ارزشمند هستند زیرا همه با هر بضاعتی که داشتند، در این حرکت و جریان حاضر میشدند. در کنار اینها، امروز ما افرادی را شناسایی کردیم که به دلیل مسایل مالی و برخی فشارها اقدام به انتشار عکسهایشان نکردند و میتوان گفت که بخشی از این گنجینه تصویری هنوز منتشر نشده است.
هنر انقلاب خودش از ابتذال جدا کرد
اولیازاده با بیان اینکه در آن دوران هنر خودش را از رویدادهایی همچون جشن هنر شیراز و آن ابتذال موجود جدا کرد، میگوید: هنر در ارتباطِ بیواسطه با مردم قرار گرفت. خوشبختانه این رویه بعد از انقلاب هم ادامه یافته و در همه زمینههای هنری نیز دیده میشود. یکی از نمودهای بارزآن، در فیلمسازی بوده و امروز ما به جایی رسیدیم که در بسیاری از جشنوارههای خارجی حضور داریم و افتخار کسب میکنیم. این رخدادها همه بعد از انقلاب افتاد و این در حالی است که نشانی از این موفقیتها پیش از انقلاب دیده نمیشد. دلیلش هم این بود که راه باز شد تا هنرمندان جوان و صاحبفکر بتوانند خودشان را محک بزنند.
اواولیازاده در ادامه به بازخورد و واکنشهای مردم در مقابل این هنر و حرکت جمعی تازهبهمیدانآمده اشاره میکند و میگوید: ما هنوز با نقطهای که مردم بتوانند با هنر خیلی راحت و صمیمی برخورد کنند، فاصله داریم. در این 30 و چند سال و بر اساس آنچه رخ داده، باید بدانیم که خیلی از رشتههای هنری وامدار عکس و عکاسی هستند. اگر نگاهی به سیر روند تصویرسازی و پوستر بعد از انقلاب بیندازیم، میبینیم که همه این اتفاقات با عکس و عکاسی شکل گرفت. مجسمهسازی و تندیس هم الهام اصلیِ خود را از عکس گرفتند زیرا عکاسها همیشه در خط مقدم بودند و در واقع ثبت تصویری هر واقعهای، نتیجة عکاسی است. برای نمونه باید به عکسهایی که از تسخیر لانه جاسوسی گرفته شد، اشاره کنم. از آن سالها تا امروز هر گرافیستی که بخواهد پوستری را طراحی کند، نگاهش متأثر از همان عکسهای گرفتهشده است و هنوز هم این عکسها در همة 13 آبانها مورد استفاده است. درست است که میگوییم این هنر برای مردم است اما سواد بصری مردم در این سالها چندان رشد نکرده است. هرچند این اواخر مردم ارتباط بهتری با هنر برقرار کردند و این هم حاصل زحماتی است که هنرمندان ما کشیدند و هنر را در خدمت اهداف مردم قرار دادند.
جوانان مستعد و متعهد وارد عرصه شدند
وی در پاسخ به این پرسش که مسیری که هنر امروز در این سالها پیموده چقدر وامدار وقایع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همچون انقلاب اسلامی است، میگوید: اگر انقلابی شکل نمیگرفت، همان ماجراهای جشن هنر ادامه پیدا میکرد. باید بدانیم که این انقلاب توانسته چقدر جوانهای مستعد را وارد عرصه کند و آنها به خلق آثار هنری بپردازند. در نتیجه، بسیاری از این هنرمندان وامدار این جنبش عظیم فرهنگی هستند. همین سینماگرانی که داریم، کسانی بودند که در جبهه و جنگ حضور داشتند و آن حس و حال را درک میکردند. افرادی همچون مرحوم ملاقلی پور، مرحوم سلحشور، حاتمیکیا، راعی، مجیدی و...، اینها کسانی بودند که حضور مستمر در این عرصهها داشتند. یا افرادی همچون محمود کلاری قبل از اینکه وارد سینما شود، عکاس حرفهای و قابلی بوده است؛ عکاسی که در دوران انقلاب و دفاع مقدس حضوری مستمر داشته است. اینها کسانی هستند که تمام وجودشان را برای عکاسی، فیلم و هنر گذاشتند و حاصلش این اتف
نظر شما