قدس آنلاین - یکی از خویشاوندانم نقل میکرد: چند ماه پیش در سفری فنی و اداری از سوی یک شرکت بزرگ صنعتی به کشور کره جنوبی با مهندسی همتای خودم که پاراگوئهای بود آشنا شدم. دوستی ما طی شش روز اقامت در سئول اوج گرفت و با هم صمیمی شدیم. یک جعبه سوهان قم را که با خود برده بودم به او هدیه کردم. خورد و بسیار خوشش آمد و از طعم عالی سوهان تعریفها کرد و جعبه را به کشورش برد. چندی پیش تلفن کرد و با اشتیاق بسیار تقاضا نمود چند بسته سوهان قم برایش به کشور پاراگوئه ارسال کنم گفت: «خانم و فرزندان و افراد خانوادهاش میگویند در طول عمرشان شیرینیای به این گوارایی نخوردهاند و عاشق آن هستند.»
خویشاوند من افزود: «نمیدانم چگونه این چند جعبه را به کشور پاراگوئه ارسال کنم و مشکل بزرگ در شب عید برآورده کردن تقاضای این دوست عزیزم است. آیا پست ایران ارسال گز را به مقصد پاراگوئه در آمریکای جنوبی میپذیرد؟»
من وقتی سخن مهندس جوان را شنیدم گفتم: «چیزی که تو میگویی برای من تازگی ندارد. در دوران جنگ جهانی دوم و سال های اشغال ایران ادارههای سررشتهداری در ارتش شوروی و انگلستان در تهران طی نامهای از طریق دو سفارتخانه خود به دولت ایران درخواست خریداری مقادیر زیادی موادغذایی کردند که کالباس و سوسیس آرزومانیان و میکائیلیان که در آن زمان از خوشنامترین مؤسسات تولید موادغذایی گوشتی بودند (و بر خلاف کالباس و سوسیس سازان امروز ایرانی از خمیر مرغ و تاج خروس استفاده نمیکردند) و نیز سوهان قم و گز اصفهان و باقلوای یزد در زمره آن اقلام بودند (مدارک آن در اسناد دولتی ایران موجود است و یکی دو بار هم چاپ شده است.»
اروپاییها و آمریکاییها و ژاپنیها فقط کاکائو و قهوه و انواع شکلاتها را میشناسند. ترک ها در شکلاتها از فندق استفاده میکنند. دوستی که از ژاپن آمده بود میگفت ژاپنیها دانههای درشت انگور را در بستههای ده حبه انگور واکیوم شده به مشتری عرضه میکنند. در فیلمی دیدم در ایتالیا پرتقال را دانهای دربسته پلاستیکی میفروشند.
انار ایرانی بازارِ گرمی در آلمان دارد و مردم آلمان دلشان برای انار ایرانی غش و ریسه میرود. مردی تاجر را میشناختم که گاهی نزد من میآمد. در لرستان استخر تولید ماهی قزل آلای خالدار بسیار بزرگ داشت، ماهیهایش به اندازه ماهی سفید و ماهی آزاد بود. روزی برایم یک جعبه ماهی آورد. تعجب کردم گفت: تعجبآور اینکه زن های روسیه عاشق حنای ایرانی هستند. تمام شیرینیهای ایرانی را میتوان به روسیه صادر کرد. حنای ایرانی بازار گرمی در روسیه دارد»، دیدید که روسیه پس از بروز اختلاف میان پوتین و اردوغان مدتی جلوی کامیونهای حامل گوشت و سبزی ها و لبنیات ترکیه را در مرزهای خود گرفت. اردوغان وادار به عذرخواهی بابت ساقط کردن هواپیمای روسی شد و دوباره کامیون های حامل موادغذایی و گوشتی از مرزهای روسیه عبور کردند.
چشم دولتمردان ما دوخته شده است به مسایل بیاهمیت و فرعی و بیارزش. در روزنامهها اخبار مهم را بخوانید، یا پرتاب لنگه کفش به سوی فلان مقام دولتی است یا ممانعت از سخنرانی آن یکی یا مضروب کردن سومی یا جلوگیری از فلان همایش. هیچ خبری از اختراع و اکتشاف و نوآوری و تغییر سیمای مملکت نیست. رفتن اوباما و آمدن ترامپ در زندگی ما تأثیر میگذارد.
ابراز علاقه مردمی دوردست به یک شیرینی ایرانی چقدر درس آموز است. اخیراً در روزنامه حبل المتین سال ۱۳۱۸ هـ. ق/ ۱۹۰۰ میلادی یعنی ۱۱۷ سال پیش خواندم که تجار شانگهای و رانگون به خرید خشکبار ایرانی ابراز علاقه کردهاند و خبرنگار حبل المتین یادآور شده باید بستهبندی مرتب بوده و آجیل و شیرینیجات مصون از عوامل آسیب رسان باشند.
ژرژ ماکارمارد آلیان ارمنی تبعه عثمانی در حدود سال های ۱۹۲۰ پس از فرار از عثمانی در تبریز و اورمیه چلوکباب پزی را آموخت، بعدها به آمریکا مهاجرت کرد. رستوران عمر خیام را در شهر سانفرانسیسکو گشود و ذایقه مردم آمریکا را با چلوکباب آشنا کرد. جواد فریفته آشپز احمدشاه در پاریس، و فرد دیگری که او هم آشپز محمدعلی شاه بود در استانبول چلوکباب باقالی پلو به مردم عرضه میکردند. اکنون مردم دنیا از لس آنجلس تا استرالیا با چلوکباب ایرانی آشنا شدهاند. شنیدهام در لس آنجلس حدود بیست رستوران ایرانی دایر است.
دولت کارشناس اقتصادی و تجاری لایق ندارد. در سفارتخانهها افرادی نیستند که گزارشهای مهم برای توسعه صادرات ایران تهیه کنند. تمام چشم امید ما به نفت است که آنهم روزی تمام خواهد شد.
شنیدهام بازار اصفهان پر از صنایع مستنطرفه چینی است و مردم ایران و فرنگیها به اصفهان که میروند صنایع مستنطرفه چین خریداری میکنند، امسال قرار بوده جلوگیری شود.
من نمیدانم چرا خود اصناف همت نمیکنند و همانطور که فرش ایرانی را از دویست سیصد سال پیش در اروپا و آمریکا و خاور دور شناساندند تا جایی که کمپانیهای زیگلر و پتان آمدند و در اراک و اصفهان و تبریز کارخانه فرشبافی تأسیس کردند یا به خانم های شهری و روستایی ایرانی سفارش میدادند و دار قالیبافی و اسباب و لوازم مربوطه را میفروختند تا در شرکت قالیهای گرانبهای ایرانی را به مقصد بازار آمریکا و آلمان صادر کنند خود اصناف و گزسازان اصفهان و سوهان پزان قم و قنادان سیزدوست به کار شوند تا محصولات گوارا و شیرین آنان راهی بازارهای مصرف اروپا و آمریکا و آمریکای جنوبی و استرالیا شود و برای مملکت ارز بیاورد.
متأسفانه اغلب وزیران سالخوردهاند و بیشتر در خواب ناز به سر میبرند و اوقاتی هم که بیدارند نود درصد نگران شرکتهای خصوصی خودشانند و اساساً نمی دانند که تک محصولی نفت را به وزارت نفت بسپارند و برای سایر محصولات ایران و صنایع مستنطرفه کشور بازارهایی دست و پا کنند، ای وای بر ما و خواب طولانی وزیران ما!
سابقاً برایتان نوشتهام که در سال ۱۳۵۵ گارسون اهل ترکیه رستورانی در لندن برایم خرمای عربستان را که در ترکیه با فندق ترکی در بستهبندی نایلونی زیبایی جاسازی شده بود و ماست چکیده ترکیه را به عنوان اوکازیون آورد. متأسفانه اغلب رجال دولتی ما بنا به گفته تعریض آمیز مظفرالدین شاه درد نوکری (خدمتگزاری) دولت غیرت ملت را ندارند و خر خودشان را میرانند و حقوق نجومی میگیرند و نگاه به تک محصولی.
در خبرها خواندم صادرات نفت ایران رکود شکسته است و در سال جاری میلادی با رسیدن به ۰۱/۲ میلیون بشکه در روز که خریداران آن چین، هند، کره جنوبی و ژاپن هستند در ماه فوریه ۲۰۱۷ به بیشترین رقم فروش رسیده است.
افسوس که فقط این خبرهای امیدبخش که آژانس بینالمللی انرژی منتشر میکند به گوش مردم میرسد و دولت به مردم نمیگوید این عایدات سرشار به کجا میرود. همچنان بلوکه میشود و در بانک های آن کشورهای ماند یا برای رفاه مردم و برنامههای آبادانی مصرف میگردد اگر چنین است چرا ۱۳ میلیون بیکار در کشور پرسه میزنند؟ چرا حقوقهای حقوقی بگیران اینقدر کم است و چرا اقتصاد مملکت لنگ و در حال درجا زدن است؟
نظر شما