به گزارش قدس آنلاین، مدتی است که در سینمای کشورمان بیش از پیش شاهد فیلمهایی در مورد مسائل زنان هستیم. قصههایی لطیف و گاه دلخراش درباره دختران، زنان و مادران جامعهمان و مشکلاتی که درگیرشان هستند، از ازدواج و کار گرفته تا بحرانهای روحی و عاطفی و غیره. فیلمهایی در مورد زنان از فیلمسازان مرد که هنرمندانه و با ظرافت و دقت ساخته شدهاند. ولی «پرسه در حوالی من» حال و هوایی خاص و شاعرانه دارد. به انگیزه اکران این فیلم در گروه هنر و تجربه با این کارگردان جوان کشورمان به گفتوگو نشستهایم که حاصل آن را میخوانید.
از ایده شکلگیری فیلمنامه بگویید. چه شد که به سراغ این سوژه رفتید؟
ایده نوشتن این فیلم از حال و هوا و دغدغه ذهنی خودم در ۳۰ سالگی آمده است. آن زمانی که به فکر ساخت این فیلم بودم، این درگیریها به سراغم آمده بودم و دلم میخواست اولین فیلمم را با این دغدغهها بسازم و چون دغدغه ذهنیام شد، شکل و شمایل فیلمنامه به این شکل درآمد. البته نه اینکه همه اتفاقاتی که در فیلم میبینید، برای خود من هم اتفاق افتاده باشد، نه! بالاخره فیلمنامه باید دراماتیزه میشد. ولی به هر حال ایده اولیهاش از خودم گرفته شده است.
از ویژگیهای فیلمنامه بگویید. چرا این فیلم را در گروه هنر و تجربه به نمایش گذاشتید؟
شاید چون میتوانیم در این فیلم مؤلفههایی از گروه هنر و تجربه را ببینیم. «پرسه در حوالی من» با فیلمهای بدنه و گیشه خیلی فرق دارد و شاید نتواند بهصورت گسترده مخاطب عام را راضی کند که البته به نظر من هیچ ایرادی هم ندارد.
من آگاهانه میدانستم که دارم فیلمی میسازم که تعداد مخاطبانش به نسبت فیلمهای گیشه خیلی زیاد نیست. بعد از اینکه فیلمم را ساختم، با دوستانی در ارشاد و مراکز پخش مشورت کردم. همه متفقالقول بودند که با توجه به شرایط اکرانی که الان وجود دارد، مطمئناً اتفاق خوبی برای فیلم نخواهد افتاد. حتی ممکن بود که بعد از دو سه هفته که فیلم اکران میشد، آن را تعویض کنند. در حالی که بودنش در گروه هنر و تجربه این امنیت را میدهد که آهسته و پیوسته بماند و جای خودش را بهتدریج در بین مخاطبان باز کند. چون مخاطبان هنر و تجربه مطالعه میکنند و بعد به دیدن فیلم میروند و با مخاطبانی که صرفاً برای تفریح به سینما میروند، فرق دارند و الان هم از این وضعیت و تصمیم راضیام.
ولی «پرسه در حوالی من» تقریباً همه مؤلفههای فیلمهای تجاری از جمله حضور چهرههای بازیگری را دارد؟
نه، این فیلم تجاری نیست. البته اگر بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و فروش خوبی داشته باشد که جای خوشحالی دارد ولی من به عنوان فیلم تجاری به آن نگاه نمیکنم. «پرسه در حوالی من» برای من یک فیلم خاص با یک موضوع زنانه است که شاید برخی با آن ارتباط بگیرند و برخی هم نگیرند.
مخاطب حرفهای در همان ابتدا با دیدن حتی تیرز فیلم شما یاد کارگردانانی چون میلانی و درخشنده میافتد. چه راهکار جدیدی داشتید که ذهنیت مخاطب را بر هم بزنید و خودتان را به عنوان یک کارگردان زن دیگر برای مخاطب معرفی کنید؟
این صحبت شما باعث خوشحالی من است ولی این قضیه اصلاً آگاهانه نبوده است که من بخواهم فیلمی بسازم که شبیه فیلمهای دیگران باشد. البته چون ما با فیلمهای این کارگردانان بزرگ شدیم حتماً در ناخودآگاه من هم یک چیزهایی از فیلمسازان محبوبم وجود داشته است. زیرا به هر حال این فیلمسازان خیلی روی ما تأثیر گذاشتهاند و راه را برای امثال من باز کردهاند. اما من سعی کردم خودم باشم و فضای ذهنی خودم را به تصویر بکشم و کار خاصی نکردم که بخواهم از آنها جدا باشم یا حتی شبیه آنها باشم.
«پرسه در حوالی من» یک فیلم صرفاً زنانه است؟ چون هم مشکلات زنها در آن نشان داده شده و هم بیشتر از حضور بازیگران زن استفاده کردهاید.
بله، اگر قائل به این تقسیمبندی باشیم که اسم فیلمی که به مناسبتهای زنانه میپردازد و دنیای زنانهای را به تصویر میکشد را بگذاریم فیلم زنانه یا اثری مثل «هامون» که به دنیای مردانه میپردازد را فیلم مردانه بدانیم، «پرسه در حوالی من» میتواند در ردیف فیلمهای زنانه باشد. چون این فیلم دارد از یک دنیای ذهنی زنانه صحبت میکند و به مقولهای میپردازد که دغدغه خانمهاست و شاید آقایان کمتر این دغدغه ذهنی را داشته باشند و اصلاً کمتر با آن ارتباط بگیرند. اگر از این زاویه به این فیلم نگاه کنید، باید بگویم که بله، این فیلم یک اثر کاملاً زنانه است.
با اینکه سالهاست کارگردانهای زن بنامی در سینمای ما و مخصوصاً در حوزه فیلمهای اجتماعی فعال هستند ولی هنوز گاهی پیش میآید که در برابر فیلمهای آنها جبههگیری میشود، چرا؟
اگر به هر سمت و سویی از فیلمهای اجتماعی برویم و بر روی نقاط پر التهاب جامعه دست بگذاریم، ممکن است مسائلی که خط قرمز ارشاد هم باشد مشکلساز شود. با این حساب فیلمهای اجتماعی میتوانند فیلمهای سختی باشند و گاهی حتی اتفاقات بدی هم برایشان بیفتد. چون جامعه ما سنتی است، پرداختن به مسائل دغدغهمند میتواند به مذاق خیلیها خوش نیاید. لذا پرداختن به آنها جسارت خاصی را میطلبد. کاش حتی مردان فیلمسازی باشند که به این سمت و سو بروند و از دردهای زنان بگویند. برای همین است که سینمای زنانه سینمای سختی است.
آیا باز هم فیلمی با موضوع زنان خواهید ساخت؟
ترجیح میدهم که فیلمهایی را بسازم که دغدغه ذهنیام باشند. حال اگر مسئله زنانه باشد، چرا که نه. زنها موجودات پیچیدهای هستند و کشفشان خیلی لذتبخش است.
نظر شما