به گزارش قدس آنلاین، من تا به حال دو تا از حاجتهایم را از ضامن آهو گرفتهام. به خاطر دارم که از همان ابتدای نوجوانیام، علاقه زیادی به بازیگر شدن داشتم. بازیگر شدن برایم رؤیایی بود که دلم میخواست هر چه سریعتر به این رؤیا دست یابم. خدا میداند که چه آرزوهای دور و درازی در ذهنم بود و حرم را بهترین جا برای عینیت بخشیدن به این آروزها و رؤیاها میدانستم. با خودم میگفتم که هر چه نباشد، من یک مشهدی هستم و باید حاجاتم را از امام رضا(ع) بخواهم.
آن وقتها با هزاران آرزو در سر، راهی حرم میشدم و در میانه راه، به همه آدمهایی که مثل من به سوی حرم میرفتند، با دقت نگاه میکردم. همیشه بین رواقها و گاهی هم در صحنهای حرم مینشستم و ساعتها با امام رضا(ع) صحبت میکردم. امروز هم اگر به آرزوی دوران نوجوانیام که همان بازیگر شدن است، رسیدهام؛ همهاش بخاطر لطف و مرحمت آقا بود.
الآن اما وضعیتم کمی متفاوت شده است. دیگر حرفهایم با امام رضا(ع) از آرزو، حاجت و اینها گذشته است. اکنون فقط کلی سؤال در ذهنم میچرخد. سؤالاتی که بدون پاسخ باقی ماندهاند و امیدوارم که بتوانم پاسخشان را از آقا بگیرم.
از آقا میپرسم که چرا هنرمندان این قدر باید با مشکلات دست و پنجه نرم کنند؟ ما دلمان میخواهد، کار فرهنگی و هنری انجام دهیم، اما گاهی آن قدر جلوی پایمان سنگ اندازی میشود که حد و حساب ندارد. واقعاً این سنگ اندازیها پیش پای هنرمندان برای چیست؟ این سؤالات را بارها شده که از امام هشتم(ع) پرسیدهام. میدانم که ایشان به سؤالاتم پاسخ میدهند.
در پایان اما میخواهم از مهربانی خادمان حرم حضرت ثامن الحجج(ع) هم بگویم. هر وقت که به حرم میروم، بعضی از خادمان مرا به پذیرایی و اندکی استراحت دعوت میکنند. همیشه دعوتشان را با کمال میل میپذیرم و پای صحبتهایشان مینشینم. خادمان از معجزات و کرامات حضرت رضا(ع) برایم تعریف میکنند و ارادت من بیش از قبل میشود.
نظر شما