به عنوان مثال اعضای نهضت آزادی در نامهای که در سال 67 به امام نوشتند میگویند: «مردم ایران به جز معدود بخصوصی که چشم پرکنها و سیاهی لشکرهای مجذوب یا مزدور اجتماعات و نمازجمعهها و تظاهرات هستند و دستچینشدههای صدا و سیما میباشند، در مجموع از انقلاب سرخوردهاند، نه جنگ را قبول دارند نه از ضربات آن استقبال مینمایند... چون دسترسی به جایی ندارند و تبلیغات انحصاری و اختناق جرئت اظهارنظر و اعتراض را از همه گرفته است، از ترس جان و برای حفظ لقمه نان تن به هر فشار و فرمان دادهاند».
بخشی از نمایندگان مجلس ششم نیز در نامه موسوم به نامه جام زهر که در آن خطاب به رهبری تسلیم در برابر خواستههای آمریکا را پیشنهاد میکنند، میگویند: «شرایطی که در حال حاضر کشور دارد در تاریخ معاصر ایران بیسابقه است و تنها با اندکی ملاحظه میتوان شرایط ایران در زمان پس از جنگ جهانی دوم را با این شرایط مقایسه کرد» و بعد هم پیشنهاد میکنند جام زهر را سر بکشید و در برابر غرب تسلیم شوید. زمان جنگ جهانی دوم زمانی است که ایران از سمت سه کشور ابرقدرت آن زمان و پیروز جنگ جهانی دوم یعنی شوروی، آمریکا و انگلیس اشغال بود و اینها جلسههایشان را در خاک ایران میگذاشتند. در این نامه این افراد شرایط کشور در سال 82 را با آن زمان مقایسه میکنند. در حالی که میبینید امروز یعنی حدود 15 سال پس از آن زمان نه تنها در هیچ یک از مرزهای ما آمریکا حضور نظامی ندارد که کشور ما در اوج قدرت بینالمللی و منطقهای قرار دارد و عمق راهبردی ایران تا دریای مدیترانه رفته است و تا مرز اسرائیل ایران یک کانال دارد. یعنی دقیقاً همان چیزی که اسرائیلیها همیشه از آن هراس داشتند. در نامه اخیر جریان بهاری نیز میبینیم ادعای در آستانه فروپاشی بودن کشور بار دیگر تکرار شده و گفته میشود که پیشنهاداتی که ما داریم آخرین راه حل نجات کشور از بحران است.
چرایی وقوع چنین تحلیل هایی و ظهور چنین جریان هایی در همان مفهومی که رهبری اخیراً بیان کردند، یعنی تأثیرگذاری بر دستگاه محاسباتی مسئولان، نهفته است. در قرآن به دو دستگاه محاسباتی در میان انسانها اشاره میشود؛ یک دستگاه محاسباتی دستگاهی است که ذیل آیه «لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» یا «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ» تعریف میشود که مشمول افرادی است که همه چیز را درچارچوب محاسبات دنیوی و چارچوب دو دو تا چهار تای دنیوی محاسبه میکنند. در این دستگاه معادلاتی شرایط ما در زمان نامه جام زهر چه بوده است؟ شرایطی که انفجار برجهای دوقلو در یازده سپتامبر اتفاق افتاده بود. جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا بیانیه معروف خود را موسوم به بیانیه محور شرارت اعلام کرده بود که در آن ایران را جزئی از محور شر خوانده بود. در طرف شرق ایران، آمریکا افغانستان را اشغال کرده بود (در شرایطی که بعضی از مسئولان سیاست خارجه وقت ما در کنفرانس بن، کمک کردند به اینکه آمریکا نقشه خودش را در افغانستان پیاده کند) و در طرف دیگر در غرب هم عراق تحت اشغال این کشور بود. در شمال و جنوب ایران هم پایگاههای نظامی آمریکا در آذربایجان و بحرین و قطر وجود داشت و آمریکا سعی میکرد این گمانه را پر رنگ کند که بزودی به ایران هم حمله خواهد کرد. در چنین شرایطی در دستگاه محاسباتی لم یُرد الا الحیاه الدنیا قطعاً انسان به چنین نتیجهای هم میرسد. با خودش محاسبه میکند که آمریکا قصد حمله به ایران را دارد. از لحاظ محاسبه معادلات مادی نیز، هم فناوریاش قویتر است، هم تعداد نیرویش بیشتر است، هم پول بیشتری دارد و هم رسانههای قوی تری نسبت به ما در اختیارش است. بعد هم اینچنین نتیجه میگیرد که ما خودمان برویم جام زهر را بخوریم که به زور به ما جام زهر ندهند، یا به تعبیری از تجاوز استقبال کنیم که به زور به ما تجاوز نکنند.
این یک نگاه است که قرآن میگوید اینها به همان خواستههای دنیویشان هم نمیرسند. ولی یک دستگاه محاسباتی دیگر هم در قرآن داریم که میگوید «الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم» وقتی آمدند به مؤمنین گفتند که همه علیه شما بسیج شدند یا به تعبیر امروزیاش اجماع جهانی علیه شما شکل گرفته تا آنها را بترسانند، نتیجهاش «فزادهم إیمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل» بود؛ یعنی این اتفاق و تهدید بیرونی نه تنها این بخش از مؤمنین را از مسیر الهی باز نمیدارد که آن را مبنای افزایش ایمانش قرار میدهد و تهدید را به فرصت بدل میکند. مهمترین برنامهای که اکنون دستگاه تبلیغاتی و رسانهای غرب برای مسئولان دارد، جابهجا کردن همین دو دستگاه محاسباتی با یکدیگر است.
۲۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۶
کد خبر: 605016
یکی از محورهای ثابتی که در نامهها و کنشهای جریانهای «آرمان باخته» در طول تاریخ چهار دهه جمهوری اسلامی (از نامه سال 67 نهضت آزادی گرفته تا نامه جام زهر در مجلس ششم و نامه فرقه بهاری) وجود داشته است، ادعای قرار داشتن کشور در شرایط بحرانی و آستانه فروپاشی یا در آستانه جنگ بودن در کنار بریدن مردم از انقلاب است.
نظر شما