سالها گذشت تا مردم متوجه شدند که خرید زمینهای بایر ودور افتاده از سوی تعاونی مسکن و تعاونی های جورواجورادارات به چه منظور بوده ، هر جا شهر توسعه می یافت یا بزرگراه و خیابانی کشیده میشد درکنار تابلوی تعاونی یک اداره دولتی دیده میشد که اراضی حاشیه را خریده ومیان کارمندانش تقسیم کرده است انهم در زمانی که اگر کشاورزی میخواست کنارزمینش برای فرزند تازه دامادش خانه ای بسازد ساعتی بعد با بولدوزر با حکم قضایی خانه اش را برسرش ویران میکردند.
امروز دیگر همه مردم شهرمشهد میدانند که اولین باغ ویلاهای حاشیه شهر مشهد را به اراضی دادگستری یا قضات مشهد میشناسند و زمینهای استانداری خراسان رضوی و جهادو اب و برق و گاز و حتی نیروی انتظامی درسرتاسر اراضی مرغوب اطراف مشهد به چشم میخورد . انهم نه دریک منطقه که درچندین منطقه و صدها و چه بساهزاران قطعه که اکنون تبدیل به ویلاهایی میلیاردی شده اند و بهترین مناطق با بیشترین خدمات را بخود اختصاص داده اند.
سالها بعد بود که خبرهایی به گوش رسید از اینکه شرکت اب راهی جدید برای زمین دارد شدن تعاونی یا چیزی مشابه ان پیدا کرده است . انها درظاهری موجه رودخانه ها را ساماندهی میکنند، برای رودخانه های حریمی تعریف کرده و اقدام به سیل بند کشی میکنند و درنهایت انچه باقی میماند میان اعضا تقسیم میشود تا مرغوبیت حاشیه رودخانه قرارگرفتن برای انها ارزش افزوده ایجاد کند بویژه که مهر و سند دولتی هم پشت ان باشد.
اینها همه مربوط به گذشته بود وشاید هنوز هم ادامه داشته باشد و شاید اکنون شیوه و روشهای نوینی جایگزین انها شده باشد به گونه ای که بایک امضاو مجوز ارزش یک ملک یا زمین میلیارد هاتومان افزایش پیدا کندودرجایی که کشاورزان حتی مجوز کشت ندارند ویلاهایی سر بر اورند که چاههای عمیق بامجوز رسمی و تازه حفر شده اب فراوان نصیب مالکان وصل به دولت یا سایر قوای نظامی وانتظامی وحتی قضایی فراهم کند.
اما اخیر دوستی ماجرایی تعریف کرد که دانستم ارتباط میتواند تا کجاوچگونه ارزش افزوده ایجاد کندو چطور درحالی که مردم غرق در سختی تامین معاش هستند رفاه برای برخی به همراه داشته باشد.
دوستی تعریف میکرد که شبی از شبهای گرم تابستان امسال مشهد میهمان ویلای دوستی در حومه مشهد بوده است . روستای کاهو را تقریبا همه مشهد بخاطر ویلاسازی نهادهای دولتی دراراضی ان میشناسند و اتفاقا یکی از این سازمانهای دولتی که ویلایهای بسیاری دراین روستا ساخته وزبانزد است شرکت برق مشهد میباشد.
شرکت برق درچند فاز اراضی این روستا را خرید ه و بالطایف وشگردهایی انها را قطعه بندی و درقالب ویلا به کارمندانش واگذار کرده است . این درحالی است که درحوالی همین منطقه روستاییان حتی اجازه ندارند دیوارهایی بیش از یک متر دور زمینشان بکشند که اگر بکشند باز همان داستان بولدوزرو حکم وتخریب خواهد بود.
از این که بگذریم مساله خدمات رفاهی به میان میاید ، شرکت برق قوانین و هزینه های زیادی برای نصب کنتور برق برای شهروندان مشهدی و حتی حاشیه شهر دارد.طی سالهای اخیر بارها این خبر را منتشر کرده که فلان مشترک غیر قانونی برق که اصلاحا برق دزدی میکرده حتی به مجازات زندان محکوم شده است .
ماموران شرکت برق درکوجه های حاشیه شهر میگردندو کابلهایی که بدون مجوز ازستون وسیم برق گرفته اند قطع میکنندو خانه ای را درخاموشی فروبرده با تهدید به جریمه وزندان صاحبخانه بیچاره راهم خاموش میکنند .حتی شرکتهای تاسیس شده اند تااگر مشترکی یک ماه قبضش را نداد ، به هردلیل ، فرقی ندارد مشکل اقتصادی یا فقرونداری، برقش را قطع کنند.
حال برسیم به ماجرای دوستم وشبی خنک در ویلای شرکت برق درکاهو، دوستم میگفت که مالک ویلا عنوان میکرد مامشکلی از بابت برق نداریم هرچه میخواهیم مصرف میکنیم و نیازی هم نداریم که نگران قبض برق باشیم چرا که برقمان رایگان است .او وقتی تعجب من را دید گفت: دوست عزیز زمانی که این ویلا را از یک کارمند شرکت برق خریدم مبلغی اضافی پرداختم که بابت برق مجانی ان بود و حالا میفهمم که چه کارخوبی کردم .
او میگفت چون این ویلاها متعلق به کارمندان شرکت برق بوده بخاطر همین اقدام به تامین برق این اماکن بدون کنتور ویا هر وسیله اندازه گیری مصرف شده است و اکنون هم چون برخی مالکان کارمندان برق هستند کسی کاری به کار این ویلاها ندارد و اصلا کسی جرات نمیکند سراغ برق اینجا ها بیاید که مبادا این ویلا مال مدیران و مسوولان باشد یا انها به اقوام وخویشاننشان واگذار کرده و فروخته باشند.
غرق حیرت بودم که درست درروزهایی که برق مردم را بخاطر یک قبض تاخیر قطع میکنند،بسیاری ازحاشیه نشینان ازنعمت برق حتی با قیمتهای انچنانی محرومندو مردم شهر باید خاموشی های گسترده را تحمل کنند و چه کارخانجات و مرغداری و گاوداری و هزارشغل دیگر که بخاطر برق قطعی متضرر میشوندو انوقت کارمندان یک نهاد از بیت المال مسلمین برق مجانی بدون قطعی وحساب وکتاب استفاده میکنند.
انوقت بود که خاطرم ازرانتی امد که سازمانهای دولتی از طرح جامع وتفصیلی مشهد بردند؛ خاطرم از رودخانه خواریهای و کوه خواری هاو زمینرخواریهای دولتی امد و به نظرم رسید که اگر قرار باشد هر سازمانی اینگونه به بیت المال دست درازی کند دیگر برای مردم چه اعتمادی به دولت ونظام باقی میماند.
نظر شما