علی محمد مؤدب/
کی آدم میتواند از بدیها دور شود؟ آیا ممکن است یک معتاد صبح زود از کف خیابان برخیزد و اعتیاد را ترک کند؟ اگرچه این کار از اراده انسانها بعید نیست ولی ترک بدیها مستلزم مقدمههایی است. در سوره مبارکه «کوثر» سخن از خیر کثیر آمده است که قطع نمیشود و بینهایت است و این خیر کثیر با دو فعل همراه شده است. یکی اینکه کسی میتواند این خیر کثیر وجودیاش را حفظ کند که با پروردگارش ارتباط برقرار کند و دوم اینکه چیزهایی را سر ببرد و قربانی کند.
پرورش یافتن در محضر رب و پروردگار پیش از قربانی کردن عنوان شده است و تقدم عقلی این پدیده را هم میرساند. کسی میتواند از بدیها بگذرد که خوب تربیت شده باشد و خوب پرورش یافته باشد. شکرانه خیر کثیری که به طور طبیعی و فطری به بشر اعطا شده این است که با خدا و آنچه خدایی است ارتباط بگیرد. نماز خواندن بیانی است که باز میشود و همه کارهای ما را در بر میگیرد.نماز میتواند دائمی باشد و نماز دائمی وضعیت روحی مؤمنان است، آنها که فهمیدهاند کیستند و خدایشان کیست همیشه و در هر حالی در پیوند و ارتباط با خدا هستند و هر کار آنها نماز است.
همیشه در نماز بودن به معنی مدام ذکر گفتن هم نیست، حداقلِ نماز، نماز غریق است که فقط همان توجه به خالق است. این حداقل میتواند در هر وضعیتی وجود داشته باشد. کسی که در حین کلنگ زدن یا درس دادن به این توجه دارد که بنده خداست، حداقل نماز را در هر شرایطی میتواند رعایت کند. «نحر» و سر بریدن هم که در سوره کوثر آمده، حداقل و حداکثری دارد. عاشورا، مهمترین نقطه تاریخ اسلام ذیل همین معنای قربانی کردن معنا میشود. قربانی کردن میتواند بریدن از تعلقات غیرخدایی باشد یا اینکه مثل صحنه عاشورا با یم وسعت معنایی، شامل عزیزترین و خداییترین تعلقات هم شود. به گفته حافظ، مؤمن در مرحلهای از هر چه رنگ تعلق میپذیرد آزاد میشود.
فعالیتهای اصلاحی و تربیتی در جامعه بیش از آنکه بر مدار مفهوم نحر و قربانی کردن بچرخند باید حول معنای صلات و نماز و ارتباط با امور نیکو و خدایی شکل بگیرند.
«جنگ نرم» هم که در ادبیات مدیریت فرهنگی ما در این سالها طرح شده است، بد فهم شده و شاید اصولاً بد طرح شده باشد. بهخاطر گرتهبرداری از اندیشه غربی تعبیر جنگ که بیشتر با نحر و سر بریدن و کشتن ارتباط دارد در عبارت جنگ نرم پیش افتاده است و به همه کنشهای فرهنگی ما رنگی از سربریدن داده است، در حالیکه ما نباید مردم را به قربانی کردن و قربانی شدن دعوت کنیم. مردم خود پس از ارتباط با حقیقت، عاشورایی میشوند. «جنگ نرم» نبرد ارتباط گیری و پیوند و صله و صلات و مهربانیهاست. نبرد سفرهداران و میهمانداران و میهماننوازان است. رقابت بین نوازشها و پذیرشهاست و در مورد چنین نبردی اصولاً استفاده از تعبیر جنگ قدری غلط انداز به نظر میرسد.
نظر شما