فیلم سینمایی «۲۳ نفر» که هــم اکنــون روی پرده سینماهای کشــور در حال اکران اســت، واجد ویژگیهایی است که ما را بر آن داشت پروندهای کوچــک و جمع و جور دربــاره آن کار کنیم. در ادامه به برخی از این ویژگیها و شاخصهها اشاره میشود:
آموزش آفرینش هنری از قصههای ملی
فیلمنامه ۲۳ نفر بر اســاس دو سه کتاب منتشر شــده در حوزه ادبیــات مقاومــت از جمله «آن ۲۳ نفر»، «ملا صالح قاری» و «از مشــهد تا کاخ صدام» نگاشته شده است. در ضمن کارگردان این اثر درخشــان قبل از این کار سینمایی، مستندی درباره این یکی از هزاران ماجرای دراماتیک آزادگان ایرانی در بند رژیم بعث عراق تولید کرده است؛ یک مسیر منطقی از خلق و آفرینش هنری.
این قصه از تاریخ شفاهی و مردم نگاری دفاع مقدس شروع شده، سپس وارد سینمای مستند میشود و بعد با تولید ادبیات داستانی بر اساس آن فیلمنامهای نوشته میشود و در انتها به ساخت فیلم سینمایی این ماجرا میرسیم. در واقع فیلم سینمایی ۲۳ نفر میوه درختی است که ریشه آن مردم نگاری و تاریخ شــفاهی و تنه آن تولید ادبی بر اساس این تاریخ شفاهی است. یک کارگاه آموزشی و راهنمایی برای آفرینش هنری از قصهای بومی و ایرانی.
معجزه اقتباس
این اثر در ژانر ســینمای اقتباسی قرار میگیرد. متأسفانه سینما و بیشــتر از تئاتر ایرانی در گونه اقتباســی یا نحیف و ضعیف اســت یا وابسته به قصههای وارداتی و بیشتر اروپایی و آمریکایی. این بیماری به خصوص در حوزه تئاتر مزمن میشود.
یعنی همان طور که شــکافی بین صنعت و علم ایرانی وجود دارد، بین سینما و ادبیات ایرانی هم فاصله عمیقی وجود دارد. فیلم ۲۳ نفر به روشنفکر و هنرمند ما نشان میدهد با ایمان آوردن به تاریخ همیــن آب و خاک و با قصههــای مردم همین سرزمین، میتوان ادبیات و سینمایی خلق کرد که هم هویت بخشی باشد و هم تماشایی و جذاب.
در مقایســه ۲۳ نفر با معدود آثار موفق اقتباسی ســینمای ایران از جمله فیلمهایی کــه از روی داســتانهای هوشــنگ مــرادی کرمانی مثل» قصههای مجید» یا «میهمان مامان» ساخته شده است نکته دیگری نیز وجود دارد. این ماجرا کاملاً مرتبط با وقایع و حوادث بعد از انقلاب اســلامی است و علاوه بر هویت بومی و ملی، دارای هویتی مرتبط با انقلاب اســلامی است. بنابراین لایههای بیشتری از هویت ایرانی معاصر را پوشش میدهد و شخصیتی ساخته و پرداختهتر دارد.
قابلیت استقبال جهانی
تاکنون تلاشهایی هر چند کم تعداد برای ترجمه آثار ادبیات انقلاب و دفاع مقدس به زبانهای دیگر) بیشتر عربی و انگلیسی) صورت گرفته است. اما این حجم آثار در مقایســه با عظمت دفاع ۸ ساله دینی و میهنی مردم ما بســیار ناچیز است. این ضعف به ویژه در قالب سینما بیشتر از حوزه کتاب مشاهده میشود. ماجراهایی از این دست با توجه به حضور پررنگ و غیرشعاریتر طرف عراقی در قصه) از جمله خود صدام حسین) و حتی دو زبانه بودن آن، چند بعدی و چند فرهنگی است.
این گونه آثار علاوه بر مخاطبه با تماشــاگر عراقی و عرب زبان با توجه به عاقه مردم جهان برای سردرآوردن از مسایل منطقه ما و کشور عراق (و حتی شخصیت خود صدام) قابلیت جذب مخاطب جهانی بیشتری را دارد. گرچه که کاســتها و لابیهای فضاهای هنری و فرهنگی دنیا جلوی دیده شــدن بیشتر این گونه آثار را میگیرند، اما چون فیلم از این بعد» خود بسنده» است، میتواند حرف جهانی بزند.
بنابراین ۲۳ نفر اثــری بومی و ایرانی، انقلابی و با قابلیتهای جهانی است. الگویی برای خلق نظریه» سینمای جمهوری اسلامی «میتوان گفــت مواجهه اندیشــهورزان حوزوی و دانشــگاهی و روزنامه نگاران فرهنگی، هنری ما با ســینمای بعد از انقلاب اسامی و تاششان برای تدوین نظریه ســینمایی از آن بیشــتر براساس ذهنیات بوده است.
البته همه کوششهای نظری که با عناوین مختلف ســینمای دینی، سینمای معناگرا، سینمای انقلاب اسامی و... صورت گرفته قابل احترام اســت اما بیشــتر این برداشتهای نظری جامع نبوده اســت. اندیشــهورزان تا اندازه زیادی حق هم داشتهاند.
وقتی سینمای جمهوری اســلامی نباشد، فلسفه و نظریه سینمایی آن هم شکل نمیگیرد، به خصوص که جریان غرب گرای هنر ایران در طول این چهار دهه بارها و بارها سر مدیریــت فرهنگی منفعل ما کلاههای گشــادی گذاشته و با بودجه و پول جمهوری اسلامی تیشه به ریشههای آن زده است.
اما حالا با گذشت چهار دهه از تولد پدیده مبارک جمهوری اســلامی و آزمون و خطاهای مختلف و تولید ســه چهار هزار فیلم سینمایی، میتوان به نظریه «سینمای جمهوری اســلامی» فکر کرد و برای تدوین آن گام اساســی برداشت. با وجود ریزشها، به خاطر کمیت فراوان و گذشــت زمان) و به وجود آمدن تاریخچه برای این سینما) با این ذخیره ۴۰ ساله میتوانیم به سوی خلق نظریات بومی در حوزه هنر جمهوری اسلامی حرکت کنیم.
باید از واقعیتهای جامعه به سوی خلق نظریات بومــی حرکت کنیم. دقت کنیم که «نظریه» هم از دل عمل بیرون میآید و همیشــه بعد از نامر موجود» حاصل میشود. با این نگاه و در مقایسه مسلماً تولیدات «حاتمی کیاها» در جایگاه بالاتری از اندیشهورزی «فراستیها» قرار میگیرد.
از این منظر نقش کارگردان و تولیدکننده اثر هنری در خلق نظریه پررنگتر و مهمتر از فیلســوفان هنر است. بنابراین کمک بزرگتر ۲۳ نفر به فرهنگ و تمدن جمهوری اسلامی در حوزه نظریات فرهنگی، هنری اســت. ۲۳ نفر با پیشــینه رئالیستیاش و مسیری که از دل تاریخ شفاهی و ادبیات ملی طی کرده و به سینما رسیده، الگوی درستی برای خلق نظریه «سینمای جمهوری اسلامی» است.
از قهرمان زدایی تا شورش علیه مردم
در نگاهی کلان فضای اندیشه و فکر و به تبع آن هنر جهانی در سده گذشته به دو زیر شاخه «نظریات لیبرالیستی» و «اندیشههای سوسیالیستی» تقسیم میشــود.
پای این دوگانهها به فضای فرهنگ و نظریات هنری و سینمایی نیز کشیده شده است. سینمای سرد روسی و اروپای شرقی به نمایندگی از بلوک شــرق و ســینمای گرم هالیــوودی و تا اندازهای اروپای غربی به نمایندگی از بلوک غرب، ســالها لیدر هنری این دو شاخه فکری بودهاند.
اگر فیلمهای بازاری(و به اصطلاح سینمای بدنه و گیشه) را کنار بگذاریم، در طول ۴۰ سال گذشته و بــا توجه به آزمون و خطاهای صورت گرفته هر دوی این شاخههای سوسیالیستی و لیبرالیستی را در سینمای فرهنگی ایران نیز مشاهده میکنیم.
زمانی سینمای روشنفکر چپگرای ما بیعرضگی خود در قصهگویی را با برج عاج نشــینی جبران میکرد. در دهه ۶۰ درســت وقتی که این ملت بزرگ درگیر جنگهای ناخواسته داخلی و خارجی بود و نیاز شدیدی به روایت قهرمانیهایش داشت، این ســینمای عینک دودی زده با کلاه گذاشتن ســر مدیران فرهنگی و هنری و با سوءاستفاده از شعارهای استکبارستیزانه، به بهانه مبارزه با فردیت، قهرمان زدایی میکرد.
در ادامه و در اواســط دهه ۷۰ و بر اثر تلاشهای عملی و نظری امثال شــهید سید مرتضی آوینی ســینماگرانی با هوشــمندی به سمت سینمای قهرمانمحور و قصهگو حرکت میکنند.
این الگوی هالیوودی و فردگرا، گرچه سینمای ما را مترقیتر و مخاطب پسندتر کرد و آن را به مفهوم واقعی سینما نزدیک ساخت، اما در موارد قابل توجهی به بهانه قهرمانسازی، جمهورِ جامعه را نادیده گرفته و به مردم پشت میکند. حتی در آثار بهترین فیلمســاز جمهوری الامی یعنــی ابراهیم حاتمی کیــا، تمِ قهرمــان تنها) دیدهبان) بسیار پرتکرار و پررنگ است.
قهرمانی که جلوی مردم خودش میایســتد (حاج کاظم آژانس شیشهای) یا الاقل مردمش او را نمیفهمند (هواپیما ربای ارتفاع پست) که در اکثر موارد علیه ساختار برآمده از جمهوری میشورد(آدم امنیتی به رنگ ارغوان(.
۲۳ نفر و سینمای نه شرقی، نه غربی
۲۳ نفر هنرمندانه این چارچوب «شرقی - غربی «را میشکند و به ســینمای «جمهوری اسلامی نزدیک میشــود. ســینمای جمهوری اسلامی معجــون و ترکیبی اســت از فردیــت «امام» و جمهوریت «اُمت» و هنر جمهوری اسلامی جمع کردن این دوگانه در یک کمپلکس است.
«فردِ» قهرمان سینمای لیبرالی هالیوود «امام» نیست و» توده» بیهویت سینمای سوسیالیستی مکتب شرق هم «امت» نیست. اما سینمای ۲۳ نفر یک سینمای «اُمت و امامتی» با همان تعریف دکتر علی شریعتی اســت و به نوعی «نظریه ولایت» در آن تبلور دارد.
در این فیلم «صالح قاری» در نقش قهرمان منفرد به ایده «امام» نزدیک میشود. دقت شود که منظور از امام در اینجا لزوماً امام معصوم متداول در ادبیات دینی نیست. این امام همان معنای عمومی امام در جامعه دینی و در تعابیری مثل «امام جماعت» است.
همان چیزی که مؤمنین در دعای قرآنی «وجعلنا للمتقین اماما» از خداوند تمنا میکنند. صالح قاری، سوپرمن فیلمهای هالیوودی نیست اما قهرمان سینمای ملی خودش است. او امام جماعت ۲۳ نفر اســت و برای نجات آنها مقابل مردمش نمیایستد و به روش تربیتی گفتمان ولایت عمل میکند.
از سوی دیگر جماعت ۲۳ نفره نوجوانان آزاده ایرانی نیز، تودهای منفعل و سوسیالیســتی شبیه آنچه در «قلعه حیوانات» جرج اورول تصویر شــده است، نیســتند. این ۲۳ نفر اُمت کوچکی هستند که نقشی فعال در پیشبرد قصه ملت خود دارند.
آنها بله قربان گوی صالح قاری نیستند اما به مرور زمان از کثرت به وحدت رســیده و بعد از پذیرش امام جماعتی او در قضیه اعتصاب غذا مثل «ید واحده» هماهنگ عمل میکنند. از این منظر است که میگویم ۲۳ نفر تلاشی است برای رسیدن به «سینمای جمهوری اسلامی».
نظر شما