قدس آنلاین: خبر درگذشت سوسن طاقدیس را حمیدرضا شاهآبادی نوشته بود. خبر را که خواندم، نمیتوانستم باورکنم؛ ولی مثل همه خبرهای تلخ رفتن، راست بود. ناگهان چهره سوسن طاقدیس روبهرویم بود. با همان لبخندی که همه ما از او دیده بودیم. حالا اما آن لبخند تمام شده بود، از ما دریغ شده بود و از بچههای این سرزمین... و برای ما تبدیل به غم و خاطرهای شده بود... به همین سادگی. از زندگی تا مرگ هیچ فاصلهای نیست و این را بارها و بارها در رفتن عزیزانمان دیدهایم و چه خوش نظامی فرمود:
ز گرگان تا به کرمان راه کم نیست
ز ما تا مرگ مویی راه هم نیست
سری داریم و آن سر هم شکسته
به حسرت بر سر زانو نشسته
قبل از عید بود و من در تدارک ساخت کتابخانههایی کوچک برای دو سه روستا در سیستان و بلوچستان که در زمان سفر برای کمک به سیلزدگان به ذهنم رسیده بود. الگوی کارم حرکتی بود که دوست اهل ذوق و ادیبم عبدالحکیم بهار از سال 1383در روستای «رمین» شروع کرده بود و حالا بالیده و روستاهای دیگر را هم کتابخانهدار کرده است.
نسیم نوروزی، دوست شاعرم از اصفهان وقتی فهمید دارم کتاب جمع میکنم، برایم از این نوشت که سوسن طاقدیس میخواهد کتابخانهاش را به مناطق محروم هدیه کند. این شد که از آن کتابخانه، سه کارت هم به دست من رسید در همان روزهایی که کرونا شروع به تاخت و تاز کرده بود و من حتی با ترس و نگرانی کتابها را از باربری تحویل گرفتم. کتابها ماند، چون کرونا همه برنامهها را به هم زد.
حالا که سوسن طاقدیس، نویسنده خوب کوکان و نوجوانان دیگر در بین ما نیست، یاد سال 1385 میافتم و گفتوگویی که با او برای روزنامه گرفتم و بعد تیتر زدم «خدا مرا برای نوشتن آفریده است». او واقعاً برای نوشتن آفریده شده بود. چه روزگاری که در کیهان بچهها نوشت و چه آن زمان که آثارش کتاب شد و به دست بچهها رسید. از دیروز دوستان مشترکم با طاقدیس، هر کدام چیزی برای طاقدیس مینویسند. همه دوست دارند ادای دینی کنند به دوستی که کلمه را به خوبی میشناخت و با آن دنیایی خلق میکرد که دوست داشتنی بود. برای من اما بیش از هر چیز وجه مهربانی و آزادگی انسانها مهم است و این هر دو را طاقدیس داشت. فقط نمینوشت، بلکه به فکر بچههای مناطق محروم هم بود و اینکه کتابهایش را به دست آنها برساند و این چیزی نیست که فراموشش کنم. کرونا که مجالی بدهد، کتابهای اهداییاش را به دست بچههای محروم سیستان و بلوچستان خواهم رساند تا آنها را بخوانند و چیزهای فراوان یاد بگیرند. آن وقت میدانم دوست خوبمان، آن بالا حالش خوب خواهد بود.
*جنازه تو ندانم کدام حادثه بود، مصرعی از کسایی است.
نظر شما